تا آخرین دقایقی که این مطلب نوشته میشد تکلیف نتیجه مذاکرات روشن نشده بود. انواع و اقسام شایعات در هوا بود اما کسی هنوز نمیتوانست بهدرستی مدعی دانستن سرانجام کار باشد. باوجود اینکه هم دولت اوباما و هم تیم روحانی نیازمند به قول خودشان «نتیجه برد برد» هستند، حصول آن ساده نیست چون مضاف بر مشکلات یافتن راهحل دیپلماتیک هردو حکومت نگران جبهههای پشت سرشان هستند. در آمریکا دولت اوباما را کنگره سنای آن کشور چهارچشمی نظاره میکنند و در ایران دولت روحانی در یک جنگ فرسایشی با سپاه پاسداران و عوامل بیت رهبری در مجلس دستبهگریبان است. اوباما که در امتحان سیاست خارجی در سوریه و اوکراین تجدیدی شده است امیدوار است با تقبل یک ریسک بزرگ در مذاکرات هستهای با ایران موفق شود بخشی از سرمایه ازدسترفته سیاسیاش را بازیابد.
در آنسوی میز دولت روحانی نیز میداند که بدون دستیابی بهنوعی موفقیت در این مذاکرات و تقلیل تحریمها سرنوشت شومی در انتظارش روزشماری میکند. در چنین شرایطی روشن است که هیچیک از طرفین متمایل نیستند که کوچکترین خبری در مورد مشکلات مذاکرات به خارج از اتاق گفتگوها درز کند. از سوی دیگر اگر در آخرین ساعات مذاکرات نتوانند بهنوعی توافق برسند، چارهای جز بازهم تمدید زمان مذاکرات باقی نمانده است. درواقع شاید بتوان ادعا کرد که ازاینپس شرایط رسیدن به توافقی که بهاصطلاح اهلفن «مرضیالطرفین» باشد بسیار مشکلتر شده است. ازاینرو و ازآنجاکه هر نوع توافقی که در آن نوعی حق غنیسازی برای ایران به رسمیت شناخته شود برخلاف مصوبات شورای امنیت سازمان ملل و نیات کنگره و سنای آمریکا است و جمهوریخواهان خواهند توانست از هرگونه امتیازی که در این مورد به ایران داده شود اگر بهصورت معاهده باشد نیازمند موافقت سنای آمریکاست، امری که تصویب آن در سنای امریکا بسیار بعید به نظر میرسد.
حتی اگر سرانجام نوعی توافق در مذاکرات حاصل شود، با جنجالی که مخالفین ایجاد کردهاند آیا روحانی و ظریف خواهند توانست توافقنامهای را که در آن حق غنیسازی برای ایران منع و یا شدیداً تحدید شده است با خود به ایران ببرند؟ آیا بااینهمه رجزخوانیهای خامنهای و اطرافیانش نوشیدن چنین جام زهری امکانپذیر است؟ پاسخ مردمی را که تاکنون با شعار «غنیسازی حق مسلم ماست» فریفتهاند چگونه خواهند داد؟ یکی از نشانههای جهتیابی این گفتگوها را شاید بتوان با تعین تکلیف در دستور مذاکرات قرار گرفتن مسئله موشکهای رژیم ردیابی کرد. اگر غربیها در این مورد یکپارچه عمل کنند آیا جمهوری اسلامی یارای مقاومت خواهد داشت؟ نقش روسیه در این مذاکرات چه خواهد بود؟
سرنوشت دولت روحانی و نتیجه مذاکرات گرهخورده است
نجات دولت روحانی نیازمند آن است که مسائل اقتصادی کشور حل شود. برای حل مسائل اقتصادی، ایران نیازمند سرمایه گزاری خارجی و داخلی است و تا زمانی که پاسدارها روی تمام امور اقتصادی مملکت پنجه انداختهاند و اموال دولت و ملت را به انحاء گوناگون برای خود تصاحب کردهاند نه کسی در این مملکت سرمایه گزاری خواهد کرد و نه ایجاد کار خواهد شد و نه رشد اقتصادی به وجود خواهد آمد. بدون سرمایه گزاری و رشد اقتصادی مسئله بیکاری حل نخواهد شد. فراموش نکنیم که برفرض اینکه تمام شکیات در مورد نیات آقای روحانی را کنار بگذاریم و بگوییم که ایشان فقط دارای حُسن نیت مطلق است و هدفش هم نجات مملکت، بازهم مشکل حل نخواهد شد به دلیل اینکه اولاً از سه قوه مملکت دو قوه آن یعنی مجلس و قوه قضایی در اختیار برادران لاریجانی است و مافیائی که آنها تشکیل دادهاند و عملاً این دو قوه در کنترل رهبری است. از سوی دیگر پاسداران همدست انداختهاند روی داروندار کشور و امور مملکت، از امور امنیتی گرفته تا تجاری و صنعتی و حتی سیاست خارجی. ازنظر داخلی هم بسیج و اطلاعات سپاه شرایطی را ایجاد کردهاند که هیچ نوع آزادی عمل چه ازنظر سیاسی و چه اقتصادی در کشور وجود ندارد. درواقع باید گفت آقای روحانی فاقد آن نیرو و انرژی لازم است که بتواند این موانع بزرگ را از سر راه خود بردارد. ایشان با در دست داشتن قدرت محدود ریاست جمهوری نتوانسته است آنچنان بر اوضاع مسلط شود که موانع اصلاح مملکت را از سر راه خود بردارد. درواقع آقای روحانی از درجات زیر صفر شروع به کار میکند. آنقدر اختیارات و قدرت ندارد که حتی بتواند معذورات و موانعی را که به آن اشاره شد از سر راه خود بردارد تا به نقطه صفر برسد و آنگاه بتواند شروع به بهبود شرایط کشور کند. ازاینرو بدون یک موفقیت درخشان در مذاکرات هستهای شکست او بسیار محتمل است. شاید در پرتو چنین تحلیلی از واقعیات بهتر بشود هم محرمانه بودن مذاکرات و هم رفتار جبهه مخالف روحانی را در درون مرز ارزیابی کرد. درحالیکه بیشترین خیرخواهان ایران در انتظار پایان این کابوس هستهای روزشماری میکنند، آنهایی که درنتیجه تحریمها و انزوای ایران کشور و ملت را چاپیدهاند، «دلواپس» حصول تفاهم، عادی شدن تدریجی شرایط کشور و پایان رانتخواری و منافع نامشروع خودشان هستند.
پاریس: نهم ماه ژوئیه ۲۰۱۵