سیرک انتخابات تیرماه ۱۴۰۳ در دو دور به پایان رسید. رفتار عمومی را که با عدم حضور مردم به نمایش درآمد با هیچ عدد و آمارسازی نه از چشم جامعه و نه از نگاه جهان نمیتوان پنهان کرد: اقلیتی بین ده تا ۱۵ درصد که از همه امکانات از جمله ابزار رسانه و سرکوب برخوردار است در برابر اکثریت قاطع بین هشتاد تا نود درصد که امکانی جز تلاشهای مدنی از جمله تحریم رژیم در اختیار ندارد.
اکنون صفبندیهای سیاسی با جابجایی برخی نیروها از همیشه روشنتر است و تصویری را به نمایش میگذارد که سرانجام فعلوانفعالات اجتماعی را به سوی رویدادهای تعیینکننده هدایت خواهد کرد.
جمهوری اسلامی همزمان با از دست دادن مردم و پایگاه اجتماعی خود و ریزشهای درونی که تحمل میکند، هنوز از حلقهای وفادار در درون و بیرون خویش برخوردار است که تا آخرین لحظه مقاومت خواهند کرد. بخشی از این حلقه از نظر مذهبی و عقیدتی با رژیم خواهد ماند. بخشی دیگر اما از نظر سیاسی و در دفاع از انقلاب ۵۷ و نه الزاماً برای جمهوری بلکه علیه پادشاهی و پهلوی تا آخر با این رژیم خواهد ماند. این وفاداری برای اینان علاوه بر منافع احتمالی اقتصادی، جنبهی «ناموسی» و «حیثیتی» پیداکرده است. اینان عبارتند از یک اقلیت متشکل از افراد مذهبی و ملی- مذهبی و چپ و قومگرا و تجزیهطلب که با گرایشهایی مختلط از غربگرایی تا ضدغربی و طرفدار روسیه و چین، در عمل به دنبال حکومت فرقهای مانند خود جمهوری اسلامی یا جمهوریهای خلقی و یا مشابه جمهوریهای عراق و لبنان هستند.
در آنسو اما اکثریتی متنوع از اقوام و مذاهب و عقاید سیاسی گوناگون قرار دارند که ممکن است مدافع پهلوی و یا مخالف پهلوی باشند؛ عمدتاً غربگرا هستند اما ضدغربی نیز در میان آنها دیده میشود؛ ممکن است مخالف جمهوری یا مخالف پادشاهی باشند اما قاطعانه ضد جمهوری اسلامی هستند؛ به هیچ قیمتی اصلاحطلب نیستند و به دنبال براندازی و سپردن جمهوری اسلامی به زبالهدان تاریخاند. این اکثریت به دنبال آزادی و امنیت و رفاه در یک میهن آباد و در صلح با همه کشورهای منطقه و جهان است. همبستگی ملی بین این اکثریت شکلگرفته و آلترناتیو را نیز همین نیروی متکثر با رهبری شاخص ارائه میدهد.
تکلیف گروه اول که حامی جمهوری اسلامی است مشخص است؛ در میان گروه دوم که اکثریت مخالف جمهوری اسلامی هستند اما نیرویی نیز وجود دارد که پیشینهاش به دفاع از اصلاحطلبی رژیم میرسد و اگرچه از نظام عبور کرده اما همچنان به انقلاب ۵۷ وفادار است. به نظر میرسد واقعیت این نیرو را مجبور کرده که به این نتیجه برسد که نمیتوان مدافعان پادشاهی و پهلوی را نادیده گرفت. اینها همان کسانی هستند که در نمایش انتخابات اخیر نیز شرکت نکردند. رأی ندادن آنها اگرچه در شمار واقعی آرا و همچنین عددسازی رژیم نقشی بازی نمیکند، اما برای آینده و اعتمادی که به اعتبار این تحریم پیداکردهاند، اهمیت دارد!
نکته مهم این است: تنها خاکریز بین مشروعه و مشروطه، بین «ایران اسلامی» و ایران نوین، بین گذشته و آینده، نه جمهوری اسلامی بلکه انقلاب ۵۷ است و همه شواهد نشان از عبور جامعه از این خاکریز دارد که رژیم اسلامی معلول آن است. وفاداری به آن انقلاب ارتجاعی راهگشا نیست!