4.8 C
تهران
شنبه, ۱. دی , ۱۴۰۳

تسمه میان تولید ملی و انباشت سرمایه: سومین چرخه ناموزون در اقتصاد ملی

همچنان در جستجوی پاسخ هستیم به پرسش‌های سوزان مردم‌مان:

«اقتصاد ملی ایران را چه می‌شود؟ چرا افزایش تولید ملی از رشد جمعیت عقب می‌افتد و درآمد سرانه کاهش می‌گیرد؟ چرا به خیل فقیران افزوده می‌شود و دره میان فقیر و غنی ژرف‌تر می‌شود؟ چه می‌شود که دست‌کم شصت در صد از مردم کشور زیرخط فقر می‌مانند و اقشار میانه جامعه دمادم به ورطه ناداری سقوط می‌کنند؟ چرا درآمدهای کلان کشور به رشد و توسعه نمی‌انجامند و رفاه و آرامش از زندگی اکثریت مردم کشور رخت برمی‌بندد؟ چرا درآمد سرانه هر ایرانی امروزه به پنجاه‌وهفت در صد درآمد سرانه سال ۱۳۵۵ فرو کاسته است؟ چرا نگرانی از آینده، شور و امید زندگی را از مردم می‌ستاند و جوانان آینده-ساز کشور را از بالیدن و سر برافراختن بازمی‌دارد و بالاخره منزل پایانی این سراشیبی کجاست؟»

از مفهوم «تعادل» [۱] در دستگاه پیچیده اقتصاد ملی سخن گفته و نشان داده‌ایم که میان «چرخه» های مهم این ماشین بغرنج باید هم‌نوائی و حرکت موزون جاری باشد تا این دستگاه به بازتولید خود، هم به‌صورت ساده و هم به‌صورت گسترده [۲]، دست یابد. در اقتصاد ملی ایران چندین «ناموزونی» تشخیص داده‌ایم که موجبات کندی و پس-رفت تولید ملی و توقف «تولید ثروت» را- که هدف نخستین هر نظام اقتصادی است- فراهم می‌آورند.

دو فقره از این «ناموزونی» ها را در دو شماره همین نشریه با عنوان‌های «چرخه ناموزون میان تولید-توزیع» (به تاریخ ۱۱ اکتبر ۲۰۲۰) و «چرخه ناموزون میان اقتصاد واقعی و اقتصاد پولی» (به تاریخ ۷ نوامبر ۲۰۲۰) شرح کرده‌ایم و اکنون به سومین چرخه ناموزون میان «تولید ملی و انباشت سرمایه» رو می‌آوریم. یادآوری کنیم که این مباحث را می‌توان مستقل از یکدیگر مطالعه کرد اگرچه برای دریافتن درد اقتصاد ملی، به ترکیب آن‌ها و درک رابطه میان آن‌ها نیازمند خواهیم بود.

سرمایه به‌مثابه یکی از عوامل تولید، از دو بخش متمایز تشکیل می‌شود: سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی. این دو مکمل یکدیگر هستند و روابط اورگانیک با هم دارند به این اعتبار که تکنولوژی متبلور در ساختارهای سرمایه فیزیکی با دانش و مهارت‌های بخش سرمایه انسانی هم‌سنخی دارند یعنی آموزش خلبانی با تکنولوژی کار گذاشته در کارکرد هواپیما مربوط است و دانش برنامه‌نویسی با نحوه کارکرد کامپیوتر.

در این نوشتار ما تنها به بخش فیزیکی سرمایه نظر داریم و تنها بخشی از سرمایه فیزیکی را منظور می‌کنیم که در محدوده بنگاه‌های تولیدی تعریف می‌شود و بخش سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی نظیر راه‌ها، فرودگاه‌ها، سدها شبکه‌های فضای مجازی را جداگانه ذیل عنوان «سرمایه ملی» به تحلیل خواهیم گذاشت.

در این چارچوب اکنون به سرمایه می‌نگریم: سرمایه بنگاه‌ها –اعم از خصوصی و دولتی- دو شکل دارد: شکل «جریان» [۳] که چون چشمه‌ای بر بستر زمان روان است و شکل «سکونی» [۴] که به شکل «موجودی انباشته» از سرمایه‌گذاری‌های پیشین تشکیل می‌شود. بخش جاری را در ارقام سرمایه‌گذاری یا «تشکیل سرمایه» سالانه ملاحظه می‌کنیم ولی بخش انباشته را در آمار مربوط به «انباشت سرمایه ملی» مطالعه می‌کنیم. تولید ملی تابع کل سرمایه ملی است و نه‌تنها سرمایه‌گذاری سالانه. نسبت میان کل سرمایه و تولید ملی را در ضریب‌های «سرمایه به تولید» [۵] بیان می‌کنیم. آشکار است که در صنایع سرمایه-بر، حجم بزرگ‌تری از سرمایه برای تولید یک واحد محصول موردنیاز است و در صنایع سبک، صنایع کارگاهی و پیشه‌وری حجم کوچک‌تری از سرمایه موردنیاز است. مجموعه «توزین شده» این ضریب‌ها را در سطح ملی، ضریب سرمایه به تولید ملی نام می‌گذاریم.

دکتر حسن منصور
دکتر حسن منصور

 

اکنون پیش از پرداختن به ارقام، به روشن کردن چند مفهوم نیاز داریم:

 

جریان نقدینگی و سرمایه ثابت.

سرمایه بنگاه‌های تولیدی از دو بخش متمایز تشکیل می‌شود: بخش سیال که حالت نقدینگی دارد (جریان نقدینگی) [۶] و ناظر است به تدارک مواد اولیه، پرداخت دستمزدها و مصارف تولیدی جاری نظیر برق و گاز و اجاره‌بها و بهره بانکی؛ و بخش ثابت [۷] که در ساختمان‌ها و ماشین‌آلات متبلور است. میان این دو بخش، روابط کمی معینی وجود دارد که به‌صورت «ضریب کفایت» بیان می‌شوند و عدم احراز آن می‌تواند موجبات تنگناهای مالی و ورشکستگی بنگاه را فراهم آورد. ولی این نکته مهم و مدل‌های آن- که در علوم مالی موردمطالعه قرار می‌گیرند- محل گفتگوی این مقاله نخواهد بود.

تمرکز ما روی بخش ثابت سرمایه است که در ساختمان‌ها، ساختارهای مولد و ماشین‌آلات و ابزار تجلی می‌کنند. برای تعریف این مقولات، معیارهای استانداردشده جهانی وجود دارند که به چگونگی طبقه‌بندی اقلام سرمایه‌ای حکم می‌کنند. در بحث از سرمایه ثابت، به اقلامی از سرمایه نظر داریم که عمر مفید آن‌ها از یک سال فراتر باشد وگرنه آن‌ها را در ذیل بخش سیال سرمایه طبقه‌بندی می‌کنیم.

 

سرمایه ثابت ناخالص و خالص [۸]

سرمایه ثابت را می‌توان به‌صورت ناخالص یا خالص تعریف کرد: وقتی از سرمایه ثابت خالص سخن می‌گوییم ارزش مستهلک‌شده سرمایه انباشته را از جریان سرمایه نو کم می‌کنیم ولی نظر به اینکه مفهوم استهلاک موردنظر حسابداران (و مقام مالیاتی کشور) با مفهوم و معیارهای موردنظر اقتصاددانان و مدیران متفاوت است اجماع بر این است که در گزارش سرمایه‌گذاری، از مفهوم سرمایه ثابت ناخالص استفاده کنیم.

 

مفهوم استهلاک فیزیکی سرمایه. [۹]

در حد بنگاه‌ها تعاریف مقام مالیاتی از استهلاک نافذ است و حسابداران به‌مثابه بازوی فنی اداره مالیات به تنفیذ آن‌ها مسئولیت دارند. با یک مثال موضوع را روشن کنیم: مقام مالیاتی کشور برای کلیه اقلام سرمایه از ابزار تا ماشین‌آلات و ساختمان‌ها، عمر مفیدی را تعریف کرده در جداولی در اختیار حسابداران قرار می‌دهد. مطابق این جداول اگر عمر مفید یک کامپیوتر پنج سال تعیین‌شده، مدیر بنگاه و حسابدار هزینه آن کامپیوتر را در مدت پنج سال به‌حساب استهلاک می‌برند. لیکن این حکم به این معنی نیست که آن کامپیوتر در مدت پنج سال از کار می‌افتد و چه‌بسا برای سال‌های دیگری پس از استهلاک نیز در خدمت تولید بماند.

 

مفهوم استهلاک فنی سرمایه. [۱۰]

در کنار استهلاک فیزیکی، مفهوم دیگری وجود دارد بنام «فرسودگی فنی» و آن عبارت است از اینکه دستگاهی نه به علت ازکارافتادگی بلکه به سبب ورود فنون جدید و مدل‌های نوی از ماشین‌آلات، توان رقابت خود با انواع جدید را نداشته و ادامه استفاده از آن‌ها موجب کاسته شدن بهره‌وری بنگاه گردد. نمونه بگیریم سیستم کامپیوتری بنگاه را که در عین سالم بودن، به علت ظهور کامپیوترهای تواناتر محتاج تعویض می‌شود. این فرسودگی فنی، در دوران‌های تحول سریع فنی، سرعت می‌گیرد. در بکار گیری این مفهوم میان مدیر و مقام مالیاتی اختلافی وجود ندارد و تصمیم مدیریت بنگاه کفایت می‌کند.

اکنون با در دست داشتن این تعاریف مقدماتی می‌توانیم به آمار تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ملی ایران بپردازیم و برای ساده کردن کار، تنها یک دهه حاضر را موردمطالعه قرار می‌دهیم.

 

تشکیل سرمایه ثابت ناخالص و تولید ناخالص ملی

داده‌های مرکز آمار ایران

به قیمت جاری و میلیارد تومان

سال ۱۳۹۰ ۱۳۹۱ ۱۳۹۳ ۱۳۹۳ ۱۳۹۴ ۱۳۹۵ ۱۳۹۶ ۱۳۹۷ ۱۳۹۸
تولید
ناخالص ملی
۶۶۸۹۷۳ ۹۱۱۴۹۲ ۱۲۲۱۹۷۴ ۱۲۸۷۲۹۲ ۱۲۳۱۴۲۲ ۱۴۱۰۳۲۴ ۱۶۹۶۳۱۳ ۲۴۳۱۳۷۷ ۲۴۳۷۲۳۰
تشکیل سرمایه ۱۳۵۱۴۰ ۱۵۲۳۹۶ ۲۱۱۱۵۲ ۲۳۶۶۸۹ ۲۲۴۵۴۳ ۲۱۹۵۶۱ ۲۵۲۲۰۲ ۳۵۴۹۶۴ ۴۰۴۲۴۱
نسبت سرمایه‌گذاری به تولید ملی. ۲۰
درصد
۱۷
درصد
۱۷
درصد
۱۸
درصد
۱۸
درصد
۱۶
درصد
۱۵
درصد
۱۵
درصد
۱۷
درصد
این جدول کلیه ارقام را به قیمت جاری اعلام می‌کند و درنتیجه از تورم چشم می‌پوشد. برای معنی‌دار کردن این روایت ناگزیر باید به «قیمت‌های ثابت سال پایه» برگردیم تا سیر افزایشی یا کاهشی جریان سالانه سرمایه به درون ساختار سرمایه ملی را دریابیم:

 

تشکیل سرمایه ثابت ناخالص و تولید ناخالص ملی

داده‌های مرکز آمار ایران

به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰ و میلیارد تومان

سال ۱۳۹۰ ۱۳۹۱ ۱۳۹۲ ۱۳۹۳ ۱۳۹۴ ۱۳۹۵ ۱۳۹۶ ۱۳۹۷ ۱۳۹۸
تولید ناخالص ملی ۶۶۸۹۷۲ ۶۲۷۷۲۱ ۶۲۴۰۷۰ ۶۴۰۰۸۰ ۶۴۳۶۷۰ ۷۲۱۱۹۹ ۷۴۹۵۴۲ ۷۱۴۱۳۳ ۵۰۰۴۱۳
تشکیل سرمایه ۱۳۵۱۴۰ ۱۱۷۷۳۷ ۱۱۵۳۲۸ ۱۱۸۱۷۸ ۱۰۹۶۰۲ ۱۰۳۵۸۳ ۱۰۷۳۵۶ ۱۰۱۴۴۱ ۷۷۳۵۰
نسبت سرمایه‌گذاری به تولید ملی ۲۰

درصد

۱۷

درصد

۱۷

درصد

۱۸

درصد

۱۶

درصد

۱۵

درصد

۱۶

درصد

۱۵

درصد

۱۱

درصد

مقایسه نظیر به نظیر ارقام این جدول با جدول پیشین پرده دود تورم را کنار زده و حجم سرمایه جاری‌شده را با معیار ثابت پول سال ۱۳۹۰ به سنجش درمی‌آورد؛ یعنی می‌بینیم که رقم ۲۴۳۷۲۳۰ میلیارد تومان تولید ملی سال ۱۳۹۸ وقتی با پول سال ۱۳۹۰ اندازه‌گیری شود با رقم ۵۰۰۴۱۳ میلیارد تومان برابری می‌کند و رقم سرمایه‌گذاری ۴۰۴۲۴۱ میلیارد تومانی سال ۱۳۹۸ هم با رقم ۷۷۳۵۰ میلیارد تومان سال ۱۳۹۰ هم-وزن می‌شود. این ارقام می‌گویند که طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ در بهترین صورت، ۲۰ در صد و در بدترین صورت، ۱۱ در صد از تولید ملی سرمایه‌گذاری شده است.

در جدول زیرین جلوه دیگری از روایت تأمل‌انگیز اقتصاد ملی را پیش چشم داریم: در این ۸ سال، تولید ملی در سال‌های ۹۱، ۹۲، ۹۷، و ۹۸ از رشد منفی رنج‌برده و تنها در یک سال ۹۵ از رشد ۱۲ درصدی بهره دارد که آن را هم مدیون فروش نفت است وگرنه، نه در ساختارهای فرسوده دگرگونی رخ‌داده و نه در بهره‌وری اقتصاد ملی بهبودی به وجود آمده است به این دلیل روشن که به دنبال این «رشد» باز سالیان زمین‌گیری مستولی شده‌اند.

 

میزان رشد سالانه تولید ناخالص ملی و سرمایه ناخالص ملی

داده‌های مرکز آمار ایران

سال ۱۳۹۰-۹۱ ۹۱ تا ۹۲ ۹۲ تا ۹۳ ۹۳ تا ۹۴ ۹۴ تا ۹۵ ۹۵ تا ۹۶ ۹۶ تا ۹۷ ۹۷ تا ۹۸
تولید ملی ۶/۲- ۰/۶- ۲/۶ ۰/۵ ۱۲/۱ ۳/۹ ۴/۷- ۷/۸-
سرمایه انباشته ۱۷/۳- ۳/۲ ۲/۵ ۷/۵- ۵/۵ ۳/۶ ۵/۵- ۲/۶-
ساختمان ۲۶/۳- ۰/۶ ۰/۱- ۴/۱- ۱۱/۱- ۳/۷ ۴/۷- ۹/۴
ماشین‌آلات ۲/۴- ۶/۴ ۵/۶ ۱۰/۸- ۱/۸ ۳/۶ ۶/۹- ۱۴/۷-

اکنون با در دست داشتن این ارقام به نسبت سرمایه‌گذاری به تولید ملی برمی‌گردیم. مطالعه در اقتصادهای جهان و به‌ویژه بررسی‌های تطبیقی در میان کشورهای توسعه جو درس‌های گران بهایی در بردارد.

 

اکنون ببینیم کشورهای قابل قیاس با ایران چه سهمی از تولید ملی خود را صرف سرمایه‌گذاری کرده‌اند:

 

سهم سرمایه‌گذاری از تولید ملی در چند کشور قابل‌مقایسه با ایران

نسبت در صد سرمایه‌گذاری سالانه به تولید ملی

 

چین برمه عمان اندونزی بنگلادش ترکیه هند مالزی امارات موریتانی گینه ایران
۴۲ ۳۴ ۳۴ ۳۲ ۳۱ ۳۰ ۲۸ ۲۵ ۲۳ ۵۸ ۷۵ ۱۶

 

موافق محاسبه مرکز آمار ایران، میانگین نرخ رشد سالانه سرمایه ثابت ناخالص از ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۸ در ایران، منفی ۳/۶ بوده است.

 

جریان سرمایه‌گذاری و ترکیب سرمایه انباشته.

برای تولید یک دلار محصول، به‌طور متوسط، سرمایه انباشته‌ای برابر با ۳ تا ۵ دلار موردنیاز است که با سطح فنی تولید مربوط بوده و از رشته‌ای به رشته دیگر و کشوری به کشور دیگر فرق می‌کند. این نسبت معمولاً در کشورهای توسعه‌نیافته به سبب پائین بودن کارآمدی سرمایه، بالاتر است؛ بنابراین برای تولید ملی ۴۵۰ میلیارد دلاری ایران به یک ساختار سرمایه ۱۳۵۰ میلیارد دلاری تا ۲۲۵۰ میلیارد دلاری نیاز داریم.

وقتی می‌گوییم فلان کشور مثلاً یک‌سوم از تولید ملی سالانه را به سرمایه‌گذاری اختصاص می‌دهد با فرض ضریب سرمایه به تولید مثلاً سه، سرمایه ثابت ناخالص از سه برابر تولید ملی به سه برابر بعلاوه یک‌سوم افزایش می‌یابد. بخش یا تمام این افزایش براثر استهلاک سرمایه انباشته خنثی می‌شود. درمجموع، اگر میزان سرمایه‌گذاری از استهلاک بیشتر باشد به حجم انباشت افزوده خواهد شد و اگر سرمایه جاری از میزان استهلاک نازل‌تر باشد سرمایه انباشته کاستی خواهد گرفت.

ازآنجاکه سرمایه جدید به فنون روز مجهز است ساختار فنی سرمایه را نوسازی می‌کند. اینجا مسئله سازگاری فنون متبلور در سرمایه انباشته و سرمایه جاری می‌تواند مشکل‌ساز شود و در مواردی که تفکیک خطوط تولید امکان‌پذیر نباشند مدیریت بنگاه را با دوراهه

الف) ادامه با ساختار سابق و تن دادن به بهره‌وری نازل‌تر و

ب) تجدید ساختار و قبول هزینه‌های سرمایه‌ای جدید روبرو می‌کند.

 

مفهوم ضریب سرمایه افزوده به تولید. [۱۱]

باآنکه مفهوم ضریب سرمایه به تولید به‌سادگی قابل‌فهم است در عمل استفاده از مفهوم «ضریب سرمایه افزوده به افزایش تولید» بیشتر مورداستفاده قرار می‌گیرد یعنی وقتی می‌گوییم با تخصیص ۳۲ درصد از تولید ملی به سرمایه‌گذاری، اقتصاد ملی از ۸ در صد رشد برخوردار می‌شود درواقع می‌گوییم که هر ۴ واحد سرمایه یک واحد به تولید ملی می‌افزاید باوجوداین تولید از کل سرمایه تأثیر می‌پذیرد.

 

اهمیت استراتژیک انتخاب تکنولوژی

انتخاب تکنولوژی درواقع تعیین مسیر رشد است و از اهمیت استراتژیک بهره دارد زیرا تکنولوژی انتخاب‌شده، سرشت ساختار سرمایه را متعین کرده و کیفیت سرمایه‌گذاری‌های آینده را دیکته می‌کند؛ بنابراین در انتخاب تکنولوژی به آگاهی‌های گسترده‌ای در مورد پارادایم‌های علمی، سیر دگرگونی فنون، روند تقاضا و رقابت‌های ملی و بین‌المللی نیاز داریم و این مهم را نمی‌توان در غیاب مطالعات جامع کارشناسان به اسارت باورهای سیاسی و ایدئولوژیک درآورد. این مسئله در سطح کلان مترادف است با تعیین مسیر رشد یک کشور و ازاین‌رو انتخاب میان تکنولوژی روسی یا فرانسوی برای نیروگاه بوشهر معادل است با ترسیم خط سیر کشور برای آینده‌ای بلندمدت و سرمایه‌گذاری انجام‌گرفته، سرمایه‌گذاری‌های آینده را نیز مقید و مشروط می‌سازد.

 

تحول فنی و الزام «اسقاط» سرمایه.

تغییر تکنولوزی در دوره‌های تحول علمی و فنی با سرعت بیشتری انجام می‌گیرد و سرمایه را هرچند وقت یک‌بار با استهلاک فنی روبرو می‌کند. در این موارد تولیدکننده به اسقاط ساختارهای سرمایه و جایگزین کردن آن‌ها با ساختارهای مجهز به فنون روز-آمد ناگزیر می‌شود. حجم این اسقاط‌ها می‌تواند به مبالغ بزرگ ده‌ها میلیارد دلاری سر بزند.

 

تحول فنی و «جهش» های شومپیتری.

در دوره‌هایی که تحول فنی به‌صورت خطی صورت می‌گیرد و بنیادهای علمی فنون ثابت می‌مانند، «اسقاط کردن» سرمایه‌ها –پیش از سرآمدن عمر مفید آن- ضرورت پیدا نمی‌کند. ولی در دوره‌هایی که تحول در بنیادها رخ می‌دهد و پایه علمی-فنی تولید دگرگونی کیفی پیدا می‌کند هم محصول تولیدی و هم سرمایه ناظر به آن هم‌زمان با «جهش» مواجه می‌شوند؛ چند نمونه به دست دهیم:

ظهور ترانزیستور، صنعت رادیو را از بن دگرگون ساخت و ادامه خط تولید را ناممکن کرد؛ ظهور لامپ خلاء تکنیک لامپ سازی را منقلب نمود؛ اختراع تلویزیون دیجیتال، تلویزیون‌های سابق را در چند سالی که مجال اسقاط خطوط تولید را به دست دهد، از میدان بدر برد؛ اختراع کامپیوتر، صنعت ماشین‌حساب را به امر ابتدائی بدل کرد همان‌گونه که ماشین‌حساب، چرتکه را به امر بدوی مبدل کرده بود؛ اختراع تلفن‌های الکترونیک جدید صنعت تلفن‌های مغناطیسی را به موزه علوم فرستاد. در این‌گونه موارد، تکنولوژی جدید، لزوماً شکل پیشرفته تکنولوژی پیشین نیست بلکه بر بنیاد دیگری استوار است چنانکه ساعت دیجیتال امروزی ادامه تکنولوژی مکانیک پیشرفته ساعت سویس نمی‌باشد. این نوع تحول فنی را که با «جهش= موتاسیون» همراه است بنام نظریه‌پرداز آن -جوزف شومپیتر، اقتصاددان شهیر مکتب اتریش و استاد دانشگاه هاروارد – جهش‌های شومپیتری نام‌گذاری کرده‌ایم.

برگرفته از ایندیپندنت فارسی

[۱] Equilibrium

[2] Simple and Extended Reproduction

[3] Flow

[4] Stock

[5] Capital-output ratio

[6] Cash-flow

[7] Fixed capital

[8] Gross and Net

[9] Depreciation

[10] Obsolescence

[11] ICOR: Incremental Capital-Output Ratio

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر