* درک مشترک از تاریخ، لازمه تحقق جامعه مدنی و دموکراسی است.
* جامعه امروز ایران در جنگی نابرابر میان مرگ و زندگی، اینک نیازمند رهبران و روشنفکران شجاعی است که ضمن تبدیل کردن «گذشته» به «تاریخ» بتوانند با همدلی و همبستگی ملی براین مذلت تاریخی فائق آیند.
***
مقالۀ «دکتر مظفر بقائی…» موردعنایت خوانندگان عالیمقدار قرارگرفته است. این مقاله سه گانه -البته- همۀ سخن دربارۀ دکتر بقائی نیست چراکه او نیز -مانند دکتر مصدق و دیگران- فرزند زمانۀ خود بود با همۀ ضعفها و ظرفیتهایش.
استقرار دموکراسی و جامعۀ مدنی ضمن نیاز به ساختارهای اقتصادی-اجتماعیِ مدرن، نیازمند تفاهم و درک مشترک نسبت به مهمترین رویدادهای تاریخ معاصراست. در غیبت این تفاهم یا درک مشترک، جامعه از بحرانی به بحرانی دیگر و از شکستی به شکستی دیگر پرتاب میشود. هم ازاینروست که ما میراثخوار یک تاریخِ عصبی و عصبانی هستیم و در شرایط حساس و سرنوشتساز- با «فرهنگ کلنگی» – تیشه به ریشه میزنیم و…در پیوند با رویدادهای منجر به ۲۸ مرداد ۳۲ بازتاب این فضا و «فرهنگ کلنگی» را بانام «از اردیبهشت جهنمی تا مردادماه خاموش» در چاپ پنجم کتاب « آسیب شناسی یک شکست » بدست دادهام. ضعفهای انقلاب مشروطیت، ملّی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی نمونههایی از این بحران و شکست برای رشد آزادی و دموکراسی است.
چنانکه گفته ام ، کشورهایی مانند شیلی، پرتغال، اسپانیا، کرۀ جنوبی و… تاریخی دردناکتر از تاریخ معاصر ما داشتهاند اما آنها با آیندهنگری، فروتنی و شجاعت اخلاقی ضمنِ فرونهادنِ کینهها و کدورتهای سیاسی- قبیلهای کوشیدند تا به دموکراسی و جامعۀ مدنی دست یابند.
دعوت من برای «نگاهِ مادرانه به تاریخ» ناشی از همین ضرورتِ ملی است. درواقع، تفاهم ما بر «بخشهای مسئلهساز تاریخ» (مانند ۲۸ مرداد)، لازمۀ تحقق جامعۀ مدنی و دستیابی به دموکراسی است. براین اساس، سالها پیش نوشته ام: «آیندگان به تکرار دوبارۀ اشتباهات ما نخواهند پرداخت به این شرط که امروز ما ـ اکنونیان ـ رودررو با تاریخ، گذشته و حال را از چنگ تفسیرهاى انحصارى یا ایدئولوژیک آزاد کنیم. براى داشتن فردایی روشن و مشترک، امروز باید تاریخى ملى و مشترک داشته باشیم».
سالگرد ۲۸ مرداد ۳۲ را در حالی پشت سر گذاشتهایم که بسیاری از رسانهها فاجعۀ هولناکِ «۲۸ مردادِ سینما رکس آبادان» یا «۲۸ مرداد حمله به کردستان ایران» را از یاد بردهاند! به نظر میرسد که پس از گذشت ۶۷ سال اسناد کافی برای درک علل و عوامل این رویداد مهم «افشا» شده باشند هرچند که این اسناد و «افشاگری» ها بیشتر بر نقش «عوامل خارجی» تأکید میکنند و از نقش «عوامل داخلی» غافلاند.
برخی گمان میکنند که «اگر ۲۸ مرداد نمیبود، مصدق میتوانست ایران را به شاهراه پیشرفت و دموکراسی برساند»!
«ایده آلیزه کردن تاریخ» -البته- برای این یا آن گروه سیاسی میتواند «تسکیندهنده» یا «رضایتبخش» باشد، اما ضعف ساختارهای سیاسی-اجتماعی دهۀ ۳۰ نشان میدهد که در آن زمان حتی منتسکیو نیز (با کتاب «روح القوانین» ش) نمیتوانست عامل استقرار دموکراسی در ایران باشد. یادآوری برخی عملکردهای حقوقدان برجستهای مانند دکتر مصدق تأییدکننده این مدعا است، ازجمله:
۱-تهدید به قتل نخستوزیر وقت – سپهبد رزمآرا – در جلسۀ علنی مجلس شورای ملی،
2-گرفتن فرماندهی وزارت جنگ (دفاع) از شاه
۳-منحل کردن دیوان عالی کشور بهعنوان عالیترین نهاد قضایی ایران
۴-کسب اختیارات فراقانونی ششماهه و سپس دوساله برای تصویب لوایح موردنظر
۵-انحلال غیرقانونی مجلس باوجود هشدارها و مخالفتهای نزدیکترین یاران مصدق
۶-انجام رفراندوم غیر دموکراتیک با گذاشتن دو صندوق رأی (موافقان و مخالفان) در دو مکان متفاوت برای انحلال مجلس،
۷-اعتقاد به اینکه «هرکه با دولت مخالف باشد، مخالف ملی شدن صنعت نفت است»
۸-جایگزین کردن «خیابان» به «پارلمان» با این باور که «هر جا که ملت است، آنجا مجلس است!»
مصدق نماینده پوپولیسم سیاسی یـک جامعـه «تودهوار»(۱) بود و لذا، اقدامات و عملکردهـایش بـا ملزومات یک جامعه مدنی (۲) تفاوت داشت. یکی از ویژگیهای جنبشهای پوپولیستی حفظِ «آبرو» و «وجاهت ملی رهبر» است. دغدغۀ «حفظ آبرو» و «وجاهت ملی» باعث میشود تا رهبر جنبش عامل شکستها و ناکامیهایش را به «دشمن خارجی» نسبت دهد. این موضوع میتواند فهم و درک برخی جنبههای رویداد ۲۸ مرداد را آسان کند. ازاینرو، توجه به «نقش و نقشه دکترمصدق در روز ۲۸ مرداد» و استناد به روایت شاهدان عینی و داخلی میتواند دریچۀ تازهای برای شناخت این رویداد سرنوشتساز باشد. براین اساس، روایت مهندس احمد زیرک زاده (یکی از یاران نزدیک مصدق در روز ۲۸ مرداد) میتواند روشنگر ماهیت رویداد ۲۸ مرداد باشد. مهندس زیرک زاده ضمن اشاره به بنبست مذاکرات نفت، اختلاف در صفوف جبهه ملی، مشکلات عظیم مالی، بیکاری وعدم پرداخت حقوق کارگران و کارمندان و «خطر برپا شدن طغیان و آشوب از هر طرف و در هر شهرستان» میگوید:
–«مصدق چون از سقوط دولت خود مطمئن بود برای حفظ آبروی ملت ایران [؟] بهتر خواست که دولت ملیِ او با یک کودتای خارجی سرنگون شود تا با یک جنگ داخلی که میتوانست رنگ ایرانی بگیرد.» (۳)
دکتر صدیقی نیز میگوید:
-«وقتی خانه دکتر مصدق را غارت میکردند، وی (دکتر صدیقی) بهاتفاق دکتر مصدق و دکتر شایگان میروند از دیوار بالا روی پشتبام همسایه در گوشهای مینشینند. دکتر شایگان میگوید: «بد شد!»، مصدق یکمرتبه از جا میپرَد و میگوید: چی بد شد؟! بایستیم این اراذلواوباش ما را در مجلس ساقط کنند؟ درحالیکه حالا دو ابَرقدرت ما را ساقط کردند، خیلی هم خوب شد! چیچی بد شد؟!» (۴).
آخرین سخنان دکتر مصدق به وکیل مورد اعتمادش-سرهنگ بزرگمهر- میتواند نقطه پایانی بر منازعات و مجادلات دیرپا مبنی بر «کودتا» یا «قیام ملی» بودن رویداد ۲۸ مرداد باشد:
–«بهترین حالت همین بود که پیش آمد!» (۵).
***
جامعه امروز ایران در جنگی نابرابر میان مرگ و زندگی، اینک نیازمند رهبران و روشنفکران شجاعی است که ضمن تبدیل کردنِ «گذشته» به «تاریخ» بتوانند با تفاهم و همبستگی ملی براین مذلت تاریخی فائق آیند.
چنین باد!
زیرنویسها:
۱-Société de masse
2-Société civile
3-زیرک زاده، پرسشهای بیپاسخ در سالهای استثنائی، نشر نیلوفر، تهران،۱۳۷۶، ص ۳۱۳
۴-روایت دکتر احسان نراقی: آزادی (مجموعۀ مقالات و مصاحبهها)، نشر افکار، تهران،۱۳۸۳، صص ۱۹۱-۱۹۲
۵-گفتگو با سرهنگ جلیل بزرگمهر، آبان ۱۳۷۳، کارنامۀ حزب توده و رازِ سقوط مصدق، عبدالله بُرهان، ج ۲، نشر علم، تهران،۱۳۷۸، ص ۱۹۰