9 C
تهران
سه شنبه, ۱. آبان , ۱۴۰۳

اسناد و مدارک (مشروطه نوین، ماهنامه شماره چهار)

تاج پهلوی
  • امروز، رهبران ایرانی زیادی در تبعید هستند که هر یک ادعا می‌کنند کلیدهای آینده در دست آن‌ها است.

 

  • هر یک از این افراد، در حقیقت به‌گونه‌ای به پایگاه ملی تکیه می‌کند، ولی من فکر می‌کنم تنها سلطنت می‌تواند برآیند آنان باشد و همزیستی اعتقاداتشان را ممکن سازد. به‌هرحال همه این مخالفان، در رژیم مشروطه جایی خواهند داشت و هرروز شمار تازه‌ای به اعتقاد سلطنت که من نماینده آن هستم می‌گروند.
    اگر مدتی چنین دراز سکوت کردم، دقیقاً به خاطر آن بود که این افراد بتوانند آزادانه اعتقادات خود را بیان کنند و میزان محبوبیت خود را نزد ملت ایران بیازمایند؛ اما امروز به‌وضوح معلوم شده که ملت ایران نیازمند یک ناجی است که کاملاً به او اعتماد داشته باشد. یک ناجی واقعی که وسوسه آن را نداشته باشد که پس از به دست گرفتن قدرت بگوید «حالا که هستم، دیگر نمی‌روم». این چیزی است که البته در مورد یک پادشاه صدق نمی‌کند.

 

  • آیا از ملت خواسته خواهد شد که به‌صورت دمکراتیک، به سلطنت مشروطه رأی بدهد؟

 

  • البته دیگر لزومی به شرح جزئیات روال حقوقی کار نمی‌بینم. ولی آنچه به‌هرحال قطعی است، ابراز آزادانه ملت در مورد آینده‌اش است؛ و چنانچه ملت شکل جمهوری را برای حکومتش برگزیند، من نخستین کسی خواهم بود که درراه تحقق این خواست مبارزه خواهم کرد. البته پنهان نمی‌کنم، اگر قرار باشد ملت ایران چنین انتخابی کند، من در برابر اجدادم شرمنده خواهم بود، زیرا قادر به حفظ تداوم پادشاهی ایران نبوده‌ام. در ته قلبم نیز چندان خوشحال نخواهم بود، زیرا عمیقاً اعتقاد دارد، سلطنت بهتر از هر نظام دیگر می‌تواند نیک بختی ایرانیان را تأمین کند. ولی تکرار می‌کنم، من مبارزه خواهم کرد تا ملتم بتواند به خواست‌های خود برسد. این خواست‌ها، هر چه می‌خواهد باشد.

 

  • پس منکر آن نیستید که امکان دارد ایرانیان، نظامی را که شما بدان اعتقاددارید نپذیرند.
  • گر چه از عمر من روزگار درازی نگذشته، ولی زندگی به من آموخته که هرگز هیچ احتمالی را منکر نشوم. با این وصف، بهر حال معتقدم که سلطنت پیروز خواهد شد؛ و هرروز از عمر من صرف رسیدن به این هدف می‌شود.
  • شما زمان بازگشت خود به ایران را با چه میزانی برآورد می‌کنید. روز؟ ماه یا سال؟
شاهزاده رضا پهلوی
شاهزاده رضا پهلوی
  • من آن را با میزان «حتمیت» برآورد می‌کنم.
  • ما داریم از دموکراسی و انتخابات و نظرخواهی همگانی صحبت می‌کنیم، ولی فراموش کرده‌ایم برای بازگشت به قدرت در کشوری مثل ایران صرفاً حسن نیت کافی نیست. آیا ارتش ایران از بازگشت شما پشتیبانی خواهد کرد؟

 

  • بی‌تردید؛ اما من یک ضربه نظامی یا یک کودتای کلاسیک را رد می‌کنم. دگرگونی، به‌ناچار ابعاد مردمی و نظامی خواهد داشت؛ و یک عملیات صرفاً نظامی نخواهد بود. محتمل‌ترین موقعیت‌ها و آنچه بیش از همه بدان امید می‌بندم یک قیام همگانی مردمی است. در بازار، در خود ارتش، در هر خانه، در هر قشر از اقشار جامعه اینک افراد کافی هستند که بخواهند متحد شوند و بساط «آخوندسالاری» را براندازند و سوءاستفاده کنندگان از این بساط را برانند. ملت یکپارچه می‌خواهد به رنج‌های خود پایان دهد، البته به‌استثنای چند هزار فرصت‌طلب و سود برنده از رژیم. ببینید، جامعه ما بسیار پیچیده‌تر از جامعه لیبی سال ۱۹۶۹ است. زمانی که ادریس شاه به‌وسیله قذافی سرنگون شد. به همین دلیل است که یک حرکت صرفاً نظامی کافی نیست. برای اینکه وضع موجود کشور دگرگون شود، باید میان خواست‌های ملت و حرکت ارتش، هم‌زمانی و هماهنگی باشد؛ و این هم‌زمانی و هماهنگی، فقط می‌تواند زیر چتر سیاسی که من نماینده آن هستم به وجود آید.

 

  • آیا سران ارتش، اکثر مخالف خمینی هستند؟

 

  • البته و به همین دلیل هم هست که «قدرت» (حکومت خمینی) آنان را بسیار منظم به کشتن می‌دهد و وادار می‌سازد در جنگ علیه عراق، تحت فرماندهی مقامات مذهبی که هیچ‌گونه آگاهی نظامی ندارند، بجنگند. در درازمدت رژیم امیدوار است این ارتش حرفه‌ای و ملی را با یک ارتش ایدئولوژیک جایگزین کند؛ زیرا تاریخ ثابت کرده که یک ارتش حرفه‌ای هرگز به مدت طولانی یک رژیم صرفاً ایدئولوژیک را پشتیبانی نکرده، به‌ویژه که آن رژیم واپس‌گرا هم باشد؛ اما خمینی و دوستانش فرصت نخواهند یافت این منظور را عملی نمایند، زیرا پیش از آن، سقوط خواهند کرد.

 

  • آیا فکر می‌کنید مرگ خمینی این تحول را تسریع کند؟

 

  • بدون شک مرگ او حادثه‌ای بزرگ خواهد بود. به‌محض اینکه ملت ایران از شر‌ خمینی راحت شود، زنجیرها را خواهد گسست، زیرا تحملش به نهایت رسیده است. ایران امروز صرفاً به روش‌های «دلبخواه» و من‌درآوردی جنایت و لو دادن اداره می‌شود. حتی خود خمینی بسیار مفتخرانه گفته که ۳۶ میلیون جاسوس دارد. آیا فکر می‌کنید انسان‌ها می‌توانند مدت زیادی به‌این‌ترتیب زندگی کنند؟

 

  • فرض کنید جریان، همین‌گونه که شما پیش‌بینی می‌کنید صورت گیرد و شما به قدرت بازگردید. آیا دموکراسی برفور تحقّق خواهد یافت؟

 

  • من نمی‌توانم عوام‌فریبانه پاسخ دهم بله. ولی حقیقت آن است که این امر مدتی زمان می‌خواهد. حتی اگر در ظرف چند ماه آینده در ایران به قدرت برسم، دموکراسی در آن کشور در سال ۱۹۸۳ یا ۱۹۸۴ تحقق نخواهد یافت.
    امیدوارم دموکراسی هر چه زودتر استقرار یابد ولی باید پیش از آن‌همه عواملی که با دموکراسی مخالفت می‌کنند خنثی گردند.

 

  • منظورتان این است که قبل از اینکه سلطنت مشروطه آثار دمکراتیک خود را نمودار سازد، باید ملت را از عوامل براندازی‌اش پاک‌سازی کرد؟

 

  • این موضوع ناخوشایند است؛ و همچنین غیر ملی. ولی چون به شما قول داده‌ام که با نهایت صراحت صحبت کنم، حاضرم در موردش سخن بگویم.
    برای رسیدن به دموکراسی لاجرم یک دوران کوتاه انتقالی خواهد بود: زیرا همان‌گونه که نمی‌شود در میان توفان، بادبان افرازی را آموخت، نمی‌توان قوانین بازی دمکراتیک را نیز در هیاهوی اغتشاش و هرج‌ومرج یاد گرفت. بسیار رؤیابافانه خواهد بود اگر تصور کنیم از امروز به فردا، کشور به صلح و آرامش کشور سوئیس دست می‌یابد. امروز در ایران، بیش از یک‌میلیون اسلحه خودکار در دست‌های ناشناس وجود دارد. در دست‌های افرادی که نه به پلیس و نه به ارتش ملی تعلق دارند. پس نخست باید آن‌هایی را که این سلاح‌ها را از راه‌های غیرقانونی به دست آورده‌اند خلع سلاح کرد. حتی پیش از بازگرداندن دموکراسی و این کار فقط به کمک ملت شدنی است.

 

  • پیشنهاد می‌کنم این ملاقات را با چند سؤال در مورد سیاست خارجی ادامه بدهیم. تحت سلطنت شما آیا ایران خواهد پذیرفت که به نام واقع‌بینی، متحد رژیم‌هایی که ازنظر دموکراسی مطلوب نیستند باشد؟

 

  • شما آن گفتار معروف را درباره رژیم وست مینستر لابد شنیده‌اید: «دولت علیاحضرت ملکه، دشمن دائمی ندارد، دوست دائمی نیز ندارد، فقط منافع دائمی ‌دارد.» البته در برابر این حقیقت‌بینی سرد، حدودی وجود دارد. بخصوص به خاطر آنکه موقعیت ژئوپلیتیک ایران ما را وادار به توجه به پاره‌ای اولویت‌ها می‌سازد. البته در حال حاضر، ترجیح من، همان‌طور که می‌توانید تصور کنید جهان آزاد است.
    از اینکه بگذریم، به‌طورکلی فکر می‌کنم که ما باید بین قدرت‌های بزرگ مختلف، بر اساس طبقه‌بندی مسائلی که برای ما پیش خواهد آمد، پیشروی کنیم. ولی به یکی یا دیگری سرسپردگی و قسم خوردگی نداشته باشیم.

 

  • به اعتقاد شما، هدف شوروی در خلیج‌فارس چیست؟

 

  • همان چیزی که از مدت‌ها پیش بوده. دسترسی به دریاهای گرم. شما ببینید که شوروی چگونه مهره‌های خویش را به‌پیش می‌برد. این‌یک حرکت گازانبری است؛ اما اگرچه موقعیت ژئوپلیتیک شوروی، منافعش را برای این ناحیه روشن ساخته است، منافع کشور من حکم می‌کند که استقلال خود را حفظ کند.

 

  • به اعتقاد شما بزرگ‌ترین خطر در منطقه خلیج‌فارس گسترش انقلاب خمینیستی است یا گسترش نفوذ شوروی؟

 

  • هر دو. ولی در مورد خمینیسم فکر می‌کنم می‌تواند اثر بسیار مخرب واگیری در کل خلیج‌فارس داشته باشد؛ و به همین دلیل باید هر چه زودتر جلوی آن را از سرچشمه گرفت؛ یعنی در خود ایران.

 

  • در دوران سلطنت پدرتان، ایران را ژاندارم خلیج‌فارس می‌نامیدند. آیا تحت رهبری شما نیز کشورتان همین نقش را بازی خواهد کرد؟

 

  • یادآور می‌شوم که ایران هرگز درصدد نبود این نقش را بازی کند. برعکس «وادار» به ایفای این مسئولیت گردید. مثلاً تصور نمی‌کنم که سلطان‌نشین عمان هرگز در مورد کمکی که کشور من در سال ۱۹۷۳ به او رساند، درزمانی که درتهدید تزلزل و سقوط بود، گله‌ای داشته باشد.
    چیزی که در آینده امیدوارم عملی شود، این است که امیرنشین‌ها در حفظ امنیت خود بیش از حالا سهیم شوند و دستکم تا حدی ما را از این بار آسوده کنند. ضمناً ما را به خاطر مسلح شدن بیش‌ازحد سرزنش کردند و گفتند که ما تن به جنون قدرت سپرده‌ایم. ولی ببینید امروز چه می‌گذرد. عراق، از ما بسیار بهتر مسلح است و چنانچه ما ظرف چند سال سلطنت پدرم به فکر تجهیز خود به وسایل نظامی استثنایی نبودیم، الآن عملاً زیردست و پای ارتش عراق له‌شده بودیم.

 

  • دقیقاً در جنگ ایران و عراق چه کسی مسئول است. تهران یا بغداد؟

 

  • مسئولیت شروع جنگ البته با عراق است. فراموش نکنید که ایران در تاریخ معاصر خود هرگز گسترش طلب نبوده است. ما در عین آنکه مجهزترین و قوی‌ترین ارتش خلیج‌فارس را داشتیم، هرگز برای به کرسی نشاندن عقایدمان به سلاح رجوع نکردیم؛ اما یک مسئولیت مربوط به ایران نیز در اینجا مطرح است، در حد آنکه رژیم خمینی با یک دنگی این جنگ مرگبار را بی‌آنکه لزومی داشته باشد، کش می‌دهد. از یک‌جهت به خاطر آنکه حقیقتاً امید دارد انقلاب خود را صادر کند و شکست نظامی به آن چیزی که فکر می‌کند حیثیتش است لطمه خواهد زد. از جانب دیگر به خاطر آنکه تا زمانی که جنگ ادامه دارد، ارتش مشغول است و او را تهدید نمی‌کند.

 

  • آیا با ایجاد پایگاه‌های زمینی آمریکا در منطقه خلیج‌فارس موافقید؟

 

  • نه. روابط صمیمانه با واشنگتن کاملاً کافی است. چه لزومی ‌دارد که احساسات ضد امپریالیستی با قبول حضور فیزیکی آمریکائیان در منطقه تشدید شود؟

 

  • آیا تصور نمی‌کنید فرانسه با امضاء قرارداد گازرسانی که تا ۲۵ سال این کشور را دست‌بسته در اختیار شوروی قرار می‌دهد، دست به یک قمار واقعاً تاریخی زده است؟

 

  • قضاوت درباره سیاست فرانسه با من نیست. درواقع همان‌طور که می‌دانید مسئله واقعی این قرارداد، عبارت است از به حداکثر رساندن منافع اقتصادی و به حداقل رساندن ریسک‌های سیاسی. به همین دلیل هم هست که نمی‌توان مسائل وابسته به انرژی را خارج از چارچوب موقعیت جهانی بررسی کرد.

 

  • آیا می‌توانید سخنانتان را با ذکر یک مثال روشن کنید؟

 

  • البته. بیایید به مثلث ایران و شوروی و اروپای غربی نگاه بیندازیم. مسائل ساده هستند. ایران گاز خود را به شوروی صادر می‌کند که آن کشور هم به‌نوبه خود به اروپای غربی گاز می‌فرستد. چنانچه ایران متحد غرب باشد، ممکن است شوروی را تهدید کند که دیگر به او گاز نخواهد رساند. در این صورت، تهدید قطع گاز که شوروی احتمالاً بخواهد بر اروپا اعمال کند، دیگر آن اعتبار پیشین را نخواهد داشت. به دیگر بیان، وابستگی ایران به اردوگاه‌های جهان آزاد، به نفع اروپا، نقش یک قرارداد بیمه را بازی می‌کند؛ و همان‌طور که می‌بینید مسئله جهانی است.

 

  • اعلیحضرتا، آیا حرف آخری دارید که اضافه کنید؟

 

  • فقط می‌خواهم به آن‌هایی که این مطالب را می‌خوانند گفته باشم که من به خاطر بلندپروازی‌های شخصی نیست که می‌کوشم به قدرت بازگردم. قدرت و جاذبه‌هایش را پیش‌ازاین درک کرده‌ام. چیزی که به‌عنوان یک وطن‌پرست آرزویش را دارم، خوشبختی ملتم است که دیگر توانایی تحمل زجر و مشقت بیشتر را ندارد.
    من، نه از خطر می‌ترسم، نه از مرگ. فقط از ایران و برای ایران زنده هستم؛ و ایمان‌دارم، به خاطر آنکه به سرنوشت معتقدم؛ اما تجربه عمر کوتاه هم به من آموخته که به سرنوشت کمک کنم.
    ژنرال دوگل زمانی گفته بود: «حالا که موقعیت مناسب نیست، ما موقعیت را عوض خواهیم کرد.» و این دقیقاً همان کاری است که من بدان مشغولم.

 

 

Banner

برگرفته از مشروطه نوین، ماهنامه شماره ۴، دیماه ۱۳۶۱

  • ویرایش متن: نسیم آریایی، تبسم آریایی
  • بازنشر مجموعه: نسیم آریایی، تبسم آریایی و وبسایت لیبرال دموکراسی

پیشگفتاری برای نوشتارهای فراموش شده

 

بازگشت به صفحه اول

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر