15 C
تهران
سه شنبه, ۲۹. اسفند , ۱۴۰۲

پیمان نوین

شاهزاده رضا پهلوی

هم‌میهنانم!

دلیل اینکه امروز با شما سخن می‌گویم، آغاز گفتگو برای ارائه‌ یک “پیمان نوین” است، که پاسخی است به پیام‌های بیشمار شما که به درستی نگران اکنون و آینده ایران هستید، و می‌دانید هر روز ادامه حکومت اسلامی، آینده‌‌ای حتی تاریکتر از امروز را برای‌مان رقم خواهد زد.
انزوا، فروپاشی اجتماعی، تبعیض، خفقان، سقوط آزاد اقتصادی، سرخوردگی و ناامیدی، تنها دستاورد ۴۱ سال حکومت اسلامی برای مردم ایران بوده است. بگذارید برای آخرین بار، درسی را که در بیش از دو دهه گذشته گرفته‌ایم، و امروز خوشبین‌ترین افراد هم به آن معترفند مرور کنیم: این نظام، اصلاح‌پذیر نیست!
واقعیت این است که لیاقت شما این نیست؛ و این جایگاه، در خور نام ایران نیست!
انگیزه من برای ارائه این پیمان نوین، رسیدن به قدرت سیاسی نیست، بلکه تلاش برای برقراری سیستمی است که در آن، قدرت هرگز در انحصار یک فرد یا یک گروه نباشد. تک‌‌تک مردم ایران در سراسر کشور، فارغ از جنسیت، قومیت، مذهب و گرایش فکر و سبک زندگی، ضمن قبول مسئولیت، در تصمیم‌گیری برای آینده خود و کشورشان باید به یک اندازه سهیم باشند. حکومت فردی و ساختار هرمی قدرت در دنیای امروز، پاسخ‌گوی نیازهای یک جامعه پیشرو و پویا نیست. رفاه و پیشرفت در دنیای امروز، در برپایی حکومتی است که بر خرد جمعی، مشارکت عمومی و مسئولیت‌پذیری شهروندی استوار باشد.
تلاش من برای قرار دادن کشور در یک مسیر صحیح است، نه برای یافتن یک مرهم سریع که راه را برای بازآفرینی استبداد و انحصار قدرت باز بگذارد.
گام نخست برای رسیدن به چنین شرایطی، “گذار از جمهوری اسلامی” است که نماد انحصار و انباشت ثروت و قدرت در دست گروهی اندک است.
ما امروز نه تنها می‌دانیم چه نمی‌خواهیم بلکه به روشنی می‌دانیم که چه می‌خواهیم: یک ساختار سیاسی پایدار مبتنی بر اراده مردم که در آن، قدرت در خدمت مردم و مدافع منافع ملی باشد، نه در انحصار گروهی خاص.
سکوت، بی‌تفاوتی و بی‌عملی امروز ما، پیامدهای بسیار فاجعه‌بارتری برای کشور و نسل‌های آینده به همراه خواهد داشت.
بددلان در نقش “خندق نظام” به شما خواهند گفت آلترناتیوتان چیست؟ من به شما می‌گویم: تنها آلترناتیو مقبول، حاکمیت مردم ایران است! نظامی که در آن، قانونِ برآمده از رای آزاد مردم، بالاترین مرجع حکومت است.
بیایید باور کنیم که هیچ شخص یا گروه یا نیرویی به تنهایی نمی‌تواند ما را نجات دهد. ما، یا با هم این کشتی طوفان‌زده را به ساحل امن می‌رسانیم، یا جدا جدا غرق خواهیم شد.
من از واژه «باور» به جای «امید» استفاده می‌کنم، و خود باور دارم که رسیدن به آزادی و رفاه، تنها با تلاش تک‌‌تک ما و قبول این مسئولیت میهنی میسر است. این مسئولیت بر دوش یک فرد یک گروه یا یک جریان نیست بلکه بر دوش همه ماست.
امروز تک‌تک شما باید به این پرسش حیاتی در قلب خود پاسخ دهید که کجای این خط‌‌کشی روشن ایستاده‌اید؟ طرف تاریکی، تباهی، فساد و سرخوردگی، یا طرف نور، زندگی، امید، رفاه و آبادانی؟ کدام طرف ایستاده‌اید؟ طرف جمهوری اسلامی یا طرف ایران؟ برای نجات ایران، حاضر به انجام چه کاری هستید؟
از نخبگان و نیروهای سیاسی می‌پرسم: کجا ایستاده‌اید؟ آیا چیزی جز آزادی و حکومت مردم بر مردم می‌خواهید؟ آیا راهی جز هم‌کاری هم‌دلانه برای بازپس‌گیری کشورمان از اهریمن می‌شناسید؟
امروز روز انتخاب است!
من به همه نیروهای سیاسی دموکراسی‌خواه فارغ از گذشته و گرایش سیاسی‌شان‌ دست یاری دراز می‌کنم و می‌خواهم با کنار گذاشتن اختلافات و خودبزرگ‌بینی‌ و برتری‌جویی، روی یک هدف متمرکز شوند: نجات ایران.
تاریخ و آیندگان، شما را قضاوت خواهند کرد که در حساس‌ترین روزهای این خاک پاک، کدام طرف ایستادید؟
به هم‌میهنان ارتشی‌ام می‌گویم: وظیفه شما سربازان وطن، دفاع از تمامیت ارضی میهن‌مان است؛ میهنی که با جان‌فشانی و از-خود-گذشتگی دلیرترین فرزندانش تاکنون پابرجا مانده است. امروز که حکومت اسلامی برایحفظ قدرت، آب و خاک کشور را به بیگانه واگذار کرده است و به روی مردم بی‌دفاع شلیک می‌کند، وظیفه شما بیش از هر زمانی، دفاع و حفاظت از ملت ایران در برابر رژیم سرکوبگر است.
از بدنه‌ سپاه و بسیج می‌پرسم: آیا نمی‌بینید که به اصطلاح سرداران سپاه، تنها در پی مال‌اندوزی از طریق فساد و جنایت بیشتر هستند و ثروت و قدرت در انحصار گروهی از روحانیان و سرداران دزد قرار گرفته است؟ آیا نمی‌بینید که دخالت‌های سپاه در همه شئون زندگی مردم و همه ارکان کشور، مملکت را فلج کرده و بسیج و سپاه عملا به نهادهایی ضد مردم و کشور تبدیل شده‌اند؟ به چشمان فرزندان خود نگاه کنید و ببینید که آینده آنها چگونه گروگان منافع شخصی عده‌ای فاسد شده است. فرزندان‌تان از شما می‌پرسند: کدام طرف ایستاده‌اید؟

مسیر پیروزی مشخص است: اعتصابات و اعتراضات و نافرمانی‌های مدنی را در نقاط مختلف کشور به هم پیوند بزنیم. در واحدهای کار و محلات، حلقه‌های کوچک اعتراض را شکل دهیم و نافرمانی مدنی را در هر شکلش تبلیغ کنیم. از خانواده‌های اعتصاب‌کنندگان و زندانیان سیاسی و عقیدتی پشتیبانی کنیم. رهبران میانی و میدانی، به‌ویژه آنهایی را که امروز پشت میله‌های زندان هستند، تنها نگذاریم. در خارج از کشور، در رساندن صدای مردم داخل و در صورت امکان با پشتیبانی مالی از آنهایی که نیازمندند، به وظیفه میهنی خود عمل کنیم.
در شکل دادن به این شبکه بزرگ اعتراض، شرط موفقیت ما در تحمل آرا و عقاید یکدیگر است. ایران آزاد فردا، برای همه جا دارد، و هیچ‌کس به دلیل باورهای خود، شهروند درجه دو نخواهد بود. در ایران آزادی که به دست توانای شما ساخته خواهد شد، حقوق اقلیت از سوی حکومت اکثریت پایمال نخواهد شد.
باور کنیم که ما با هم و در کنار هم‌ بیشماریم، و از سرکوبگران نیرومندتریم. این‌گونه است که می‌توانیم در مقیاسی بسیار بزرگتر از قبل، خیابانها را از سرکوبگران باز پس بگیریم. بزرگترین قدرت ما در همین واژه است: “ما
بدانید که جامعه جهانی، امروز چشم به تلاش شما دوخته است و صدای اعتراض شما را می‌شنود و پیکار شما را نظاره‌‌گر است.

هم‌میهنانم!
تلاش من همیشه این بوده و خواهد بود که مدافع حقوق و آزادی شما باشم، و در این راه، هم‌دوش و همگام شما.
هم‌دوش شما می‌ایستم چون نمی‌خواهم ببینم کودک بلوچ در کپر تحصیل کند. نمی‌خواهم ببینم زنان کشورم از حقوق بدیهی و انسانی محروم باشند. نمی‌خواهم ببینم هم‌وطن کُردم کولبری کند. نمی‌خواهم ببینم کارگران کشورم و بازنشستگان، زیر خط فقر زندگی کنند. نمی‌خواهم ببینم کشورم به بیگانه فروخته شود، و ثروت کشورم به تاراج برود، و در کشورهای دیگر خرج شود. نمی‌خواهم ببینم جوان ایرانی به خاطر این همه تبعیض و بی‌عدالتی، دچار افسردگی و ناامیدی شود؛ که پیامدهایش، آسیب‌های اجتماعی فراوانی است که امروز شاهد آن هستیم.
پیمان نوینی که در آغاز از آن سخن گفتم، عهدی است بین همه مردم. در سایه عمل به این پیمان نوین، میتوان به آینده‌ای روشن امیدوار بود؛ آینده‌ای که کشور را در مسیر پیشرفت و توسعه قرار دهد؛ آینده‌ای که شما لیاقت آن را دارید.
هستند کشورهایی که با تعهد به شرایط صحیح و عادلانه، موفق به رشد سریع اقتصادی و بالا بردن سطح زندگی شهروندان‌شان شده‌اند. برای نمونه، بلافاصله پس از آزادی از شوروی، دولت‌های بالتیک، رعایت پنج شرط را در دستور کارشان قرار دادند:
• شفافیت نظام مالی
• شفافیت بودجه دولت
• رفاه و امنیت کارگر و کارمند
• تضمین حقوق مالکیت و سرمایه‌گذار
• قبول قواعد داوری بی‌طرف در حل اختلافات مالی و تجاری.
امروزه، راستی‌آزمایی تعهد کشورها به این شروط، موضوع قواعد و شاخص‌های پنج نهاد معتبر بین‌المللی است:
اول، گروه ویژه اقدام مالی (FATF)
دوم، سازمان مشارکت بین‌المللی بودجه‌ای (IBP)
سوم، سازمان بین‌المللی کار (ILO)
چهارم، آژانس چندجانبه تضمین سرمایه‌گذاری (MIGA)
و پنجم، انستیتو داوری استکهلم (SCC)

اما ایران، امروز کجا قرار گرفته؟!
از نظر شفافیت مالی، کشورمان در لیست سیاه FATF است که موجب محدودیت‌های تنگ و مسبب هزینه‌های بالایی برای معاملات بنگاه‌های ایرانی می‌شود.
از نظر شفافیت بودجه، ایران باید از تاریکی امروز، به نمره ۶۰ یا بالاتر از آن برسد.
رقت‌بار بودن امنیت کارگر و سرمایه‌گذار و سیر قهقرایی تولید و قدرت خرید در ایران امروز، بر همه آشکار است، و بی‌نیاز از توضیح.

هم‌وطنانم!
راه برون‌رفت از یاس و ناامیدی، از فقر و ظلم، ساده‌تر از آن است که می‌انگارید. ایران با منابع طبیعی به مراتب بیشتر از کشورهای بالتیک، می‌تواند با تعهد به این پنج شرط، با جلب سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی، تکنولوژی و مدیریت مدرن را به کشور رهنمون کند؛ استعدادهای ایرانی را که شهره جهان هستند، پرنشاط کند؛ و با شکوفایی اقتصاد، تولید و درآمدها را بالا ببرد.
فرزندان جاویدنام ایران از ندا تا پویا، از ستار تا نیکتا، و همه دلیرانی که در راه آزادی و سرفرازی میهن، جان خویش را فدا کردند، در انتظار هم‌پیمانی ما هستند. اینک، وظیفه ماست که خواست آنها را برآورده کنیم.در این راه، شما هر کدام یک کاوه هستید، و ایران به فداکاری و دلاوری شما نیاز دارد. کاوه‌هایی، همراه و هم‌پیمان، برای آزادی میهن” ، تا بازگشت عظمت ایران.

 

شاهزاده رضا پهلوی

 

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر