سه شنبه, ۱۳. آذر , ۱۴۰۳

گرم کردن آش مذاکرات درسرمای قزاقستان

  bb سرانجام پس از هشت ماه “بگو و نشنو” درحین برگذاری کنفرانس امنیتی مونیخ، صالحی وزیرخارجه نظام برای از سرگیری مذاکرات با گروه (۱+۵) اظهار آمادگی کرد. انتخاب قزاقستان، با سرمای افسانه‏ای چهل درجه زیر صفر در زمستان در “آستانه” که اخیراً به جای “آلماتی” پایتخت قزاقزستان شده است به خاطر گرم کردن فضای سرد روابط میان رژیم و اکثر کشورهای طرف مذاکره بوده است. رژیم در شرایطی به پای میز مذاکره کشانده می‏شود که در تضعیف شده‏ترین شرایط قرار دارد. قرار بود تحریم‏ها بی‏اثر باشند تا “نسبت به سی و چهار سال قبل صد برابر قویتر باشیم” و طبق پیش‏بینی آیت‏الله خامنه‏ای “در برابر تحریم‏ها واکسینه شده باشیم”. “رهبر معظم” همچنین قول داده بود که تحریم‏ها را دور می‏زند و تحریم کنندگان را ناکام می‏کنند.

بر پایه تجربیات اقتصادی دنیای امروز نمی‏توان با محدود کردن گردش آزاد عوامل اقتصادی موافق بود. در دراز مدت تجارت آزاد مظهر و عامل اقتصاد آزاد است و رژیم‏های دیکتاتوری را مضمحل می‏کند. اما در مورد تحریم‏ها واقعیتی را باید در نظر گرفت. ماهیت تحریم‏های مختلف با یکدیگر متفاوتند و در نتیجه اثرات آن‏ها هم گوناگون خواهد بود. پاره‏ای تحریم‏ها زود گذرند و کمتر آسیب دراز مدت از خود بر جای می‏گذارند، در حالی که پاره‏ای از آن‏ها که آمریکایی‏ها تحریم فلج کننده نامیده‏اند خطرناک هستند. تحریم‏هایی که در گذشته انجام شده است بیشتر جنبه سمبولیک داشته‏اند تا کارآیی. اما آنچه هم اکنون، و پس از به اجرا درآمدن تحریم خرید نفت و بستن راه‏های ارتباطی سیستم بانکی ایران با دنیا شاهد آن هستیم بسیار تاثیر گذار و در نوع خود بیسابقه است. این بار نه تنها واردات نفت و محصولات پتروشیمی از ایران منع شده است بلکه دامنه تحریم‏ها تا مسدود کردن دارایی‏های بانک مرکزی، منع تجارت طلا، نقره، الماس و دیگر فلزات گران‏بها با ایران و تحریم بانک مرکزی پیش رفته است. سلسله عملیاتی که این بار اروپایی‏ها آغاز کرده‎اند شاهرگ اقتصاد نظام را هدف قرار داده است. در مرحله اول خرید نفت و فرآورده‏های نفتی ایران برای کشورهای اروپائی را منع کرده‏اند و سپس در مرحله دوم با تحریم بانک‏های ایرانی و به ویژه بانک مرکزی عملا پُل‏های ارتباطی اقتصاد ایران را با کشورهای غربی مسدود کرده‏اند.

تحریم صدور نفت بسیار جدی است. البته پاره‏ای از کشورها که در گذشته سعی کرده بودند تا از فشار این تحریم‏ها بکاهند، امروز در حال حاضر به طور جدی دچار مشکل گشته‏اند. به عنوان نمونه دولت هند به نقل از خبرگزاری‏ها به پالایشگاه‏های آن کشور اجازه داده بود تا به خرید نفت ایران با استفاده از حمل و بیمه آن توسط شرکت‏های ایرانی ادامه دهند. این در حالی است که خبرگزاری رویترز در دوشنبه سی بهمن گزارش داده است که بعد از اعمال دور جدید تحریم‌های آمریکا، انتقال بخشی از پول نفت صادراتی ایران به هند با ارز یورو متوقف شده است و این کشور هم‌ اکنون مجبور است تمام پول نفت ایران را با ارز روپیه پرداخت کند. چینی‏ها هم در این زمینه تلاش‏هایی کرده‏اند. اما نباید فراموش کرد که چینی‏ها پیش و بیش از همه چیز تاجرند و اهل داد و ستد، مثلاً در مذاکرات خود مدعی خواهند شد که ما از ایرانیان نفت قسطی و با تخفیف می‏خریم و به جای آن بُنجل تحویل می‏دهیم و در پاسخ به آنها گفته خواهد شد که ما سود گم شده شما را جبران خواهیم کرد. بسیار واضح است که چینی‏ها از تمام امکانات به نفع خود استفاده خواهند کرد و دست آخر جمهوری‏اسلامی را به سود خود خواهند فروخت. معمولاً رهبران هر کشوری پیرو اصل حفاظت از منافع ملی کشورشان هستند و همه چیز و همه کس را، در صورت لزوم، فدای منافع ملی می‏کنند و اگر جز این کنند دوام دولتشان بسیار مستعجل خواهد بود. با وجود آنکه رژیم چین دمکراتیک و بر گزیده ملت نیست اما مجبور به پاسخگوئی است و ناچاربه حرکت در مسیر تأمین منافع ملی. در مورد هند هم وضعیت تقریباً مشابهی وجود دارد و روزی که کفه ترازو به دیگر سوی متمایل شود بی‏گمان هر دو کشور تغییر جهت خواهند داد. این تنها سران عقب مانده جمهوری‏اسلامی ایران هستند که از درک مسئولیت خود عاجزند.

سقوط ارزش پول ملی ونوسان نرخ ارز

همه پرداخت‏ها و دریافت‏ها میان شهروندان حقیقی و حقوقی کشورهای گوناگون تنها از مسیر بانک مرکزی هر کشور انجام می‏گیرد. زمانی که بانک مرکزی ایران عملاً از جانب کشورهای معتبر غربی، ژاپن و کشورهائی که بخش اعظم سرمایه و پول در آن‏ها گردش می‏کند تحریم شود، حتی اگر رژیم موفق به فروش اندکی نفت شود، به سختی قادر خواهد بود که بهای آن را دریافت کند. به عنوان نمونه ایران قادر نبود قریب پنج میلیارد دلار بهای نفت فروخته شده به هندوستان را دریافت کند، در ابتدا به علت ناتوانی در نقد کردن فروش نفت صحبت از خرید جنس از هندوستان به روپیه بود. به جای پنج میلیارد دلار، رژیم تهران امیدوار بود قسمتی از طلب خود را به ین ژاپن و طلا دریافت کند اما با محدودیت انتقال طلا در آخرین دور تحریم‏ها آن پنجره نیز در حال مسدود شدن است. یکی از دلائل گران شدن سرسام‏آور دلار در بازارهای پولی ایران همین مسئله انسداد حساب‏های بانک مرکزی و نرسیدن دلار به ایران است. مسلماً رشد بی‏رویه نقدینگی که در دوران حکومت احمدی‏نژاد به قریب پانصد در صد رسیده است و تورم ناشی از آن را هم نباید فراموش کرد. همچنین از سوی دیگر با تحریم بانک مرکزی نقل و انتقال پول برای پرداخت هزینه‏های بین‏المللی نیز گرفتار مشکلات زیاد خواهد شد. وقتی طهمورث مظاهری رئیس سابق بانک مرکزی ایران در فرودگاه دوسلدورف با چک سیصد ملیون بلیواری ونزوئلا در تله می‏افتد، عمق استیصال و ورشکستگی رژیم قابل پرده‏پوشی نیست. کشوری که بر اثر سی و چهار سال سوء مدیریت امروز تقریبا همه مایحتاج خود را “وارد” می‏کند، پس از اعمال تحریم‏های فلج کننده چگونه قادر به انجام پرداخت‏های خود خواهد بود؟ به عبارت دیگر، دست و بال رژیم از هر نوع ارتباط تجاری با بخش اصلی اقتصاد جهانی کوتاه و کوتاهتر شده است. در عین حال نباید فراموش کنیم که بر خلاف امید و باور اکثریت قاطع ملت ایران، هدف از این فشارها تغییر رژیم و رهاندن ملت ایران از جور و ستم این غارتگران قرون وسطائی نیست. غربی‏ها در پی پیش برد مقاصد خود و حفاظت از منافعشان هستند. در این مورد ما نباید گرفتار شک و تردید شویم. همانطور که غربی‏ها نیز هرگز منکر این واقعیت نشده‏اند. کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بارها یادآور شده است که او خواستار تحریم بخش مالی ایران است تا تهران به پای میز مذاکره با غرب باز گردد. خانم کاترین اشتون عملاً بعد از اعلام توافق وزرای خارجه اتحادیه اروپا در مورد تحریم نفت و بانک مرکزی ایران گفته بود: “من می‏خواهم که نتیجه این فشار‏ها به مذاکرات بینجامد. من می‏خواهم ببینم که ایران به میز مذاکره بازگشته و ایده‏هائی را که ما سال گذشته مطرح کردیم بررسی می‏کند.” حتی یک کلام از موارد نقض حقوق بشر در سخنان خانم اشتون مطرح نیست.

مواضع رژیم از همیشه ضعیف‏تراست

از سوی دیگر، با همه هارت و پورت‏های تو خالی، مسئولین حکومتی نیز متوجه وخامت اوضاع و ورشکستگی خود شده‏اند و سرانجام یکبار دیگر و بعد از سه دوره مذاکرات بی‏حاصل در ترکیه، عراق و روسیه در شرایطی قرار گرفته‏اند که قدرت تصمیم‏گیری از آن‏ها گرفته شده است. به عبارتی نه راه پیش دارند و نه راه پس. جمهوری‏اسلامی تلویحاً حاضر به عقب‏نشینی موضعی به امید کاستن از فشارهای اقتصادی شده است. اما همانگونه که دیده شد تحریم‏ها نه تنها از شدتشان کاسته نشد بلکه با اضافه شدن بر آن‏ها و جریمه مؤسسات خلاف‏کار مانند بانک انگلیسی “چارتر استاندارد” که در پولشویی ارقام میلیاردی به رژیم اسلامی کمک می‏کرد، جدی بودن جامعه بین‏المللی در برابر جمهوری‏اسلامی نمایانتر گشت. غربی‏ها هم آنقدر طی این سال‏ها فریب خورده‏اند که مشکل به نظر می‏رسد این بار نیز با حرف راضی شوند. از این رو سران رژیم تهران که فعلاً سخت گرفتار نزاع‏های میان-فرقه‏ای خود هستند، دیر یا زود مجبور خواهند شد یکبار دیگر در تمام زمینه‏هایی که به قول خودشان پیشروی کرده‏اند، عقب‏نشینی کنند. با انتخاب این گزینه، اگر هنوز اندک آبرویی برایشان مانده باشد، باید باقیمانده آن را هم هزینه کنند. رژیم خود را در تنگنایی گرفتار کرده است که انجام مذاکره واقعی و دستیابی به هر نوع توافقی با غرب برایش بسیار گران تمام خواهد شد. فراموش نباید کرد که حتی روزگاری که این حضرات لااقل در ظاهر در میان مردم از نوعی انسجام و پشتیبانی صوری برخوردار بودند، نتوانستند با غربی‏ها بر سر موضوع جاه‏طلبی هسته‏ای خود به توافق برسند، چه رسد به شرایط کنونی که رشته کارها بکلی از دستشان خارج شده است. بنابر این در چنین شرایطی حصول هرگونه توافق با غرب قابل تصور نیست. اما از سوی دیگر چاره‏ای هم جز نوعی تسلیم و عقب‏نشینی برای رهبران جمهوری‏اسلامی باقی نمانده است. در واقع باید گفت که به علت اشتباهات بیشمار گذشته، و تغییر جو بین‏المللی، امروز بیش از هر زمان دیگری رژیم بر سر دو راهی باخت-باخت قراردارد. احتمالاً با تشدید بحران اقتصادی در درون کشور، شدت گرفتن رقابت‏ها و اختلاف‏های درون‏مرزی و قطع امید از سوریه، رژیم روس‏ها یا چینی‏ها را واسطه تجدید دور تازه مذاکره نموده است و چه بسا که سرانجام ناچار شود جام زهر دیگری را بیاشامد. صحبت از کنار آمدن روس‏ها و چینی‏ها با آمریکا بر سر افزودن فشار بر جمهوری‏اسلامی، برای آرام‏تر کردن اسرائیل، اگر به واقعیت گراید یک شکست بزرگ دیگر برای دیپلماسی وامانده نظام خواهد بود. این در حالیست که هرگونه تحرکی در ارتباط با سیاست خارجی، مواضع جناح‏های مختلف را در داخل نظام تغییر خواهد داد. اگر احمدی‏نژاد خواستار مذاکره شود، دارو دسته مقابل با او مخالفت خواهند کرد و اگر دارودسته خامنه‏ای برای شروع مذاکرات پیش قدم شوند، مورد حمله هواداران دولت احمدی‏نژاد قرار خواهند گرفت. بنابر این تحرک در جبهه خارجی اگر هم تا حدودی مسائل بین‏المللی رژیم را موقتاً بهبود بخشد، مشکلات داخلی را دو چندان خواهد کرد.

این ملاحظات تنها بیان‏گر بخشی از درگیری‏ها و تضادهای حکومت است. ولی فقیه و دیگر مهره‏های نظام در جایگاه‏های خود در این آشفته بازاربیش از همیشه احساس خطر می‏کنند. بسیار مشخص است که دوران مشکلی برای رژیم در پیش است و اگر مخالفان نظام بتوانند از خود تحرکی نشان دهند، در مسیر نجات ایران و ایرانیان فرصت‏های امید بخشی آماده بهره‏برداری خواهد بود. اما متأسفانه هنوز هیچ یک از گروه‏های اپوزیسیون شهامت لازم را برای محکوم کردن سیاست هسته‎ای خانمانسوز رژیم از خود نشان نداده‏اند.
‏ شاهین فاطمی

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر