24.9 C
تهران
چهارشنبه, ۱۸. مهر , ۱۴۰۳

اصلاح‌طلبی؛ چالش‌های ممکن و ناممکن

اصلاح‌طلبی

یکی از شگردهای فرقه خمینیه که در چهار دهه گذشته شاهدش بوده‌ایم مظلوم‌نمایی و برپایی شام غریبان است. این شگرد را اصحاب ولایت، یعنی اصول‌گرایان، درصحنه بین‌المللی به کار می‌برند و رقبای آنان، یعنی اصلاح‌طلبان، درصحنه داخلی. در چند روز گذشته، پیام‌های متعددی دریافت کرده‌ایم با این پرسش: چرا به سرکوب و زندانی شدن اصلاح‌طلبان اعتراض نمی‌کنید؟

پاسخ روشن است. نخست، نشانی از سرکوب اصلاح‌طلبان دیده نمی‌شود و زندانی کردن یکی دو تن از فداییان «امام خمینی» به اتهام «اقدام علیه امنیت جمهوری اسلامی» ربطی به اصلاحات بی‌معنای واقعی آن ندارد. از همه مهم‌تر، حتی اگر گروهی خود را «اصلاح‌طلب» بخوانند، آنچه ایران نیاز دارد فقط طلب نیست، ایران نیازمند اصلاح‌گر است و البته در چارچوب نظام موجود، طلب اصلاح امری است عبث و ناممکن.

سال‌ها است که بعضی از نویسندگان و تحلیلگران، ازجمله مخلص شما، از اصلاح‌طلبان می‌پرسند: لطفاً بفرمایید چه چیزی را می‌خواهید اصلاح کنید و با چه هدفی؟ نیازی به یادآوری نیست که تا این لحظه هیچ پاسخی به بخش اول سال دریافت نکرده‌ایم. پاسخ به بخش دوم، یعنی اصلاح با چه هدفی، روشن‌تر بوده است: اصلاحات برای حفظ جمهوری اسلامی و ادامه انقلابی که «امام» آغاز کرد! به‌عبارت‌دیگر، یا اصلاحاتی در کار نیست یا اگر هست، هدفی جز نجات یک نظام ورشکسته ضد ایرانی ندارد. در هر دو صورت، کمک به «شام غریبان» مدعی اصلاحات از دید سیاسی، خطا است و از دید ملی‌ـ‌میهنی، مذموم. جالب این است که مدعیان اصلاح‌طلبی دست‌کم ۲۴ سال از ۴۳ سال زندگی نظام خمینی‌گرا، به‌اصطلاح ارکان قدرت را در دست داشته‌اند بی‌‌آنکه هرگز بخواهند یا بتوانند کوچک‌ترین برنامه‌ای برای اصلاحات عرضه کنند. عذر همیشگی آنان این بوده است که هر طرحی بدهند در مجلس اسلامی فرمایشی یا در بیت «رهبر» فصل‌الخطاب وتو خواهد شد؛ اما مسئله این است که آنان هرگز این تئوری را در عمل نیازموده‌اند. در دوران تسلط آنان بر ارکان قدرت حکومتی، بیشترین شمار اعدام‌ها و کشتار معترضان را شاهد بوده‌ایم. در دوران آنان، زدوبندهای شرم‌آوری مانند «برجام» صورت گرفت و «کنوانسیون حقوقی دریای خزر» تألیف ولادیمیر پوتین به امضا رسید. در دوران آنان، جهش ایران به‌سوی بیابان شدن سرعت گرفت و اقتصاد آسیب‌دیده لنگان‌لنگان به‌سوی سقوط سوق داده شد. اگر هم اصلاحاتی صورت گرفت، در جهت عکس منافع مردم ایران: تعطیلی روزنامه‌های متعدد، تشدید سانسور، تعیین فهرست سیاه کتاب‌های ممنوع، سرمایه‌گذاری سنگین در یک طرح هسته‌ای نا لازم و زیان‌بار، وابستگی روزافزون به نظام‌های تمامیت‌خواه مانند روسیه، چین و کره شمالی در دوران تسلط به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان رخ داد. بارها گفته‌ایم که نظام مشروعه برخلاف بسیاری از نظام‌های تمامیت‌خواه مکانیسمی برای اصلاح ندارد زیرا خود را مدعی و مدافع اصولی می‌داند که با تکیه‌بر موقعیت خود، لایتغیرند. در نظام مشروعه، جایی برای شهروندان آزاد و متساوی الحقوق وجود ندارد. در این نظام، مسلمان نمی‌تواند با غیرمسلمان مساوی باشد. حتی اگر مسلمان هم باشید، باز مشکل حل نمی‌شود. یک مسلمان سنی نمی‌تواند وزیر یا فرمانده ارتش بشود. زن نمی‌تواند با مرد حقوق مساوی داشته باشد. در این نظام، قوانین عرفی و جهانی که حق مالکیت، احترام به خرد انسان، آزادی مرام و مسلک و مذهب و تکثر سیاسی و فرهنگی را تعیین و تضمین می‌کنند جایی ندارند.

 

نظام فرقه خمینیه حتی از دست‌یازی به اصلاحات موضعی و غیرسیاسی نیز عاجز است.

در اتحاد جماهیر شوروی، پس از انقلاب اکتبر، لنین و یارانش خیلی زود متوجه شدند که آنچه «سوسیالیسم علمی» می‌خواندند نمی‌تواند کشور را از مهلکه به درآورد. بعضی نزدیکان لنین، به‌ویژه کامنف، بوخارین و زینوویف برنامه‌هایی برای اصلاحات عرضه کردند، برنامه‌هایی که هدفشان پایان دادن به فانتزی «مرغ یک‌پا دارد» بود. کامنف در یک گزارش طولانی به لنین، خواستار توقف «نبرد طبقاتی» شد و بازگشت «عوامل بورژوازی» را به پست‌های کلیدی در اقتصاد و بوروکراسی توصیه کرد. در سال ۱۹۲۱، بوخارین از این نیز فراتر رفت و پیشنهاد کرد که به بخش خصوصی درصحنه کشاورزی و صنعت در کنار بخش دولتی، البته در سطحی محدود، امکان فعالیت داده شود. زینوویف به‌نوبه خود خواستار توقف برنامه «صدور انقلاب» شد تا با تا سیس کمینترن «نبرد برای انقلاب جهانی» از صحنه نظامی به صحنه تبلیغاتی منتقل شود.

امیر طاهری
امیر طاهری

مجموعه این پیشنهادها در چارچوب «برنامه اقتصادی نو» لنین عرضه شد و توانست رژیم پرولتری نوپا را از اضمحلال نجات دهد و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را نیم‌قرن دیگر، آن‌هم به‌رغم فجایع و اشتباه‌های متعدد، سر پا نگه دارد. البته کامنف، بوخارین و زینوویف بعداً قربانی استالین شدند. دور دوم اصلاحات در اتحاد جماهیر شوروی با روی کار آمدن خروشچف آغاز شد. در نخستین مرحله، او به افشای جنایات استالین پرداخت و ملل رانده‌شده از سرزمین‌هایشان، یعنی تاتارهای کریمه، چچن‌ها و اینگوش‌ها را به سرزمین نیاکانی‌شان بازگرداند. درصحنه بین‌المللی، خروشچف با برقراری ارتباط منظم با دیگر قدرت‌ها، به‌ویژه ایالات‌متحده آمریکا، دورانی از تنش‌زدایی را آغاز کرد که سرانجام، پس از بحران کوبا، به «دتانت» انجامید و خطر جنگ هسته‌ای را مهار کرد. دور سوم اصلاحات بر دلیری گورباچف شکل گرفت: پذیرفتن آزادی بیان در مقیاسی معین، خودداری از سرکوب ملل اسیر شوروی که خواستار انقلاب بودند و در حوزه اقتصاد، پذیرفتن سرمایه‌گذاری‌های خارجی که طی دو دهه روسیه را در صدر کشورهای صادرکننده انرژی قرار داد.

البته می‌توان گفت که اتحاد جماهیر شوروی، به‌رغم همه اصلاحات موردبحث، سرانجام از هم پاشید. این درست است اما نباید فراموش کرد که همه «اصلاحگران» شوروی، برخلاف اصلاح‌طلبان در جمهوری اسلامی، دست‌کم به پیروزی‌های تاکتیکی مهمی رسیدند زیرا می‌دانستند چه می‌خواهند. در چین کمونیست، یک کشور دیگر با نظام تمامیت‌خواه فکر اصلاحات در سال‌های پایانی دهه ۱۹۶۰ به‌صورت زمزمه‌ای خفیف آغاز شد. یک قحطی بزرگ و سقوط تولید کشاورزی و صنعتی در مقیاس وسیع، همراه با صدماتی که «انقلاب بزرگ فرهنگی پرولتاریایی» وارد کرده بود، بعضی «اصلاح‌طلبان» چینی را از خواب آشفته مائویی بیدار کرد. لیو شائوجی، دنگ شیائوپینگ، لی شیان نیان و چوئن لای با زمزمه‌ای ملایم، این واقعیت را که «جمهوری خلق» به بن‌بست رسیده است در محافل حزبی و خصوصی مطرح کردند. همه آنان، به‌جز چوئن لای، بهای «اصلاح‌طلبی» خود را با طرد از حزب، تبعید به اردوگاه‌های کار اجباری و تحقیر و توهین درملأعام پرداختند؛ اما سرانجام، نظام تمامیت‌خواه مائو ناچار شد بپذیرد که بدون بعضی اصلاحات، سرنوشتی جز مرگ محتوم ندارد. سرلوحه این اصلاحات عادی‌سازی مناسبات با جهان بیرون و پذیرفته شدن به‌عنوان یک قدرت بنیان‌گذار سازمان ملل متحد بود. چین برنامه «صدور انقلاب» خود را با پایان دادن به دخالت نظامی در آنگولا، موزامبیک، یمن جنوبی و عمان (ظفار) آغاز کرد و سپس، از بمباران تقریباً روزمره جزایر ماتسو و تهدید دائمی تایوان دست برداشت. از این مهم‌تر، اصلاح‌طلبان چین که از سال ۱۹۸۱ به بعد «اصلاحگر» شده بودند، راه را برای سرمایه‌گذاری خارجی در احیای صنایع و ایجاد شبکه جهانی بازرگانی با همه کشورها باز کردند و بازگشت هنگ‌کنگ و ماکائو به چین از طریق مذاکرات و نه از راه تهدید، ترور و آدم‌ربایی میسر شد. هنگ‌کنگ کانالی شد برای ورود سرمایه‌های بزرگ خارجی، ازجمله از تایوان، به کشوری که می‌خواست پرونده انقلاب را ببندد و به‌صورت یک دولت عادی‌ــ با حفظ ویژگی‌های خود‌ــ به صحنه بین‌المللی وارد شود.

 

چرا «اصلاح‌طلبان» حتی در شوروی و چین کمونیست می‌توانستند «اصلاحگر» شوند اما «اصلاح‌طلبان» در ایران نمی‌توانند؟

این پرسش یک اشکال اساسی دارد: لغت «ایران» را به‌جای «جمهوری اسلامی» قرار می‌دهد، درحالی‌که جمهوری اسلامی دشمن مرامی مسلکی «ایران» است.

اگر «ایران» را به‌جای «جمهوری اسلامی» قرار دهیم، خواهیم دید که هیچ کشور به‌اصطلاح «در حال رشد» در ۱۰۰ سال گذشته، تجربه ایران را درزمینهٔ اصلاحات نداشته است. همه این اصلاحات در دوران مشروطیت، یعنی پیش از غلبه مشروعیت در سال ۱۳۵۷ صورت گرفت. سرآغاز و مهم‌ترین این «اصلاحات» پایان دادن به سلطنت مطلقه بود. ارتقای مردم ایران از سطح رعیت به شهروند نیز یکی از اصلاحات مشروطه بود. انحلال شبکه اشرافیت و لغو القاب و عناوین پرطمطراق و توهین‌آمیز به توده مردم نیز در زمره اصلاحات مشروطه به شمار می‌رود. فهرست اصلاحاتی که «ایران» پیش از غلبه فرقه خمینیه عرضه کرد طولانی است: پایان انحصار مکتب‌خانه‌های ملایان و حوزه علمیه‌شان درزمینهٔ آموزش‌وپرورش، ایجاد ارتش منظم ملی و انحلال گروه‌های مسلح خوانین و روسای قبایل و عشایر، پی‌ریزی صنایع مدرن تا سیس دانشگاه‌ها و هنرستان‌های فنی، تعلیمات اجباری، توزیع زمین‌های خان‌های فئودالی بین دهقانان بی زمین، ملی کردن منابع طبیعی، قانون حمایت خانواده، دادن حق رأی به زنان، تحدید و ترسیم قانونی مرزهای کشور با همه همسایگان، اعزام دانشجو به کشورهای پیشرفته برای دسترسی به دانش و فن جهان امروز، پوشش درمانی و اجتماعی برای میلیون‌ها کارگر و کارمند، مترقی‌ترین قوانین کار در جهان و شرکت کارگران در سود کارخانه‌ها و بنگاه‌های بازرگانی؛ و درصحنه بین‌المللی، ارتقای عزت و احترام ایران به‌طوری‌که دیپلمات‌های ایرانی به بالاترین مقام‌های سازمان‌های جهانی، ازجمله سازمان ملل، رسیدند. در همان دوران مشروطیت، با کمک اصلاحاتی که صورت گرفت، محیطی تازه برای بزرگ‌ترین جهش فرهنگی، هنری و ادبی ایران آماده شد.

اصلاحات در ایران به‌عنوان ایران ممکن است و در جمهوری اسلامی ناممکن. این واقعیت را آیت‌الله روح‌الله خمینی بارها تأکید کرده است. او دریکی از سخنرانی‌هایش در سال ۱۳۵۸ می‌گوید: «عده‌ای می‌گویند در بعضی قسمت‌ها اسلام دخالت نمی‌کند. این غلط است. اسلام به همه کار شما کار دارد… نمی‌شود در یک قسمت اسلام باشد و در یک قسمت نباشد.» همین مطلب را هفته گذشته دریکی از سرمقاله‌های خبرگزاری فارس، ارگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دیدیم. نویسنده با طرح این سال که چرا جمهوری اسلامی نمی‌تواند مناسبات خود را با «استکبار جهانی» عادی کند و توسعه اقتصادی را پیش از «صدور انقلاب» ارج نهد، می‌گوید حرکت در چنان مسیری مغایر اصول و ارزش‌های انقلاب اسلامی است. به‌عبارت‌دیگر، جمهوری اسلامی تاری است که فقط یک «نت» می‌نوازد، درحالی‌که اداره یک کشور، حتی اگر نخواهیم از پیشرفت و بهبود زندگی مردم سخن بگوییم، نیازمند نت‌های یک سمفونی و اجرای ارکستری بزرگ است. جمهوری اسلامی با فرستادن نامه‌ای به سازمان ملل حتی نام ایران را تغییر داد. سپاه پاسداران صفت «اسلامی» را به دنبال دارد. انقلاب خمینی اسلامی است، نه ایرانی. جمهوری موردحمایت «اصلاح‌طلبان» اسلامی است، نه ایرانی.

«اصلاح‌طلبان» با نادیده گرفتن این واقعیت‌ها، یا سرخود را به دیوار می‌کوبند که در آن صورت، قربانی مازوخیسم‌اند یا با خودفریبی، اگر نخواهیم بگوییم عوام‌فریبی، در پی نخود سیاه می‌گردند. البته، ازآنجاکه نیت‌ واقعی «اصلاح‌طلبان» را نمی‌دانیم، نمی‌توانیم ظلمی را که به بعضی از آنان می‌شود نادیده بگیریم. تنها توصیه ما این است: از تجربه شکست‌خورده «اصلاح‌طلبی» پس از ۴۳ سال درس بگیرید. مجمع روحانیون مبارز درست می‌گوید: در این نظام، خانه از پای‌بست ویران است! اصلاحات بدون انحلال جمهوری اسلامی و بازگشت ایران به‌عنوان یک ملت‌ـ‌دولت غیرممکن است. در نظام کنونی، حتی اگر اصحاب ولایت خواب‌نما شوند و دریابند که خود و کشور را در یک مازق تاریخی گیر انداخته‌اند، اصلاح بی‌معنای واقعی آن فقط در مفهوم منفی آن، یعنی خراب‌تر کردن اوضاع، ممکن است. بااین‌حال، بگذارید سال دیرین خود را تکرار کنیم: آقایان اصلاح‌طلب! لطفاً، شما را به حضرت عباس، بگویید چه چیزی را می‌خواهید اصلاح کنید؟

برگرفته از ایندیپندنت فارسی

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر