18.9 C
تهران
جمعه, ۷. اردیبهشت , ۱۴۰۳

دور تازه اصلاحات آرایشی

‎‏‏ بدنبال شکست و روشن شدن وضع اصلاح طلبان ‏بی‌اثر، ائتلاف حجره و حوزه اکنون بی‌واسطه در برابر ‏مردم و جهانیان ایستاده است. آگاهان و کسانی ‏که خود را به ناآگاهی می‌زدند چه در ایران و چه ‏عرصه جهانی پیش از این نیز می‌دانستند که رئیس ‏جمهوری و مجلسی که اکثریتش از او می‌بود ‏نقشی جز روابط عمومی و سرگرم کردن مردم و ‏فریب دادن ساده‌انگاران هر جا ندارند. با اینهمه ‏وجود آنها پوششی برای شورای نگهبان و ‏دستگاه‌های سرکوبگری دیگر فراهم می‌کرد که هر ‏چه می‌خواهند بگیرند و ببندند. حتا اجازه می‌داد ‏زهرا ( زیبا) کاظمی‌ها را در دادگاه بکشند و رفع و ‏رجوعش را به سر و صدای اصلاح طلبان واگذارند. ‏اکنون چنان پوششی نیست و اصلاحاتی در ‏تاکتیکها لازم می‌آید که از هم اکنون نشانه‌هایش را ‏می‌بینیم. ما با یک دور تازه “اصلاحات” در جمهوری ‏اسلامی سر و کار داریم که در جای اصلی، در ‏زننده‌ترین موارد سرکوبگری آغاز شده است.‏

رئیس قوه قضائی که اتفاقا دوره‌اش هم سر آمده ‏است و می‌باید تجدید شود بخشنامه‌ای به مراجع ‏قضائی و انتظامی و اطلاعاتی فرستاده که در آن ‏اجرای قانون در باره بازداشتیان و خودداری از ‏بدرفتاری و توهین و شکنجه به آنان را خواسته ‏است. اندکی پس از آن باز اتفاقا شورای نگهبان هم ‏که تا کنون چهار بار با پیوستن ایران به عهدنامه منع ‏شکنجه مخالفت کرده است در نامه‌ای حفظ حقوق ‏مشروع زندانیان را لازم دانسته است. سرانجام در ‏مجلس رو به مرگ نیز برای عقب نماندن از کاروان ‏اصلاحات، قانونی را بر زمینه بخشنامه یاد شده ‏پیشنهاد کرده‌اند. برندگان مبارزه قدرت، چنانکه ‏بسیار روی داده است، غنیمت خود می‌دانند که ‏شعارهای هماورد شکست خورده را از آن خویش ‏سازند. (در “مبارزه قدرت” تذکری لازم است. مبارزه ‏بر سر مقامات بود نه قدرت که بی‌هیچ مبارزه ‏تسلیم شده بود؛ و هماوردی که شکست خورد ‏خود در شکست دادنش نقشی به سزا داشت.) ‏چنانکه پیداست آبادگران و کارگزاران سازندگی و ‏بقیه “موتلفه” دست به یک دور تازه آرایش رژیم ‏زده‌اند تا برای کنار آمدن با غرب و جلب سرمایه‌های ‏خارجی، که قانون آن را نیز گذراندند آماده‌تر باشند. ‏تاکتیک آنان هم اکنون بازتاب مساعد یافته است و ‏بیش از اینها را می توان انتظار داشت. خبرنگاری از ‏نیویورک تایمز با شادمانی از بخشنامه هاشمی ‏شاهرودی و لایحه مجلس یاد می‌کند.‏

هر کس اندکی با کارکرد دستگاه حکومتی چند پاره ‏و تقسیم شده میان خانواده‌های مافیا در ایران ‏آشنائی داشته باشد می‌داند که بخشنامه و قانون ‏در جمهوری اسلامی عموما ارزشی بیش از کاغذی ‏که روی آن نوشته شده است ندارد. نه رئیس قوه ‏قضائی به آنچه نوشته است باور دارد، نه یک اداره ‏واحد زندانهای بیشمار ایران هست و نه مرجعی که ‏بتواند بر اجرای هر قانونی نظارت کند. در حالی که ‏از کمیته و سپاه و بسیج گرفته تا سازمانهای موازی ‏امنیتی و هر نهادی که زوری دارد می‌توانند هرکس ‏را در خیابان یا در خانه‌اش بگیرند و به هیچ مقامی ‏حسابی پس ندهند و در حالی که فریاد زندانیان در ‏همان سیاهچال‌ها خفه می‌شود ارزش این ‏اصلاحات، بیشتر در همان حد مقالات روزنامه‌های ‏تشنه شنیدن خبرهای خوب خواهد بود و سودش ‏به جیب دولتهائی خواهد رفت که آسان‌تر می‌توانند ‏قراردادهای نان و آب دار ببندند.‏

ما می‌بینیم که در یک دمکراسی با همه مهار و ‏توازن آن و زیر نگاه دقیق مراجع بین‌المللی نگهبان ‏حقوق بشر، زندانبانان امریکائی توانسته‌اند نزدیک ‏به یک سال با بازداشتیان عراقی چنان رفتار ‏شرماوری بکنند و اگر مطبوعات آزاد نمی‌بودند ‏همچنان می‌توانستند هر چه را که ددمنشی‌شان ‏اجازه می‌داد بکنند. در ایران که روزنامه‌نگاران ‏نخستین قربانیان سرکوبگری هستند چگونه ‏می‌توان توقع انسانی شدن شرایط زندانیان را ‏داشت؟

‎* * *‎

با آنکه در اصلاحات قضائی نیز مانند پیوستن به ‏مقاوله نامه پیوست عهدنامه منع گسترش ‏سلاح‌های اتمی، قصد اصلی رژیم فریب دادن ‏جهانیان است، رفتار درست را با این دور تازه “بزک ‏کردن” رژیم، از انجمن بین‌المللی خبرنگاران بدون ‏مرز می‌باید آموخت. آن سازمان بلافاصله پس از ‏انتشار بخشنامه از مقامات مسئول جمهوری ‏اسلامی خواسته است که ۱۲ روزنامه‌نگار زندانی را ‏آزاد و خسارت آنها را جبران کنند. در نامه گزارشگران ‏بدون مرز پس از آنکه بخشنامه را تاییدی بر ‏گزارشهای پیشین سازمان ملل متحد دانسته‌اند به ‏درستی اشاره کرده‌اند که اعمال فشارهای ‏بین‌المللی برای رعایت حقوق بشر در ایران در تغییر ‏روش جمهوری اسلامی موثر بوده است. دو نکته ‏مهم آن نامه که می‌باید راهنمای مبارزان باشد ‏نخست، اهمیت کارکردن روی مراجع بین‌المللی و ‏کشورهای خارجی است که با رژیم سروکاری دارند. ‏رژیم اسلامی با همه بیرحمی‌اش در برابر مردم ‏بیدفاع، به سبب ضعف روزافزون خود سخت در برابر ‏فشارهای خارج حساس است، به حدی که ‏بسیاری تحمیلات و تجاوزات را نادیده می‌گیرد و ‏بسیاری امتیازات را به زیان منافع ملی ایران به ‏آسانی می‌دهد. مبارزان زندانی آزاد شده می‌گویند ‏هر فشار بیرون دست کم موقتا به بهبود وضع آنها ‏می‌انجامیده است. ما در کشورهائی که همه ‏کمابیش و به صورتهای گوناگون بر حکومت آخوندی ‏نفوذی دارند، می‌توانیم با “لابی” کردن خدمت ‏زیادی به همرزمان داخل بکنیم.‏

دومین نکته در آن نامه اهمیت تظاهر است. در عمل ‏سیاسی، نیت کمتر از نتیجه اهمیت دارد. نیت ‏جمهوری اسلامی هر چه باشد، اصلاحات قضائی ‏تازه وسیله بیشتری برای فشار آوردن به سود ‏حقوق بشر در ایران در دست همه ما، بیش از همه ‏مراجع بین‌المللی، می‌گذارد. نمی‌باید به این بهانه ‏که همه‌اش ظاهر‌سازی است، که هست، امتیازی ‏را که به ناگزیر داده شده است بیهوده گذاشت. ‏حکومت آخوندی به اصلاحات قضائی تظاهر می‌کند ‏ولی این حقیقت که برخلاف طبیعت خود وادار به ‏چنین تظاهری شده است نشان از آسیب‌پذیری ‏دارد و کار ما چیست مگر بهره‌گیری از آسیب‌پذیری ‏رژیم و آسیب‌پذیر‌تر کردن آن؟ انحصارگرانی که ‏می‌خواهند از فرصت یکدست شدن حکومت برای بر ‏طرف کردن گرفتاریهای اقتصادی و سیاست خارجی ‏خود بهره‌برداری کنند ناگزیر خواهند بود امتیازات ‏بیشتری بدهند. ما می‌توانیم از طریق مراجع ‏خارجی، رژیم را وادار به دادن امتیازات بیشتری ‏کنیم. از پس از امضای مقاوله نامه اتمی، اروپائیان، ‏چنانکه در بروکسل مقامات جامعه اروپائی به ما ‏گفتند، با شگفتی به درجه وابستگی جمهوری ‏اسلامی به نظر مساعد اروپا پی برده‌اند.‏

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر