14.9 C
تهران
پنجشنبه, ۱. آذر , ۱۴۰۳

«خارج کشوری‌ها» صدای آزادِ ایران

رژیم سال‌هاست گروهی را به عنوان مثلا «اپوزیسیون» از درون خود سازماندهی کرده و بعد هر بار که با مخالفت و بحران روبرو می‌شود، به مردم می‌گوید بفرمایید، این هم اپوزیسیون! بروید پشت سر اینها! موسوی و کروبی هم که فکر کرده بودند واقعا «اپوزیسیون» هستند، تنبیه ‌شدند! ولی اگر هیچ تغییری در سیاست‌های کلان ایجاد نشود، فروپاشی رژیم ناگزیر خواهد بود. آیا «اپوزیسیون» ساخت رژیم قادر خواهد بود با «اصلاح» بر موج فروپاشی سوار شود؟! و آیا اگر روحانی می‌خواست و می‌توانست سیاست‌های کلان نظام را تغییر دهد، اصلا امکان داشت از صندوق‌های رأی بیرون بیاید!؟

یکی از آن سرِ بزنگاه‌هایی که چند هفته پیش نوشتم، همین جمعه ۲۴ خرداد ۹۲ بود. یک عده این همه علیه «دولت پادگانی» و «کودتای انتخاباتی» گفتند و نوشتند، بعد وقتی موقع عمل شد، بدون آنکه ادعاهای خودشان را به یاد بیاورند، به توصیه «مقام معظم رهبری» عمل کرده و رفتند تا «حماسه سیاسی» به وجود آورند و ظاهرا نیز توانستند رییس جمهوری را که به قول خامنه‌ای «قوی» باشد و بتواند منویات وی را در سیاست‌های کلان اجرا کند، بر مسند بنشانند (این مقاله پیش از اعلام نتیجه قطعی نوشته شده است).

یک واقعیت سیاسی به نام استبداد دینی

رسانه‌های زیر سلطه نهادهای سیاسی و نظامی رژیم، مانند کیهانِ تهران وابسته به بیت رهبری و وزارت اطلاعات، و خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران، پس از آنکه محمدرضا عارف به سود حسن روحانی کنار رفت، شکست «اصلاح طلبان» را پیشاپیش و کمتر از دو روز مانده به انتخابات تقلبی و فرمایشی اعلام کردند. اگر جنبه ضداطلاعاتی برخی خبرها و تحلیل‌ها را که منتشر می شوند تا بر ارزیابی و واکنش دیگران تأثیر بگذارند، در نظر بگیریم، مجموعه حرکات سیاسی و رسانه‌ای رژیم مسیر روشنی را در برابر چشم قرار می‌داد که التهاب اجتماعی و واکنش مردم در آن فقط به عنوان احتمالی برای سرکوب شدن در نظر گرفته شده است: در سیاست‌های کلان تفاوتی بین نامزدهای رژیم وجود نداشت و هر کس که گزینش شود، می‌بایست خود را مانند رییس جمهوری‌های پیشین با اختیارات و سیاست‌های ولی فقیه تطبیق دهد. تغییر سیاست‌های کلان بدون موافقت و همراهی «مقام معظم رهبری» ممکن نیست.

کیهانِ تهران در «یادداشت روز» خود به تاریخ چهارشنبه ۲۲ خرداد ۹۲ اصلاح‌طلبان را دو روز پیش از رأی گیری، در صورت توافق اصولگرایان بر روی یک نامزد، «بازنده انتخابات ۲۴ خرداد» اعلام کرد و با تحقیر نوشت که آنها «پیروزی» خود را در داشتن «فاصله کم با نامزد پیروز اصولگرا» تعریف می‌کنند که «البته» همین هم برایشان زیاد است! ولی سه نامزد اصولگرا به نفع یکدیگر کنار نرفتند و همین از یک سو این گمان را که احتمالا اراده نظام بر روی کار آوردن حسن روحانی است، و از سوی دیگر امکان کشیده شدن رأی گیری به دور دوم و آنگاه تک نامزدی شدن اصولگرایان را تقویت کرد. تیتر کیهان در روز ۲۵ خرداد نیز بر خلاف دو دوره پیشین که احمدی نژاد را پیشاپیش با عناوینی مانند «ملت کار را تمام کرد» پیروز اعلام نموده بود، بسیار محتاطانه بود و امکان گزینش حسن روحانی را بیشتر تقویت کرد: «مردم به فراخوان رهبری لبیک گفتند، اوج حماسه سیاسی، دنیا باز هم شگفت زده شد!»

خبرگزاری فارس نیز در یک گزارش کوتاه اصلا روحانی را از دور خارج کرد و بر اساس نظرسنجی «یک مرکز معتبر افکارسنجی» که نام آن را ننوشت، اعلام کرد: «قالیباف و جلیلی به مرحله دوم انتخابات می‌روند» و میزان مشارکت نیز ۷۴ درصد است! به نوشته فارس، این «مرکز معتبر افکارسنجی» در دو استان خراسان جنوبی و هرمزگان حتا به این نتیجه رسید که بیش از ۹۰ درصد ساکنان این دو استان در «انتخابات» شرکت خواهند کرد. معلوم نیست در سرزمینی که کودکانش از کودکستان با «ضرورت» دروغ گفتن به مثابه یک ابزار مؤثر و مفید برای «تنازع بقا» آشنا می‌شوند، تا چه اندازه «افکارسنجی» یک «مرکز معتبر» اما نامعلوم واقعا اعتبار دارد!

با این همه معلوم نیست اگر حسن روحانی برنده «انتخابات» اعلام شود، آیا نامزدهای دیگر و هوادارانشان ساکت خواهند نشست یا نه. اگر چنین شود، پس باید به کسانی که این «انتخابات» را واقعا «مهندسی» کردند آفرین گفت!

مشکل رأی دهندگان روحانی اما اینجاست که ریاست جمهوری وی از یک سو همه توجهات را از «رهبر» به سوی او جلب کرده و وی وارث تمامی فلاکت‌های به ویژه اقتصادی هشت سال ریاست جمهوری احمدی‌نژاد خواهد شد و از سوی دیگر او را در برابر توقع رأی دهندگانی قرار خواهد داد که به امید «تغییر» ادعایی به او رأی دادند. کسانی هم که به او رأی دادند تا «جلیلی» نیاید، طبیعتا به کف و سقف مطالبه خود رسیده‌اند! موضوعی که هنوز قابل پیش بینی نیست رویدادهایی است که در سال‌های ۸۴ و ۸۸ پیش آمد. آیا ممکن است با وجود اینکه تا صبح شنبه ۲۵ خرداد روحانی پیشتاز رأی‌گیری اعلام شده، نامزد دیگری از او جلو بزند و این تصویر را تغییر دهد؟

یک خرافه سیاسی به نام اصلاح رژیم

در این میان، در حالی که بیشترین مخالفان رژیم اتفاقا در داخل کشور هستند، «خارج کشوری‌ها» در سی و چند سال گذشته صدای آزاد ایران در برابر استبداد دینی، و سال‌ها حتا تنها صدا در برابر این استبداد قرون وسطایی بودند. بسیاری از کسانی که امروز به خارج کشور کوچ کرده‌اند و مانند احمدی نژاد مرتب در حال رهنمود دادن و حل مشکلات همه جهان هستند، به همت تلاش خارج کشوری‌ها بود که «نامدار» شدند اگرچه جان به در بردنشان برای اینکه بیایند و بلای جان مدافعان خود در خارج کشور شوند، ممکن است به عوامل دیگری مربوط بوده باشد.

همه اینها، از طرفداران اصلاح رژیم تا اصولگرایانش به گونه‌ای از «خارج کشوری‌ها» و مخالفت آنها با رژیم سخن می‌گویند که گویی در ایران همه موافق رژیم هستند! در این میان، برخی که در سال‌های اخیر به خارج کشور گسیل شده و بعضی از آنها هم از آخور کشورهای غربی می‌خورند و هم از توبره جمهوری اسلامی، اتفاقا صدایشان علیه «خارج کشوری‌ها» بلندتر از دیگران است! دلیل این رفتار را زمانی بهتر می‌توان درک کرد که دریابیم خرافه اصلاح جمهوری اسلامی که به خارج کشور نیز صادر شد، یک نقش استراتژیک در سیاست‌های نظام به ویژه در موسم رأی‌گیری‌ها بازی می‌کند.

چند روز پیش، دوستی که حدود سه سال در جنگ ایران و عراق در جبهه‌های کشور بوده و از دلبستگان دکتر محمد مصدق است، به نکته‌ای اشاره کرد که بیان دیگری از همان «پروژه امنیتی و استراتژیک اصلاحات» است. این دوست به درستی بر این واقعیت تأکید کرد که رژیم سال‌هاست گروهی را به عنوان مثلا «اپوزیسیون» از درون خود سازماندهی کرده و بعد هر بار که با اعتراض و مخالفت و بحران روبرو می‌شود، به مردم می‌گوید بفرمایید، این هم اپوزیسیون! بروید پشت سر اینها! کافیست به همین روند رأی‌گیری‌های رژیم و رد و تأیید صلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان نگاه کنید! با ساختن این «اپوزیسیون» افسار قدرت و تسلط بر منابع سیاسی و اقتصادی کشور همواره در دایره خودی‌ها و خانواده‌های مافیایی رژیم باقی می‌ماند. فقط سهم‌ هر کدام هر بار اندکی کم و زیاد می‌شود! برخی هم مانند میرحسین موسوی و مهدی کروبی که موضوع را واقعا جدی گرفته و فکر کرده بودند واقعا «اپوزیسیون» هستند، تنبیه می‌شوند!

جمهوری اسلامی در پیشبرد این سیاست استراتژیک، و هدایت بخش «معترض» جامعه به پشت سر اپوزیسیون ساخته خودش تاکنون موفق بوده است اگرچه اعتماد افراد و گروه‌های بسیاری را نیز از دست داده و سخن بی سابقه خامنه‌ای مبنی بر اینکه «ممکن است بعضی‌ها به هر دلیلی نخواهند از نظام جمهوری اسلامی حمایت بکنند اما از کشورشان که می‌خواهند حمایت کنند» بیانگر همین واقعیت است. خامنه‌ای به گفته خودش می‌خواهد با یک رییس جمهوری «قوی» سیاست‌های خود را در برابر غرب پیش ببرد پس این رییس جمهوری، هر کسی که باشد، از جمله روحانی، در هماهنگی کامل با اهداف و اعمال وی از صندوق بیرون می‌آید. یعنی این «انتخابات» هم برای پیش از برگزاری و هم پس از آن کاملا «مهندسی» شده است.

اینها را حتما نباید خارج کشوری بود تا دید. «خارج کشوری‌ها» هم در همان داخل کشور مخالف نظام بودند و بعد «خارج کشوری» شدند! بسیاری از آنها در خارج کشور این امکان بی‌همتا را به دست آوردند تا از یک سو برای رشد فکری خود و تمرین واقعی دمکراسی بکوشند و از سوی دیگر به صدای آزاد ایران تبدیل شوند.

اینک نیز اگر هیچ تغییری در سیاست‌های کلان رژیم، از برنامه اتمی تا تروریسم و حقوق بشر ایجاد نشود، فروپاشی اقتصادی و سیاسی رژیم با همین «رهبر» و با هر رییس جمهوری، ناگزیر خواهد بود. ولی آیا «اپوزیسیون» خودساخته جمهوری اسلامی قادر خواهد بود بر موج فروپاشی سوار شود؟! آیا در صورت گزینش حسن روحانی، این «اپوزیسیون» و مدعیان اصلاح طلبی که پیروزی روحانی را به حساب نیروی خود خواهند نوشت، می‌توانند از این نیروی ادعایی برای پیگیری مطالبات خود، یعنی «اصلاح» رژیم استفاده کنند؟! آیا مخالفان دمکرات رژیم، از راست و چپ، آن بنیه متحد و متشکل را فراهم آورده‌اند که بتوانند بر خلاف افغانستان و عراق و مصر و لیبی و سوریه، چه در داخل و چه در خارج ابراز وجود کنند؟! کدام نیروی سیاسی و اجتماعی پس از سه دهه سرکوب بی امان، این توانمندی را دارد که سرِ بزنگاه، خلاء قدرت را در کشور پر کند؟!

تمام تلاش روشنفکران در داخل و خارج کشور بایستی یافتن پاسخ مناسب و عملی به این پرسش‌ها باشد. پاسخی که دست به دامان بیگانگان برای انتقال قدرت از راه جنگ و حمله نظامی نشود، شالوده‌های اقتصادی کشور را از آنچه هست، بیشتر نابود نکند، و بدون فراموش کردن تبهکاری‌های زمامداران رژیم، با آشتی ملّی و عفو عمومی راه نوینی به سوی آینده‌ای بگشاید که طلیعه پیوند و همبستگی ملی‌اش، در رویدادهای پس از ۲۲ خرداد ۸۸ هر چند کوتاه متجلی شد و تنها در کمین فرصتی است تا بار دیگر خود را به نمایش بگذارد. آیا اصولگرایان خواهند توانست این راه را سدّ کنند؟! آیا اگر حسن روحانی از صندوق‌ها بیرون بیاید، شهامت و اختیار آن را خواهد داشت تا تغییراتی را که خود وعده داده است عملی کند؟! تغییراتی که کمترین آنها باید آزادی زندانیان سیاسی خودی و لغو حصر خانگی موسوی و رهنورد و کروبی باشد. وگرنه تغییر در موقعیت برنامه اتمی و تروریسم و حقوق بشر بدون تغییرات بنیادی در سیاست داخلی و خارجی رژیم امکان ندارد. پرسش اصلی همین جا مطرح می‌شود: اگر روحانی می‌خواست و می‌توانست سیاست‌های کلان نظام را تغییر دهد، آیا اصلا امکان داشت که از صندوق‌های رأی بیرون بیاید؟! هم پیشینه و هم وعده‌های او درست مانند دیگر نامزدهای رژیم، چنین شواهدی را به دست نمی‌دهد.

۱۴ ژوئن ۲۰۱۳

لینک به مقاله «درست سر بزنگاه مهم است»

درست سرِ بزنگاه مهم است!


لینک به «یادداشت روز» کیهانِ تهران
http://www.kayhan.ir/920322/2.htm#N200
لینک به افکارسنجی خبرگزاری فا
رس
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920321001203

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر