آینده نمیتواند جز حاصل پیامدها و دستاوردهای حال و گذشته باشد. گذشته از آنچه به نام میراث و فرهنگ ملی بهعنوان زیربنای تاریخی مطرح میشود، ایرانیان در تاریخ معاصر به مبانی مدرنی دستیافتهاند که گسست جمهوری اسلامی موفق نشد آنها را از میان بردارد.
بعلاوه، با گذشت زمان بیشتر اثبات شد که حکومت اسلامی نهتنها با تاریخ ایران و اساساً با روح بشر ناهمساز است بلکه سرانجام به انتها خواهد رسید و امروز ایران بیش از همیشه به این رویداد فرخنده نزدیک است. شکل گرفتن انقلاب ملی بر بستر آگاهی و اعتراض در طول بیش از چهار دهه، چشماندازی روشن در برابر نسلهایی گشوده است که جانبرکف به خیابان آمده و بازهم خواهند آمد.
در این میان، نقش اپوزیسیون مدافع آزادی و امنیت و رفاه که این سه را جز در چارچوب ساختار رایج دموکراسیها و تطبیق آن بر شرایط بومی ایران و منطقه نمیتواند تحقق بخشد، اهمیت ویژه دارد. اپوزیسیونی که از یکسو در تشکل و سازمانیابی خود میتواند نقطهی اتکای این انقلاب شود و از سوی دیگر در رسانههای ملی و مدافع دموکراسی که خارج از چارچوب سیاست دولتهای ذینفع، از جمهوری اسلامی گرفته تا قدرتهای منطقهای و جهانی، فعالیت میکنند میتواند آگاهی و اطلاعرسانی را نیز در کنار سازمانیابی تقویت کند.
تحرکات شاهزاده رضا پهلوی چه در تور اروپا و بریتانیا و چه در سفر به اسرائیل هم از نظر سیاسی و هم از نظر گشودن چشماندازی برای همکاریهای جهانی و منطقهای و نقطهی پایان گذاشتن بر بیش از چهار دهه خصومت ایدئولوژیک و خرابکارانه و تنشآفرین از سوی حکومتی که هرگز نماینده ایران و ایرانیان نبوده، از جایگاه خاص برخوردار است.
گذشته از سفرهای که برای خواص وابسته به رژیم در ایران پهن بوده و میدان غارتی که برای برخی کشورها بهویژه چین و روسیه و شماری شرکتهای خارجی اروپایی و آمریکایی از طریق قاچاق و اقدامات غیرقانونی در زیر پا گذاشتن تحریمهای بینالمللی گشوده شده بود، نهتنها ایرانیان بلکه جهان نیز از این رژیم خسته شده است. برای اطمینان دادن هم به کشورهای غربی و هم کشورهای منطقه که ایرانِ بدون جمهوری اسلامی مانند پس از انقلاب مشروطه نهتنها به دنبال صدور انقلاب خود و اختلال در مناسبات بینالمللی نخواهد بود بلکه به یکی از اعضای مؤثر جامعه جهانی تبدیل خواهد شد، جلب حمایت کارآفرینان جهانی و صاحبان و مدیران صنایع و تکنولوژی و همچنین محافلی که سرمایههای بزرگ از طریق آنها به چرخش درمیآیند، بسیار مهم است. از همین رو دیدار شاهزاده با شخصیتهای اقتصادی منطقهای و بینالمللی تکمیلکنندهی تلاشهای سیاسی است.
به نظر میرسد آن بخش از جامعه که «قشر خاکستری» مینامند، با چنین چشمانداز اطمینانبخشی میتواند به انقلاب ملی جلب شود تا پیش از آنکه تباهی سیاه جمهوری اسلامی آنها را نیز ببلعد، از خاکستری به درآمده و به اعتراضات آزادیخواهانهی جامعهی رنگین و متنوع ایران بپیوندند.