15.7 C
تهران
پنجشنبه, ۱. آذر , ۱۴۰۳

درس‌هایی از گذشته برای انتخابات

یکبار دیگر با تکرار کمدی-تراژیک ِ انتخابات، توهین تازه‌ای به ساحت مقدس ملت ایران در حال تکوین است. یکبار دیگر تعزیه گردان‌های مُنحط نظام آخوندی درصددنند مضحکه‌ای را به نام انتخابات به اربابان بیگانه خود حقنه کنند تا وزیر خارجه پریشان احوال آمریکا بتواند بگوید “در جمهوری‌اسلامی ایران انتخابات انجام می‌شود”۱ این سخن، جمله معروفی که “در دوران موسیلینی ترن‌ها در ایتالیا سر وقت می‌رسید”۲ را در ذهن تداعی می‌کند. ای کاش کسی رنج‌نامه دکتر محمد ملکی نخستین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب را در مورد میزان سلامت و صداقت در انتخابات آخوندی برای وزیر خارجه امریکا و شرکا ترجمه می‌کرد. این دانشگاهی شرافتمند که امروز پس از سال‌ها اسارت در زندان‌های مخوف رژیم همچنان در نوعی حصر خانگی بسر می‌برد از معدود کسانی است که با کمال شهامت به اشتباهات سیاسی خود در گذشته اعتراف کرده‌اند. وی نوشته‌ای را زیر عنوان “درس‌هائی از گذشته برای انتخابات” را با همان سؤالی آغاز می‌کند که وجدان بخش عظیمی از روشنفکران “انقلابی” را عذاب می‌دهد:

“آن روزها که من و دوستانم به نام روشنفکران مذهبی جوانان نسل اول انقلاب را به راهپیمایی و تلاش برای ساقط کردن نظام شاهی با شعار استقلال، آزادی و جمهوری‌اسلامی دعوت و تشویق می‌کردیم و رهبری آقای خمینی را چشم بسته پذیرفته بودیم و هرگز از حافظه‌ی تاریخی خود در نقش روحانیت پس از انقلاب مشروطه تا آن زمان (۱۳۵۷) بهره نگرفتیم، آیا می‌دانستیم و به این مسئله فکر کرده بودیم که برداشت آقای خمینی و روحانیون پیرو او، از کلمات آزادی و استقلال به ویژه جمهوری‌اسلامی چیست؟ من بعنوان فردی که نقشی در انقلاب داشتم پس از سی و سه سال اعتراف می‌کنم، نه!”

وی آنگاه در نقش دادستان وجدان خود می‌پرسد: “چرا ما روشنفکران مذهبی شعارها را پذیرفتیم و به پای صندوق‌های رأی رفتیم و به جمهوری‌اسلامی “نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد” رأی دادیم؟ راستی چرا؟ و امروز پس از گذشت ۳۳ سال در مورد آنچه بر سر کشور ما و جوانان ما و نسل اول و دوم و سوم انقلاب آمده چه جوابی می‌توانیم داشته باشیم جز آنکه به آنها بگوئیم ما چشم بسته حرکت کردیم، شما چشم‌های خود را باز کنید، تاریخ را بشناسید، از حوادث گذشته درس بگیرید و بخصوص با بهره‌گیری از منابع صحیح و واقعی، گذشته را چراغی سازید برای دیدن راه آینده.” وی سپس می‌پرسد فکر می‌کنید در نظامی که خود را نظام اخلاقی و مذهبی معرفی می‌کرد نخستین رفراندوم و مراجعه به افکار عمومی چگونه برگذارشد؟ او می‌گوید:

“من در رفراندوم دهم فروردین سال پنجاه و هشت مسئول شعبه‌ی اخذ رأی بیمارستان شهدای تجریش بودم. نزدیک ظهر یکی از بچه محل‌هایم که نسبتی هم با ما داشت و فردی تحصیل کرده و دبیر یکی از مدارس شمیران بود سراسیمه به محل اخذ رأی مراجعه کرد تا رأی بدهد. از او شناسنامه و مدارک خواستیم، خندید و گفت: ای بابا، من تا این ساعت در بیش از ده حوزه رأی داده‌ام!! من و همسرم و دیگر اعضای حوزه رأی‌گیری شوکه شدیم. راستی با آگاه شدن از چنین تقلباتی نباید به نام حافظ رأی مردم عکس‌العمل نشان می‌دادیم؟ عکس‌العمل ما چه بود؟ هیچ! چون می‌خواستیم جمهوری‌اسلامی برپا شود اما به چه قیمتی جواب آنرا امروز نسل سوم انقلاب با پوست و گوشت و تمام وجود احساس می‌کند. بگذارید شرمگینانه بگویم ما در جریان انقلاب و رفراندوم و انتخابات مجلس “خبرگان” که در نامه بعد به آن می‌پردازم و در این سه دهه بعلت تسلیم شدن به احساسات و ناآگاهی و عدم شناخت، دچار تقصیر فراوان شدیم و آنچه نسل دوم و سوم انقلاب کشیدند و می‌کشند بار آن بردوش کسانیست که از روز اول در برابر دروغ و خدعه و فریبکاری با سکوت خود اساس ظلم را بنا کردند، و امروز باید در برابر خدا و خلق جوابگو باشند که چرا در این خلافکاری شرکت کردند و یا سکوت نمودند. ما امروز باید بعد از گذشت سه دهه جوابگوی اعمال، بی‌توجهی‌ها، سکوت و ندانم‌کاری‌های خود باشیم. اعمالی که خشت بنای انتخاب‌های بعدی از جمله انتخابات سال هشتاد و هشت را که موجب طغیان مردم شد و آن همه کشتار و به زندان رفتن و شکنجه معترضین را موجب شد. امروز وقتی قانون اساسی جمهوری‌اسلامی را باز می‌کنیم در همان اصل اول آثار آن بداخلاقی‌ها و خلاف‌کاری ها و جابجا کردن ارقام و اعداد و عدم صداقت حاکمیت با مردم را می‌بینیم. در این اصل آمده است:

اصل اول: حکومت ایران جمهوری‌اسلامی است که ملت ایران، بر اساس اعتقاد دیرینه‌اش به حکومت حق و عدل قرآن، در پی انقلاب‌اسلامی پیروزمند خود به رهبری مرجع عالیقدر تقلید حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی در همه‌پرسی دهم و یازدهم فروردین ماه یک‌هزار و سیصد و پنجاه و هشت هجری شمسی برابر با اول و دوم جمادی الاولی سال یک‌هزار و سیصد و نود و نه هجری قمری با اکثریت نود و هشت و دو دهم درصد کلیه کسانی که حق رأی داشتند به آن رأی مثبت دادند (قانون اساسی جمهوری‌اسلامی).

باید نویسندگان و تصویب کنندگان این قانون (اعضای مجلس خبرگان) روشن می‌فرمودند این رقم نود و هشت و دو دهم درصد که در قانون اساسی دیده می‌شود از کجا آمده است؟ دقت کنید که در خوشبینانه‌ترین حالت نود و هشت و دو دهم درصد شرکت کنندگان – و نه کلیه واجدین حق رای- آیا می‌توانست درست باشد؟ آیا اینگونه گنجاندن این رقم در متن قانون اساسی نشان دهنده‌ی یک بداخلاقی و فریب نیست که نهال آن چند روز پس از پیروزی مردم و تغییر نظام کاشته شد و بعد از سه دهه ثمره آن را در آخرین انتخابات (سال هشتاد و هشت) دیدیم؟

می‌خواهم یکبار دیگر سخنی داشته باشم با کسانی که هنوز نمی‌خواهند بپذیرید تا این قانون اساسی و اختیارات فوق قانون ولی فقیه وجود دارد انجام یک انتخابات آزاد در ایران امکان‌پذیر نیست. نظامی که این چنین آلوده به فساد و چپاول و دروغگویی و بی‌اخلاقی شده ممکن است اجازه دهد برای جلب رأی دهنده‌ی بیشتر کمی فضا باز شود و به چند نفری از منتقدین معتقد به ولایت فقیه و قانون اساسی هم رخصت شرکت در انتخابات دهد، اما هرگز اجازه نمی‌دهد تا یک انتخابات آزاد و عادلانه برگذار شود تا نمایندگان واقعی مردم بتوانند به اداره امور جامعه بپردازند. برای رسیدن به انتخابات آزاد باید به جای چشمداشت به مرحمت حکومت، اراده ایستادگی برای تغییر ساختاری داشت.” ۳

اصل کلام و حکمت این رنجنامه در همین جمله حکیمانه انقلابی دیروز و “معذور” امروز نهفته است. “بدون تغییر ساختاری” انجام “انتخابات واقعی” در نظام جمهوری‌اسلامی از محالات است. نه این نظام و نه مشاطه‌گران بیگانه آن دلیلی برای انجام انتخابات آزاد ندارند. رژیمی که می‌داند مورد تنفر اکثریت ملت ایرانست و اگر مردم فرصتی به دست آورند بی‌درنگ آن ‌را سرنگون خواهند کرد، چه نیازی به خودکشی سیاسی دارد؟ افسانه انتخابات آزاد در رژیم جمهوری‌اسلامی، دانسته و یا ندانسته، یک نشانی خطا و یک شعار گمراه کننده برای پویندگان مسیر نجات و بازسازی ایران است.

پاریس
چهارشنبه بیست وپنجم اردیبهشت ۱۳۹۲

۱ http://thecable.foreignpolicy.com/posts/2013/02/27/kerry_iran_has_an_elected_government
2 http://europeanhistory.about.com/od/historicalmyths/a/Did-Mussolini-Get-The-Trains-Running-On-Time.htm
3 این نامه پس از فاجعه آخرین انتخابات ریاست جمهوری در ایران انتشار یافت

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر