16 C
تهران
شنبه, ۱. اردیبهشت , ۱۴۰۳

به یاد ایران

«به یاد ایران» نام متنی است که راجر اسکروتن فیلسوف برجسته بریتانیایی درزمینهٔ فلسفه سیاسی، در سال ۱۹۸۴ با اندیشه در تاریخ ایران نوشته است. تحلیل او نقش روشنفکران چپ و غرب را در کژ راهه ۵۷ یادآور می‌شود. فیلسوفان غربی نیز می‌دانند.

بازگشت به مشروطه بازگشت به مسیر پیشرفت و ترقی است.

چه کسی ایران را به یاد دارد؟ به عبارتی چه کسی به یاد دارد چگونه رمیدن روشنفکران و روزنامه‌نگاران غربی به کمک انقلاب ایران آمد؟ چه کسی پروپاگاندای هیستریکی که علیه شاه به راه افتاد را به یاد دارد، گزارش‌های رسانه‌ای مهیج درباره فساد، سرکوب پلیس، تباهی دربار، و بحران قانون را به یاد دارد؟

‏چه کسی به یاد دارد هزاران دانشجوی ایرانی در دانشگاه‌های غربی مشتاقانه مزخرفات مد شده مارکسیستی را در آغوش کشیدند؟ – مدی که توسط «رادیکال‌های در مبل راحتی نشسته» به آن‌ها ارائه می‌شد و به شکل‌گیری کمپین شورش و دروغی که منجر به سقوط شاه شد، انجامید.

‏چه کسی رفتار آن دانشجویانی که گروگان‌گیری سیاستمدارانِ همان قدرتی که «آموزش» آن‌ها را فراهم کرده بود را به یاد دارد؟ چه کسی اتهام ادوارد کندی را به یاد دارد که می‌گفت شاه بر مسند یکی از سرکوبگرترین رژیم‌های تاریخ نشسته است و میلیاردها دلار پول ایران را دزدیده است؟ ‏و چه کسی حقایق محدودی که ژورنالیست‌های ما اجازه دیدن آن‌ها را به ما دادند، در رابطه با دستاوردهای واقعی شاه را به یاد دارد: موفقیت او در مبارزه با بی‌سوادی، عقب‌ماندگی و ضعف کشورش، سیاست اقتصادی فکر شده‌اش، اصلاحاتی که می‌توانست مردمانش را از استبداد ملاها نجات دهد، ‏اگر به او فرصت می‌دادند آن‌ها را کامل کند؟ چه کسی آزادی و امنیت ژورنالیست‌ها برای پرسه زدن در ایران را به یاد دارد، پرسه‌هایی که منجر به گردآوری اراجیفی شد که داستان‌های خیالی ژورنالیست‌ها درباره «حکومت وحشت» را دامن می‌زد؟ درست است، شاه حاکم مطلق بود ولی حاکمیت مطلق ‏با حکومت ستمگرانه یکی نیست. حاکم مطلق ممکن است مجلس نمایندگان، دستگاه قضای مستقل و حتی مطبوعات آزاد و دانشگاه خودمختار را هدایت کند، چنان‌که شاه تلاش داشت این کار را بکند. شاه مانند کمال آتاتورک که دیدگاهی مشترک داشتند، به حاکمیت مطلق خود به‌عنوان وسیله‌ای برای خلق و محافظت از چنین نهادهایی می‌نگریست. چرا هیچ‌یک از عالمان سیاسی غربی به خود زحمت نداد به این نکته اشاره کند، یا نظریه‌ای که به ما می‌گوید نباید تنها فرآیند دموکراتیک شدن را مهم قلمداد کرد، بلکه نهادهای محدودکننده و نیابتی که می‌توانند بدون دموکراسی هم پا بگیرند نیز مهم هستند، را تکرار نکرد؟‏چرا کسی در آن زمان به ما سفارش نکرد سیستم سیاسی ایران را با عراق و سوریه مقایسه کنیم؟

چرا عالمان سیاسی ما در به آغوش کشیدن انقلاب ایران عجله کردند، به‌رغم شواهدی که انقلاب تحت این شرایط پیش درآمدی به بی‌نظمی وسیع اجتماعی و رژیم وحشت است؟

Roger Scruton
Roger Scruton

‏چرا روشنفکران غربی مدام این افسانه که شاه مسئول انقلاب است را تکرار کردند، درحالی‌که مارکسیست‌ها نقشه این انقلاب را از سی سال قبل از آن ریخته بودند؟

پاسخ به همه این سؤال‌ها ساده است. شاه متحد غرب بود، که موفقیت او در تثبیت شاهنشاهی محدود در منطقه‌ای استراتژیک‏ و حیاتی به تضمین امنیت ما کمک کرده بود، برای به ارمغان آوردن ثبات در خاورمیانه و جلوگیری از پیشرفت شوروی در منطقه موفق بود.

 

اشتباه مهلک شاه این بود که تصور می‌کرد خالقان نظریات غربی به خاطر به وجود آوردن شرایطی که آزادی آن‌ها را تضمین می‌کرد او را دوست خواهند داشت. دقیقاً برعکس، آن‌ها از او متنفر بودند. شاه از آرزوی مرگ که تمدن ما را تسخیر کرده است و باعث شده است اعضای پرسروصدای آن هر دروغی هرچند -عجیب به‌شرط آنکه بقای ما را تهدید کند-را ترویج کنند، غافل بود. البته تا مدتی این اعضای پرسروصدا در مورد موضوع خجالت‌آور ایران سکوت خواهند کرد.

‏باور آن‌ها این است که سقوط نهادهای ایران، برقراری ترور دینی، حمله نظامی شوروی به افغانستان و پایان ثبات در خاورمیانه همگی به علتی به‌غیراز انقلاب ایران رخ‌داده‌اند. آن‌هایی که از شکل‌گیری این تراژدی حمایت کردند صرفاً به آن پشت کردند و به روی کشورهای دیگری تمرکز کردند تا ‏نتایجی مشابه برای آن‌ها به بار بیاورند، برای مردم ترکیه، نیکاراگوئه، السالوادور، شیلی، آفریقای جنوبی و یا هر جای دیگری که بتوان منافع حیاتی ما را تخریب کنند.

البته اکنون برای یک خبرنگار غربی ورود به ایران دشوار است، و اگر هم وارد ایران شود برای تفریح نیست.‏خبرنگاران باید با سکوت و با ترس از جان خود چیزهایی را مشاهده کنند که غیرقابل‌توصیف‌اند: «عدالت» خودانگیخته نیروهای انقلابی، صحنه‌های انزجارآور خشونت، شکنجه و آشفتگی، تحقیر عمومی زنان، گرفتن جان جوانانی که سنشان خیلی کمتر از آن است که بفهمند چرا به مرگ محکوم‌شده‌اند. خبرنگار غربی همچنین باید با حقیقتی که سال‌ها در چهره او خیره شده است مواجه شود، و اگر هم چنان رسم اعتراف به اشتباهات وجود داشت می‌توانست از آن حقیقت آگاه شود: این حقیقت که شاهنشاهی محدود شکل درست حکومت در ایران است.

‏ولی چنین نتیجه‌ای هم برای مردم ایران مفید است و هم برای غرب، ازاین‌رو خبرنگاران غربی کمی به آن خواهند پرداخت.

 

سهیل حیدری

@cafe_andishe95

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر