16 C
تهران
شنبه, ۱. اردیبهشت , ۱۴۰۳

سازگاری مذهب و دمکراسی

هفته گذشته فرانسوا هولاند، رئیس‌جمهور فرانسه در سخنرانی خود در “انستیتو موند عرب” در پاریس گفت “اسلام با دمکراسی سازگار است.” البته ایشان برای این “فتوای” خود نیازی به ارائه دلیل و برهان ندید و از این‌رو فرمایش جناب رئیس‌جمهور را باید نوعی تعارف با میزبان عرب و دیگر پیروان شریعت به حساب آورد؛ اما زمانی که این سخن به عنوان خبر و آن‌هم خبری منتسب به یک شخصیت بین‌المللی نظیر رئیس‌جمهور فرانسه تکرار و نقل‌قول می‌شود، می‌تواند مشکل‌ساز شود. چون این ادعای پرزیدنت هولاند نه برای اهل دین قابل‌قبول است و نه برای مردم دمکرات.

بیشتر ادیان و به‌ویژه ادیان ابراهیمی بر مبنای فرامین و اصول تغییرناپذیر منتسب به مراجع آسمانی و فوق انسانی پایه‌گذاری شده‌اند در حالی که دمکراسی از قدیم‌الایام تا امروز مسلکی زمینی، انسانی و در تحول دائمی بوده است. برای تغییر و تحول دمکراسی عقل و اراده انسانی در آزادی کامل به کار گرفته می‌شود و نیازی به تصویب و صلاحدید هیچ مرجع و مقام روحانی یا سنتی ندارد. حتی متجددترین پیشروان مذاهب الهی تاکنون مرتکب چنین ادعائی در مورد رابطه مذهب و دمکراسی و اینکه مبانی، شیوه و روش امور مذهبی با رأی مردم قابل تغییراست نشده‌اند. مذاهب امروزی جملگی بر پایه اصول و “دگم”های ثابت استوار بوده و هستند در حالی که تغییر و تحول پیگیر و دائمی از ویژگی‌های دمکراسی است. اصول، قوانین و مبانی دمکراسی‌ها نتیجه و ثمره قرن‌ها تلاش انسان فارغ از قیدوبند مذهب و سنت بوده و همچنان در حال تغییر و تحول است. پایه‌های تفکر دمکراتیک از عصر روشنگری آغاز می‌شود و همگام با گسترش دانش و دستاوردهای پیشرفت و پژوهش‌های علمی تغییر و تکامل می‌یابد. حال‌آنکه قوانین و اصول ادیان به‌ندرت با پیشرفت علم و دانش بشری تغییرپذیر هستند. شک نیست که رئیس‌جمهور فرانسه در این موارد از اطلاعات کافی برخوردار است و ازاین‌رو باید فرمایشات ایشان را نوعی تعارف سیاسی تلقی کرد.

آینده جهان در برخورد با تعصب‌گرایان مذهبی

در حال حاضر آنچه بیشتر نیازمند تفکر و بررسی است آینده رابطه تعصب‌گرایان مذهبی و دنیای در حال پیشرفت است. متأسفانه آنچه امروز شاهد آن هستیم تنها نمونه ایست از آینده وحشتناکی که از قرار معلوم در انتظار بشریت است. آن‌هایی که نگران آغاز جنگ‌های مذهبی هستند راهی برای برون‌رفت از این برخورد اجتناب‌ناپذیر نمی‌بینند. تا زمانی که سیاست‌مداران غربی به خاطر جلب آرا بیشتر و یا دیگر ملاحظات سیاسی، عوام‌فریبانه منکر وجود سرطان تعصب مذهبی در جوامع خود هستند نمی‌توان به بهبود اوضاع اسفبار کنونی چندان امیدوار بود. دیر یا زود دمکراسی‌های غربی همان‌گونه که در برابر فاشیسم و کمونیسم ناچار به ایستادگی شدند باید در برابر اسلامیسم نیز جهت‌گیری کنند و از دودوزه‌بازی دست‌بردارند. باید اسلام سیاسی را آن‌چنان‌که هست به مردم معرفی کرد. سال‌ها پیش زمانی که فتوای قتل سلمانی رشدی صادر شد باید جهان آزاد از خواب غفلت بیدار می‌شد. متأسفانه مصلحت‌اندیشی و مدارای بیش‌ازحد رهبران سیاسی و فرهنگی جوامع غربی درگذشته موجب تشویق و پیشروی عناصر افراطی و متعصب شده است. منافع اقتصادی و نیاز به منابع انرژی باعث شده است که دمکراسی‌های غربی جهان‌شمول بودن اعلامیه جهانی حقوق بشر را نادیده بگیرند. درنتیجه اصول ابتدائی لیبرال دمکراسی در مورد آزادی عقاید و آرا و دیگر جوانب حقوق بشر کمتر در کشورهای اسلامی معرفی و تبلیغ‌شده است. در اروپا هم به‌جای آشنا سازی جوانان خانواده‌های مهاجر با این اصول، برای پرورش افکار و عقاید آن‌ها از کشورهای شمال افریقا و ترکیه برای پرورش افکار جوانان “امام” وارد می‌کنند. بی‌جهت نیست که صدها و شاید هزاران جوان اروپائی مسلمان که تحت تأثیر شستشوی مغزی این “امام” های وارداتی قرارگرفته‌اند برای “جهاد” و پیوستن به القاعده و داعش روانه سوریه، یمن و عراق می‌شوند و اگر زنده و سالم برگشتند، به خاطر حفظ حرمت پیامبر اسلام نویسندگان و کاریکاتوریست‌های نشریه “چارلی هبدو” را به شیوه مافیائی هدف آماج گلوله‌های کلاشنیکف قرار می‌دهند. در چنین شرایطی آیا می‌توان امیدوار بود که متفکران جوامع غربی همگام با اسلام شناسان چاره‌اندیش بتوانند برای گذار از این بحران روزافزون راهی بیابند؟

حوادث دو هفته گذشته در فرانسه و یا کشتار بیش از سه هزار آمریکائی بی‌گناه در یازده سپتامبر ۲۰۰۱ پس از حمله جنایت‌کارانه و انتحاری مشتی جوان نادان و متعصب به دو برج تجاری نیویورک حوادثی استثنائی و بی‌ارتباط نیستند که بتوان به‌سادگی از کنار آن‌ها گذشت یا با گذشت زمان به فراموشی سپرده شوند. برعکس این‌گونه حوادث زنگ خطری است ازآنچه دنیای غرب در ارتباط با اسلامیسم یا “مذهب زدگی” سیاسی در پیش روی دارد. زمانی که طالبان از کابل تا داعش در دمشق و بوکو حرام از نیجریه در قلب افریقا تا نیویورک، لندن، بروکسل و پاریس، به نام اسلام مشتی جوان ولگرد و جنایتکار با عملیات انتحاری یا حملات مسلحانه صلح و آرامش بین‌المللی را تهدید می‌کنند، با نطق و خطابه و مذهب اسلام را “سازگار با دمکراسی” خواندن نمی‌توان با این مشکلات مقابله کرد.

جهان آزاد امروز متأسفانه با مشکلی بس بزرگ‌تر و غامض‌تر از کمونیسم روبروست. ماهیت، هدف و رهبری کمونیسم شناخته‌شده بود و رویارویی با آن در چارچوب روابط میان دولت‌ها روشن بود. جنگ سرد هم قواعد و اصول شناخته‌شده‌ای داشت و هم در هر دو سو، نوعی عقلانیت قابل پیش‌بینی حاکم بود. آنچه امروز در ارتباط با اسلامیسم آغازشده است بسیار پیچیده‌تر و بغرنج‌تر از جنگ سرد و رویارویی با خطر کمونیسم و یا فاشیسم است. برای شناخت و مبارزه با این چالش جهانی نه تجربه و شناخت لازم وجود دارد نه رهبری لایق در سطوح بین‌المللی. متأسفانه برای رویارویی با چالش اسلامیسم این بار به‌جای دوگل چرچیل و ریگان امروز هولاند، کاماران و اوباما نشسته‌اند که متأسفانه نه از تجربه و شناخت ماهیت خطر برخوردارند و نه از شهامت و اعتمادبه‌نفس کافی.

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر