16.7 C
تهران
پنجشنبه, ۹. فروردین , ۱۴۰۳

هزینه تروریسم

  خبری که دیروز، سه شنبه یازده اکتبر درمورد اتهام مشارکت جمهوری اسلامی در یک ماجرای جدید تروریستی در خاک آمریکا انتشار یافت، آثار و پیامد هایی خواهد داشت که احتمالاً عاملین و مسببین این توطئه از آن بی خبر بوده اند. جزئیات خبر را در مطبوعات به تفصیل خوانده ایم و نیازی به تکرار آن در این ستون نیست.

آنچه بررسی آن ضروری به نظر می رسد آثار و عواقب این رویداد برای ایران و ایرانیان است. نظام جمهوری اسلامی از بدو پیدایشش به بهانه” صدور انقلاب” که در مقدمه قانون اساسی رژیم به آن اشاره شده به نوعی استفاده از هر وسیله ای را برای این منظور تجویز کرده است. در واقع می توان گفت رژیم اسلامیست استفاده از تروریسم را وسیله ای مشروع برای پیشبرد مقاصد عقیدتی و استراتژی خود می شناسد. سوای صدور انقلاب دیگرضرورت های استفاده از تروریسم برای این رژیم کم نیستند. کمک به سازمان ها و گروه های اسلامی افراط گرا، به ویژه در خاورمیانه یکی از آشکارترین موارد اعمال خشونت و استفاده از تروریسم از سوی این رژیم طی سه دهه اخیربه شمار می آید.

هدف اعلام شده سران و رهبران رژیم اسلامی در مورد حذف اسرائیل از نقشه جغرافیایی جهان چراغ سبز دیگری است که به بهانه آن تروریسم و کمک به تروریست ها را مشروع اعلام کرده اند. مبارزه با حکومت هایی که در منطقه با جمهوری اسلامی هم سو نیستند طی سی سال گذشته یکی دیگر از مواردی بوده است که رفتار و ابزار تروریستی رژیم برای پیشبرد آن مورد استفاده قرار گرفته است. جمهوری اسلامی، پس از سقوط صدام و قذافی یگانه رژیمی است که رسما در تهران به ترتیب دادن گردهمآئی سران وسازمانهای شناخته شده تروریستی می پردازد.

گزارشها، اسناد و مدارکی که طی سالهای اخیرانتشار یافته است به خوبی نشان می دهد که جمهوری اسلامیست در عراق و افغانستان یکی از عوامل اصلی فعالیت های تروریستی علیه آمریکا و نیروهای سازمان ناتو است. کمک های قابل ملاحظه این رژیم به القاعده در افغانستان بار ها از سوی مقامات آمریکایی و دیگر ناظران حاضر در افغانستان تائید شده است. سوای جوانب بین المللی و اهداف سیاست خارجی نظام، طی سی سال گذشته صد ها نفر از آزادی خواهان ایرانی و مخالفان رژیم در خارج و در درونمرز هدف تروریسم حکومتی قرار گرفته اند. تعدادی از این قربانیان ترور جمهوری اسلامیست در خارج از کشور از شخصیت های نامداروشناخته شده بوده اند. از سوی دیگر صدها قربانی بی نام و نشان به دست عوامل این حکومت به شهادت رسیده اند. قتل های زنجیره ای که به دست وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انجام گرفت بر حسب تصادف فاش و علنی شد در حالی که اطلاع رسانی در مورد ده ها موارد مشابه دیگرهمچنان مسکوت مانده است. هدف این نوشته بررسی و بر شماری انواع و اقسام فعالیت های تروریستی جمهوری اسلامیست طی سی و دو سال گذشته نیست، در این مورد تحقیقات و بررسی های مفصلی انجام گرفته است و اسناد آن جنایت ها امروزبه دست توانای مبارزان و میهن پرستان ایرانی تدوین و جمع آوری شده است.

اهمیت توطئه اخیر،اگر به اثبات برسد، به هیچ وجه کمتر از دیگر فعالیت های تروریستی رژیم در برون مرز نیست.از آنجا که عکس العمل از سوی با لا ترین مقامات آمریکایی شدید و بی سابقه بوده است، باید احتمالا در انتظارحوادث ناگواری در اینمورد باقی بمانیم. دربمب گذاری های پیشین علیه آمریکا با وجود تعداد تلفات قابل ملاحظه، عکس العمل مقامات حکومتی آمریکا از آنچه ما امروز مشاهده می کنیم ملایمتر بوده است. مثلاً بمب گذاری سفارت آمریکا در بیروت در هجده آوریل هزار و نهصد و هشتاد و سه بیش از شصت کشته به جا گذاشت و در بیست و سوم اکتبر همان سال قریب یکصد نفر از تفنگداران دریایی آمریکایی در بیروت کشته و زخمی شدند. اما این بار با وجود آن که نقشه این فعالیت تروریستی عقیم مانده است، عکس العمل مقامات دولتی و قانون گذاری آمریکا بسیار بیش از همیشه سریع، تند و شدید بوده است. تا زمانی که خوانندگان این ستون این مطلب را می خوانند اخبار و جزئیات بسیار بیشتری انتشار خواهد یافت و شاید در آنزمان بهتر بشود در مورد عواقب احتمالی آن گمانه زنی کرد.

هزینه تروریسم حکومتی بر عهده کیست؟

آنچه در خور اهمیت و توجه است عواقب و هزینه های این نوع اعمال و رفتار رژیم اسلامیست برای ایران و ایرانیان است. هیچ هدف و مقصودی نمی تواند خشونت و تروریسم را توجیه کند، اما صرف نظر از جوانب اخلاقی این نوع جنایت ها هزینه ای که ملت ایران طی این سه دهه به خاطر این رفتار و اعمال جنایتکارانه پرداخته است نه تنها برای حیثیت وآبروی ملت ایران آثار جبران ناپذیری به جا گذاشته است بلکه یکایک شهروندان ایرانی به انحاء گوناگون هزینه این رفتار را پرداخته اند و همچنان خواهند پرداخت. یکی از واضح ترین آثارو نتایج سیاست های تروریستی رژیم در برخورد جامعه جهانی با برنامه هسته ای ایران خود نمایی می کند. مسلم است نظامی که استفاده از تروریسم را برای پیشبرد مقاصد سیاسی و بین المللی خود مشروع می داند، حتی اگر راست می گفت و هدفش از پیگیری توسعه انرژی هسته ای واقعاً صلح جویانه بود، با چنین رفتار و سابقه کسی نمی توانست به خود بقبولاند که برنامه هسته ایش صلح جویانه و بی خطر است. سوای این مهمترین مشکلی که پیگیری برنامه هسته ای برای مملکت ایجاد کرده است، ولی در ارتباط با آن مسأله تحریم ها مطرح می شود. تحریم های سیاسی و اقتصادی که امروز از سوی اکثر کشورهای جهان به استثنای سود جویان چینی و روسی علیه ایران اعمال می شود نه تنها موجب فقر و تنگدستی اکثر شهروندان ایرانی شده است بلکه تداوم آن هر روز و هر ماه جامعه و ساختار اقتصادی ایران را به عقب می راند. موج بیکاری، فقر، تورم، اعتیاد، فرار مغزها و دیگر مسائل و مصائب جامعه امروز ایران جملگی نتیجه و ثمره رفتار و سیاست های خانمانسوز جمهوری اسلامیست ایران است.

محدودیت های اقتصادی تنها محصول سیاست های جنون آمیز این نظام نیست. قطعنامه ها و تبلیغات سوئی که علیه تک تک ایرانیان در سراسر جهان به چشم می خورد عوارض و هزینه های بسیار سنگینی بر نسل معاصر و نسل های آینده کشور تحمیل می کند.کشوری که می توانست امروز به تأیید و تصدیق بسیاری از پژوهشگران و متخصصان ایرانی و بیگانه، پنجمین قدرت اقتصادی و سیاسی جهان باشد به یکی از عقب افتاده ترین و منفورترین کشورهای جهان تبدیل شده است. صرف هویت ایرانی امروز در بسیاری از کشورهای جهان ما را در ردیف تروریست ها و دیگر عناصر نه چندان خوشنام بین المللی قرار داده است. نه تنها در درون کشور به دلیل انواع و اقسام کمبود ها که به مردم ایران تحمیل شده است، جوانان ما در محرومیت و عذاب به سر می برند بلکه زمانی هم که به خارج کشور پناه می آورند اغلب اوقات با مسائل و مشکلات استثنایی روبه روهستند.

طبق آخرین آماری که منتشر شده است بین شش تا هفت میلیون ایرانی امروز در غربت به سر می برند و این ایرانیان حتی در کشورهای خارج نیز با محدودیت های غیر ضروری و تبعیض های غیر قابل قبول روزانه رو به رو هستند. در برابر همه این گرفتاری ها یک سوأل مهم مطرح است، سود این سیاست تجاوز گرانه و رفتار تروریستی عاید چه کسی شده است و بهره آن چه خواهد بود؟ چرا باید نام نیک یک ملت بزرگ و کشور کهنسال این چنین قربانی جهالت وجنون مشتی عناصرفاسد، بیمار روحی وماجراجو قرارگیرد؟ آیا زمان آن نرسیده است که سرانجام به خود آئیم، سرنوشت خود رادر دست گیریم و بیش از این ظلم وتحقیرراتحمل نکنیم؟

پاریس: ۲۰۱۱/۱۰/۱۲

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر