20.4 C
تهران
شنبه, ۸. اردیبهشت , ۱۴۰۳

سه‌ رویداد تأسف‌آور، بیانگر ضعف و ناتوانی رژیم فاسد و سرکوبگر جمهوری اسلامی

شاهزاده رضا پهلوی

اختصاصی کیهان لندن؛

شاهزاده رضا پهلوی

 

نخست، خشونت رژیم علیه دلاوران آزاده‌ای که در جنگ هشت‌ساله با دشمن متجاوز بعثی، جانشان را برای دفاع از خاک ایران در کف دستشان گرفتند. ضرب و شتم این جانبازان وطن به دست عوامل رژیم در مقابل نهادی رخ داد که نامش را «بنیاد شهید و امور ایثارگران» گذاشته‌اند؛ اما همچون دیگر «بنیاد»ها و «ستاد»ها و «آستان‌»های تحت کنترل رهبر جمهوری اسلامی، نهادی‌ست به‌شدت فاسد و غیر شفاف که رژیم از آن برای چپاول اموال ملت ایران و سرکوب آن‌ها و نیز پول‌شویی و صدور تروریسم استفاده می‌کند.

این رخداد شرم‌آور، سند دیگری از ماهیت عمیقاً ضد ایرانی جمهوری اسلامی است که از کودک ۹ ساله تا کارگر نوجوان ۱۷ ساله تا کهنه سرباز ازجان‌گذشته‌ی مدافع وطن را با گلوله و گاز اشک‌آور و باتون می‌کشد و سرکوب می‌کند. این رژیم نه ملت ایران را به رسمیت می‌شناسد که کاهش رنج کودکان محروم ایران را مسئولیت خود بداند و نه به میهن‌مان، عِرق و تعصبی دارد که سربازی و جانبازی برای حفاظت از مرزهای آن را شایسته ارج و سپاس فراوان ببیند. بر اساس چنین بی‌مهری به ملت و میهن است که جمهوری اسلامی نه از قتل محسن محمدپور ۱۷ ساله در خرمشهر ابایی دارد و نه از ضرب و شتم دلاورانی که خرمشهر را از چنگ بعثی‌ها آزاد کردند و به آغوش میهن بازگرداندند.
اینجاست که شعار ملی- میهنی «ایران را پس می‌گیریم» که از دی‌ماه ۱۳۹۶ به این‌سو به‌طور مداوم در خیابان‌های ایران شنیده‌شده، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

ایران تمام آن چیزی است که ما داریم

و مبارزه برای آزادی آن، محل همبستگی آحاد ملت ایران است. اگر امروز، محسن‌ها و نیکاها و هزاران هزار جوان و نوجوان برای بازپس‌گیری ایران از رژیم اسلامی مبارزه و جانشان را فدا می‌کنند، دیروز، سربازان و دلاوران جنگ بودند که با دلیری، ایران را در مقابل دشمن متجاوز حفظ کردند. رشادت میهن‌پرستانه‌ی مردم ایران در خیابان‌ها مقابل پاسداران علی خامنه‌ای، به معنای واقعی کلمه، تداوم جان‌فدایی و جانبازی سربازان جنگ در جبهه‌ها مقابل نیروهای صدام است.
اما خبر تأسف‌آور و مرتبط دوم، اعلام ورود شبه‌نظامیان حشدالشعبی به دانشگاه‌های ایران به بهانه تحصیل است. جمهوری اسلامی به‌واسطه رویکردهای ضد ملی و استبدادی، نه‌تنها پاسخ تجمع مسالمت‌آمیز سربازان جنگ در خیابان‌های تهران را با گاز اشک‌آور می‌دهد، بلکه بر اساس باورهای امت‌گرایانه خود که در تقابل تام و تمام با رویکردهای ایران‌گرایانه قرار دارد، امکانات داخلی کشور را نیز در اختیار مزدوران خارجی خود می‌گذارد. مزدورانی که با پول ملت ایران، عامل آتش‌افروزی و تروریسم و بی‌ثباتی در منطقه بوده‌اند، حالا قرار است جای دانشجویان اخراج‌شده ایرانی را نیز در دانشگاه‌های ایران بگیرند.

به‌عبارت‌دیگر، رژیم خامنه‌ای نه‌تنها به وظیفه بدیهی خود در تأمین نیازهای حداقلی کهنه سربازان و جانبازان جنگ هشت‌ساله با عراق تن نمی‌دهد، بلکه در یک دهن‌کجی آشکار، پای نیروهای شبه‌نظامی عراقی را به دانشگاه مادر کشور باز می‌کند تا در وقت لزوم بتواند در محیط دانشگاه و خیابان از این مزدوران غیر ایرانی برای سرکوب ایرانیان بهره بگیرد؛ که پیش‌ازاین نیز، اخباری در خصوص مشارکت آن‌ها در سرکوب و کشتار مردم ایران منتشرشده بود. این خبر درعین‌حال نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی برای مقابله با خیزش‌های مردمی با کاهش نیروی داخلی مواجه است و نیروهای ایرانی کمتری حاضرند علیه هم‌میهنان خود در خیابان‌ها اسلحه و باتون به دست بگیرند.

اینجاست که به آن دسته از نیروهای نظامی و انتظامی کشور که درد میهن و مردم دارند بار دیگر می‌گویم که حساب خود را از این رژیم که مایه ننگ تاریخ ایران است جداسازید. همراهی با این شرارت محض، به معنای همکاری شما با رویکردهای خائنانه و ضد ایرانی آن است که تنها دو مورد آن را در بالا یادآور شدم.

اما رویداد تأسف‌آور سوم، ضعف و ناتوانی رژیم در دفاع از خاک و تمامیت ارضی کشور است که تازه‌ترین نمونه آن را می‌توان در واکنش ضعیف و خفت‌بار به ادعای اخیر روسیه در خصوص جزایر سه‌گانه ایرانی و استفاده از نام جعلی برای «خلیج‌فارس» مشاهده کرد. همراهی روسیه با ادعاهای واهی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس درباره سه جزیره‌ی همیشه‌ ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، تائیدی‌ست بر اینکه چگونه جمهوری اسلامی با سیاست‌های نابخردانه و خیانتکارانه خود، ثروت و خاک و تمامیت ارضی ایران را به حراج گذاشته است. همان‌طور که پیش‌ازاین نیز در خصوص قراردادهای ننگ‌آور و ضد ملی جمهوری اسلامی با چین و روسیه گفتم، این رژیم مفهوم استقلال را نیز چون بسیاری مفاهیم دیگر از معنا تهی و امنیت و منافع ملی ایران را وابسته‌ی چین و روسیه کرده است. این در حالی است که ایران پیش از فاجعه ۵۷، هم با غرب، هم با شرق، هم با همسایه شمالی (شوروی آن زمان) و هم با کشورهای عرب در همسایگی جنوبی، از موضع اعتبار و قدرت، روابطی دوستانه مبتنی بر منافع ملی داشت. به‌ویژه این رابطه با کشورهای عرب جنوب خلیج‌فارس بر اساس روابط برادری و با هدف ثبات و امنیت منطقه بود.

آن اعتبار و قدرت و احترام ازدست‌رفته ملت ایران، با بازپس‌گیری ایران از این رژیم، دوباره دست‌یافتنی است. این وعده‌ای ملی است و ملت ایران نشان داده است که نام یاری‌گران و خدمتگزاران خود را همیشه بلند و محترم نگاه خواهد داشت.

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر