جمعه, ۱۴. آذر , ۱۴۰۴

فیزیک، اسطوره‌ی جدید بشریت: بازنویسی ماهیت کیهان و انسان

ماهیت کیهان و انسان

از آغاز تاریخ، انسان برای یافتن معنا به داستان‌های آفرینش و پایان پناه برده است. اسطوره‌ها و ادیان، جایگاه ما را در کیهان توضیح می‌دادند و به زندگی رنگی از راز و امید می‌بخشیدند. در مقابل، علم بیشتر با عدد و فرمول شناخته‌شده؛ ابزاری دقیق و سودمند، اما گاه سرد و بی‌روح.

اما اکنون نظریه‌های نوین فیزیک این تصویر را دگرگون کرده‌اند. آن‌ها نه تنها شناخت ما از هستی را تغییر می‌دهند، بلکه روایتی تازه از خودِ ما می‌سازند: روایتی که شبیه اسطوره‌های نوین است. تئوری‌های علمی که نشان می‌دهند ما که هستیم، در کجا ایستاده‌ایم و چه آینده‌ای می‌توانیم داشته باشیم.

دانشمندان امروز می‌گویند فضا و زمان آن‌گونه که می‌شناختیم، زیربنایی و بنیادین نیستند. نظریه «زمان‌- فضای برآمده» (Emergent Spacetime) و «اصل هولوگرافیک» (Holographic Principle) نشان می‌دهند که این دو شاید نتیجه لایه‌ای ژرف‌تر از «اطلاعات کوانتومی» باشند. همان‌طور که دما ویژگی‌ مستقلی نیست و تنها از حرکت مولکول‌ها برمی‌آید، فضا و زمان نیز می‌توانند محصول امواج بی‌پایان اطلاعات باشند. این نگاه نه تنها بنیاد واقعیت را نسبی می‌سازد، بلکه ما را هم بخشی از شبکه‌ای می‌بیند که پیوسته در حال شدن است. هویت فردی و جمعی ما، مانند زمان و فضا، چیزی ایستا و مطلق نیست؛ بلکه از دل پیوندها و روابط پدید می‌آید.

ما همچنین به داستان «مِه‌بانگ» (Big Bang / انفجار بزرگ) خو گرفته‌ایم: انفجاری یکتا که همه‌چیز را آغاز کرد و زمانی نیز به پایان می‌رسد؛ اما نظریه جایگزین «جهش بزرگ» (Big Bounce) تصویری دیگر به دست می‌دهد: جهانی که مانند نفَس کشیدن، بارها فرومی‌ریزد و دوباره زاده می‌شود. چنین نگاهی آفرینش و فنا را از حالت مطلق بیرون می‌آورد. برای مثال، همان‌گونه که فصل‌ها پس از زمستان دوباره بهار می‌آورند یا ققنوس در افسانه‌ها از خاکستر خود هر بار برمی‌خیزد، کیهان هم می‌تواند پس از هر فروریختن، دوباره آغاز شود. این تصویر به ما امید می‌دهد: هیچ فروپاشی‌ای پایان قطعی نیست، چه در مقیاس کیهان و چه در زندگی و‌ مرگ انسان‌ها، ملت‌ها و فرهنگ‌ها.

زمان نیز در این میان به چشم‌اندازی تازه بدل شده است. ایده «زمان چندبُعدی» (Multi-dimensional Time) می‌گوید آنچه ما تجربه می‌کنیم، تنها یکی از جریان‌های ممکن است. اگر زمان رودخانه‌ای باریک باشد، تنها یک مسیر در برابر ماست؛ اما اگر زمان مانند اقیانوسی باشد، جریان‌های بی‌شماری دارد که می‌توان در مسیرهای متفاوت حرکت کرد. این نگاه، سرنوشت را از حالت قطعی بیرون می‌آورد. زندگی و تاریخ دیگر تنها یک جاده یک‌طرفه نیستند، بلکه راه‌های متعدد و امکان‌های تازه‌ای در پیش دارند.

در دیدگاه نو، دو نیروی نامرئی نیز نقش اساسی بازی می‌کنند: ماده تاریک (Dark Matter) و انرژی تاریک (Dark Energy). اولی مانند جریان‌های پنهان در اعماق اقیانوس، ساختار کیهان را کنار هم نگه می‌دارد؛ دومی همچون بادهای نامرئی بر سطح آب، جهان را به بیرون می‌راند و گسترده‌تر می‌کند. این واقعیت یادآور آن است که بنیادهای هستی همیشه آشکار نیستند؛ آنچه جهان را نگاه می‌دارد یا می‌راند، اغلب از چشم ما پنهان می‌ماند. همان‌گونه که در زندگی اجتماعی نیز اعتماد و فرهنگ دیده نمی‌شوند اما جامعه را حفظ می‌کنند، در حالی که سیاست و فناوری، مانند انرژی تاریک، مسیر آینده را تعیین می‌کنند.

سیاهچاله‌ها (Black Holes) نیز در روایتی دیگر تنها نابودکننده مطلق نیستند. مدل «فازبال» (Fuzzball) آن‌ها را همچون کتابخانه‌های تاریک می‌بیند که اطلاعات را از بین نمی‌برند، بلکه در شکلی دیگر ذخیره می‌کنند. این بدان معناست که حتی در تاریک‌ترین نقطه کیهان، هیچ‌چیز به‌راستی نابود نمی‌شود؛ «وجود» حافظه‌ای جمعی دارد. همان‌گونه که کتابی می‌تواند بسوزد اما محتوایش در حافظه انسان‌ها باقی بماند، تاریخ و خاطرات نیز تغییر شکل می‌دهند ولی محو نمی‌شوند. این مسئولیت ماست که آن‌ها را روایت و معنا کنیم.

همه این نظریه‌ها در کنار هم، روایتی تازه از تعلق و بودن می‌سازند. ما موج‌ها و الگوهای یک اقیانوس اطلاعاتیم؛ جهان در فصل‌ها و چرخه‌های بی‌پایان ادامه دارد؛ زمان نه رودخانه‌ای باریک و یک‌بعدی، بلکه شبکه‌ای از جریان‌ها و امکان‌هاست؛ نیروهای پنهان کیهان ساختار و سرنوشت آن را می‌سازند؛ و هیچ‌چیز، حتی در دل سیاهچاله، نابود نمی‌شود و در حافظه کیهانی ثبت می‌گردد.

از دل این تصویر حداقل سه پیام برای ما انسان‌ها بیرون می‌آید:

  • امید، زیرا هیچ آینده‌ای قطعی نیست و همیشه جایی برای انتخاب و تغییر باقی می‌ماند.
  • مسئولیت، زیرا هر کنشی رد پایی ماندگار بر هستی می‌گذارد.
  • تعلق، زیرا ما جزایر منفرد نیستیم، بلکه موج‌های یک اقیانوس مشترکیم.

فیزیک امروز تنها دانشی برای شناخت قوانین طبیعت نیست بلکه روایتی مفید برای فهم خویشتن و آینده‌ی مشترک ماست.

دیوید اعتباری

*دیوید اعتباری، مهندس مکانیک و متخصص حوزه مالی، نویسنده کتاب Beyond Ideology: The Technocratic Roadmap to a Free Iran (۲۰۲۵)، بنیان‌گذار سازمان Stop Child Executions و از نظریه‌پردازان گذار ساختارمند، دموکراتیک و فن‌سالار در ایران است.

برگرفته از کیهان لندن

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر