23.7 C
تهران
پنجشنبه, ۶. اردیبهشت , ۱۴۰۳

زندگی نامه جان لاک

John Locke

جان لاک (۱۷۰۴-۱۶۳۲) از فیلسوفان سده ۱۷ میلادی انگلستان بود. لاک از مهمترین شارحان نظریه قرارداد اجتماعی و پیروان مکتب تجربه‌گرایی است. نظرات او بر پیشرفت معرفت شناسی و فلسفه سیاسی مؤثر بود. او از تأثیرگذارترین متفکران عصر روشنگری شمرده می‌شود. نوشته‌های او بر ولتر و روسو، بسیاری از متفکران اسکاتلندی و انقلابیون آمریکائی اثرگذار بود. این تأثیر را می‌توان در اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا مشاهده کرد.

فرضیه لاک در مورد ذهن معمولا منشأ تصورات مدرن در مورد آگاهی و خود شمرده می‌شود. فرضیه‌ای که در آثار فلاسفه‌ای چون دیوید هیوم، ژان ژاک روسو و ایمانوئل کانت برجستگی می‌یابد. لاک نخستین فیلسوفی بود که «خود» را از طریق استمرار «هوشیاری» تعریف کرد. او معتقد بود که انسان‌ها چون لوح پاک و دست‌نخورده و تهی از دانش زاده می‌شوند و هیچ دانسته درونی و ذاتی ندارند بلکه هر آن‌چه می‌دانند از راه مشاهده (تجربه) به دست می‌آید.

اندیشه‌ها و افکار

دغدغه اصلی لاک جامعه و شناخت‌شناسی بود. دیدگاه و بینش وی در زمینه «حکومت با رضایت رعایا»؛ آزادی؛ حقوق طبیعی انسان در زندگی؛ و مالکیت شخصی تأثیر بزرگی بر جریان و روند فلسفه سیاسی داشت. اندیشه‌های لاک شالوده مفاهیم بکاررفته در قانون و حکومت آمریکا را بنیاد گذارد و مواد لازم برای توجیه انقلاب را در دست مهاجران استعماری به دنیای نو نهاد. جان لاک را از جمله تجربه‌گرایان انگلیسی نامیده‌اند و تأثیر دیدگاه‌های وی در زمینه شناخت‌شناسی در دوره نوزایی نیز بطور برجسته حس می‌شد.

لاک چند دهه پس از هابس، دیگر فیلسوف انگلیسی، در کتاب «دو رساله دربارهٔ حکومت»، فلسفهٔ سیاسی خود را عمدتا در نقد آرای هابس ارائه نمود. لاک را عموما” پدر معنوی اندیشهٔ حقوق بشر در دوران جدید می‌دانند.

نکتهٔ قابل تأمل دیگر در اندیشهٔ سیاسی لاک، امر مشروعیت دولت است. در طرح لاک، دولت نمایندهٔ مردم و در واقع «معتمد» آنان است. و این امر معنایی جز این ندارد که قدرت واقعی از آن مردم است و این مردم هستند که فرمانروای واقعی هستند. در جایی که دولت از اعتماد مردم سوء استفاده کند و یا نتواند اهداف سه‌گانهٔ زندگی ، آزادی و مالکیت خصوصی را برآورد ، باید قدرت را به صاحبان اصلی آن که مردم هستند بازگرداند. فراتر از آن ، لاک برای فرد در قبال تعرضات دولتی، حق مقاومت قائل است. هر جا که قوه‌های دولتی اعم از قانونگذاری و یا اجرایی ، تجاوزی به حقوق فرد مرتکب شوند و فرد نتواند از طریق گزینش و یا برکناری این نهادها، از آن تجاوزات ممانعت به عمل آورد ، از نظر لاک فرد از حق مقاومت در مقابل دولت برخوردار است.

بطور خلاصه می‌توان گفت که با جان لاک ، از منظر تاریخ اندیشه ، وارد مرحله‌ای می‌شویم که می‌توان به معنایی واقعی از حقوق بشر سخن به میان آورد. اما این هنوز اوج تکامل اندیشهٔ حقوق بشر در عصر روشنگری نیست . شارل دو مونتسکیو، ژان ژاک روسو و کانت ، هر یک به گونه و شیوهٔ خود، این اندیشه را با تکانه‌هایی نیرومند به پیش می‌رانند.

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر