کدامین ثمره انقلاب را باید جشن گرفت؟

  از مردم می خواهند انقلابی را جشن بگیرند که وطنشان را ویران کرد، میهنشان را به جنگ خانمانسوز کشاند، حیثیت معنوی و اقتصاد کشورشان را به باد فنا سپرد، مشتی اراذل و اوباش را بر سرشان سوارکرد، صدها هزار جوان را در جنگ و انتقام جویی به خاک و خون کشاند ومیلیون ها ایرانی را وادار به جلای وطن کرد. نخستین رئیس جمهورش از ترس جان ناچار به فرار شد و سه رئیس جمهوردیگرش که بیست و چهار سال بر این خراب شده حکومت کردند امروز مطرودند و ” فتنه گر” و “انحرافی” نام گرفته اند. رژیم منبعث از این انقلاب شوم بیش از آنکه اسلامی خوانده شود از خصائص استالینی برخوردار است و رهبرآن برای انحصار و حفظ قدرت، استالین وار حکومت می کند.

این است انقلابی که می خواهید مردم سی و چهارمین سالگرد آن را جشن بگیرند؟ مردم می پرسند چرا با هر سالگرد انقلاب شرایط زندگی مشکلتر شده است؟ چرا هر سال که می گذرد زندگانی تلختر ووضع معیشت بحرانی تر می شود؟ چرا از صبح انقلاب تا امروز مردم حتی یکساعت احساس فراغت و آزادی نکرده اند؟ در هیچیک از انقلاب های جهانی شادمانی و رفاه دستگیر مردم نشده است اما سرانجام این درس را همه مردمان جهان آموخته اند که نفس انقلاب توحش است و اگر شکی برای کسی باقی مانده بود انقلاب اسلامی در ایران برای همیشه به مردم جهان آموخت که هرگز صلح و صفا و رستگاری ثمره هیچ انقلابی نبوده و نخواهد بود.

شیادی سیاسی وبیلان انقلاب

با تحمیل یک نظام توتالیتر مذهبی به نام انقلاب مردم را از همه مواهب زندگی محروم کرده اید. مردم می پرسند این هزینه سنگین تحریم و انزوا را برای چه باید بپردازند؟ چرا باید در مملکتی که میتوانست در زمره پیشرفته ترین کشورهای منطقه و حتی جهان قرار گیرد امروز فقر، فساد، شکنجه ومرگ حکومت کند؟ این انقلاب که یک رژیم مذهبی را در ایران مستقر کرد در تاریخ قرن بیستم به عنوان یکی از بزرگترین شیادی های سیاسی به ثبت خواهد رسید. در تاریخ خواهند نوشت که به نام آزادی و مساوات جمعی از پسمانده ترین لایه های اجتماعی در ایران به حکومت رسیدند. هدف آن ها تحمیل تعصبات مذهبی عقبمانده به کلیت جامعه ایران بود. نتیجه یک قرن تلاش ایرانیان و هرچه را که از فهم آن عاجز بودند نابود کردند با این تصور که می توانند در جهان امروز عقربه های تاریخ را هزارو چهارصد سال به عقب برگردانند و اصول و موازین جوامع آن روزی را در دنیای مدرن امروز و بر یک جامعه متحول تحمیل کنند.

هر سال با گذشت سالی دیگر از این انقلاب شوم فرصتی پیش می آید که به بیلان حکومت ناشی از آن اجمالاً نظری بیفکنیم. مشکل این است که از کجا می توان شروع کرد. شاید مهمترین ثروت هر ملت یعنی آبروی بین المللی آن بهترین نقطه آغازین این بررسی باشد. کشوری را که مورد احترام بخش عظیمی از جهان آن روز بود و مردم آن می توانستند با گذرنامه شیر و خورشید نشان خود به اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان بدون ویزا و درکمال عزت و احترام سفر کنند امروزبه عنوان یک کشورمنزوی،فناتیک،خشن وتروریست پرور مبدل کرده اند. کشوری را که با احیای عظمت تمدن و فرهنگش می رفت تا یکبار دیگر جایگاه تاریخی خود را بازیابد به یکی از عقب مانده ترین کشورهای جهان مبدل کرده اند. کشوری که به آن میلیون ها نفر کارگر بیگانه برای اشتغال سفر می کردند کارش به جایی رسیده است که امروز به هر اردوگاه پناهندگی که سر می زنید پناهندگان ایرانی در کنار پناهندگان سوری، افغانی، آفریقائی و دیگر آوارگان جهان صف کشیده اند.

اقتصاد مملکتی را که می رفت تا همانند ترکیه و کره جنوبی و پیش از اندونزی در زمره بیست کشور معتبر جهان قرار گیرد و پولش یکی از پنج پول معتبر جهان در سبد صندوق بین المللی پول قرارگرفته بود امروز به یکی از بی اعتبار ترین اقتصاد های جهان تبدیل کرده اند. پول ملی کشوری که در سراسر اروپا همانند دلار آمریکا و پوند انگلیس در هر بانکی قابل تبدیل بود امروز به آنچنان موقعیت ضعف و بی اعتباری گرفتار شده است که هرروز بیش از روز پیش از ارزش و اعتبارش کاسته میشود. کشوری که نماینده آن روزی به ریاست مجمع عمومی سازمان ملل انتخاب میشد دیپلمات هایش را به عنوان تروریست وسفارتخانه هایش را همانند مراکز تروریستی در سراسر جهان با دیده شک و تردید نظاره می کنند. در زمینه سیاست خارجی هر سال که گذشته است در پناه بلندپروازی ها و ماجراجویی ها که همه ناشی ازبیسوادی، عدم لیاقت و ماجراجوئی سران حکومت است، بیشتر وگسترده ترمورد تحریم و تهدید قرار گرفته ایم. حاکمان موجود حتی یکبار این زحمت را به خود نداده اند که به مردم بگویند مسبب این هزینه سنگین محرومیت، فقر و انزوا که تحریم ها به ملت ایران تحمیل کرده است کیست. از مردم می خواهید که در برابر سختی ها متحمل باشند اما حتی یکبار نگفته اید سرانجام این همه عناد و دشمنی با دنیا و سرکشی و لجبازی باسازمان های بین المللی چه خواهد بود و چه سودی عاید ملت ایران خواهند کرد؟

امروز بعد از سی و چهار سال وقتی به گذشته نگاه می کنیم این احساس به انسان دست می دهد که لااقل یک قرن فرصت وزمان رااز دست داده ایم. سی و چند سالی که ملت ایران گرفتار این مصیبت عظیم بوده است در تاریخ اقتصاد و پیشرفت جهان سال هایی استثنایی به شمار آمده اند. این درست همان سی سالی است که هندوستان، چین، برزیل و ده ها کشور دیگر توانستند نه تنها خود را از زنجیر قفر و بدبختی برهانند بلکه به سرعتی سرسام آور و با رشدی همانند رشد اقتصادی که ما در ایران پیش از انقلاب ازآن برخوردار بودیم(بین هشت تا ده درصد در سال) خود را به قافله جهان پیشرفته نزدیکتر کنند. زمانیکه در ایران انقلاب شد چین یک کشور روستایی عقبمانده با رهبری مستبد ومتعصب شبیه “رهبر معظم” به نام مائو در گیر و دار به اصطلاح انقلاب فرهنگی بود. در طی همین مدت چین توانسته است با گریز از آن افسانه های کسالت بار و انتخاب مسیر اقتصاد آزاد، خود را به دومین قدرت اقتصادی جهان ارتقا دهد و چه بسا که در طی چند سال آینده تولید ناخالص ملی اش از آمریکا نیز فزونی گیرد. آری همین سی و چند سالی که ما بیشتر سینه وقمه زدیم و روضه خوانی کردیم، امام زاده ساختیم و عزاداری آموختیم هندوستان عقب افتاده، اندونزی فراموش شده و برزیل ورشکسته و ترکیه ای که امیدش به کمک های اقتصادی ایران پیش از انقلاب بود، همه این کشورها به آن درجه از مدارج قدرت اقتصادی رسیده اند که در کنار کشورهای اروپایی و آمریکا در “گروه بیست قدرت اقتصادی جهان” برای فردای دیگرکشورها برنامه ریزی و تعیین سرنوشت کنند. کره جنوبی که به مراتب اقتصادش از اقتصاد ایران پیش از انقلاب ضعیفتر بود امروز به یک غول اقتصادی تبدیل شده است. چین وروسیه سرانجام به عضویت سازمان تجارت جهانی( WTO) درآمدند وایران که در آستانه پذیرش بود امروز در کنارکره شمالی وزیمبابوه به یک کشور حاشیه ای مبدل شده است. همه این تغییر و تحولات در طی همین سی و اندی سال که ملت ایران را با سخنرانی های پیش از نماز جمعه امثال جنتی، مصباح یزدی و سید علی خامنه ای در مورد فواید گریه، عزاداری ومرثیه خوانی سرگرم کرده بودند به وقوع پیوسته است.

آینده رابه خاطر بسپار، رژیم مُردنیست …

آنچه در گذشته بر سر ملت ما آمده است تغییر ناپذیر است. جوانانی که در جنگ و یا بر سر چوبه های دار جان باخته اند دیگر زنده نخواهند شد، فرصت های از دست رفته بر نخواهند گشت. نظام جمهوری اسلامی با بر پا کردن چوبه دار بر سر هر کوچه و بازار، با شکنجه و شلاق به گمان خود ازایران زندانی ساخته است به وسعت یک گورستان تا ملایان برروی اجساد مردم به رقص مرگ بپردازند. اما آنچه جمهوری اسلامی قادر به انجام آن نیست شکستن سد امید و اراده مردم است.

با آنکه سی و چهار سال گذشته لطمه های سهمگینی بر پیکر ایران فرود آورده اند، با آنکه میلیون ها ایرانی قربانی فاجعه انقلاب اسلامی وعواقب آن شده است، مقاومت زنان، جوانان ومردان ایران رژیم را در حساسترین صحنه های کارزار شکست داده است. جمهوری اسلامی هرگز نتوانسته است امید را هم ازمردم ایران بدزدد. هرگز موفق به شکستن پیمان ملت ایران با آینده نشده است. ملت ایران با تاریخ و آینده خودقرارملاقات بسته است. جمهوری اسلامی نتوانسته است ونخواهد توانست در دژ مقاومت و امید مردم رخنه کند. به هر گوشه مملکت که بنگرید و در هر فرصتی که جلادان رژیم برای لحظه ای حضور پیدا نکنند مردم فریاد اعتراض می کشند، شعار می نویسند، شعر می گویند و به دنیایی که در برابر این مقاومت و استقامت حیران مانده است پیام می فرستند که ایران هرگز نخواهد مُرد. ملت ایران با تاریخ قراری دارد که یکبار دیگر با اراده ای راسخ و تصمیمی خلل ناپذیر مقام و جایگاه تاریخی و والای خود را درمیان ملل جهان بازیابد.

پاریس:
پنجشنبه، بیست وچهارم ژانویه دوهزاروسیزده

مطالب مربوط

کلید مشکل غرب با اسلام سیاسی در ایران است

نارسایی غرب در برابر بحران

آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر