در رمان «تبریز مهآلود»* صحنهای تصویر شده که درگیریهای انقلابی بهشدت در جریانست و اطرافیان ستارخان وی را از خطر کردن بر حذر میدارند. وی در پاسخ میگوید ستار بودن در شرایط عادی هنر نیست! هنگام خطر باید ستار بود! (نقل به مضمون)
این نکته نهفقط از سوی یک انقلابی در یک داستان و یا فقط در شرایط انقلابی بلکه در فراز و نشیب زندگی خصوصی و عمومی قابلاتکاست: محک ظرفیت انسان در آنچه واقعاً هست، شرایط غیرعادی و ناآرام است. میخواهد چون ستارخان خطر کردن در انقلاب مشروطه باشد یا برخورد هنگام یک سانحهی نامنتظره و یا چارهجویی برای مشکل خانوادگی و شغلی در شرایط عصبی و به هر شکلی غیرعادی.
از اینهمه چگونه مطلع میشویم؟ بابیان! به همین دلیل آزادی بیان چنان جایگاه والایی در دمکراسیها یافته که مطبوعات و رسانهها در کنار سه قوا آنچه آزادی بیان را از «تخریب» و تحریف که هنر شوم و بدخیم جمهوری اسلامی نیز هست مشخص میکند در ارائهی مستندات و استدلال است. گذشته از سایبریهای رژیم، این روزها همه جریانات سیاسی افرادی را در شبکههای اجتماعی دارند که نهفقط با اسامی مستعار بلکه با اسمورسم به تخریب افراد و جریاناتی مشغولند که آنها را رقیب سیاسی- عقیدتی و گروههای مورد دفاع خود میدانند؛ و اتفاقاً در همین بزنگاههای سرنوشتساز بیش از همیشه بهنقد مستدل و تقویت آزادی بیان نیاز است تا بتوان درباره فعلوانفعالات اجتماعی ازجمله در امر «اتحاد» و «ائتلاف» و «گذار» و «نقشه راه» کوتاهمدت به روشنگری و شفافسازی پرداخت!
در این میان، برای «فروپاشی کنترلشده» رژیمی که به هیچ اصول عقلانی و اخلاقی پایبند نیست و برای بقا و بهویژه حفظ منافع اقتصادی قطعاً بیکار ننشسته، به بیشترین شفافیت در گفتار و رفتار، بهویژه از سوی کسانی نیاز است که در خارج کشور صحنهگردان شده و یا میشوند.
حضور شاهزاده رضا پهلوی که خودش و بقیه وی را فراجناحی معرفی میکنند (و آینده نشان خواهد داد آیا این موضع به سود یا به زیان انقلاب ملی ایران بوده است)، در کنار آنان که نهتنها فراجناحی نیستند بلکه هم پیشینه در حمایت از یک جناح جمهوری اسلامی دارند و هم در حال فعالیت برای تقویت جناح خود هستند، کفهی ترازو را در عمل به سود شعارها و تمایلات و جانبازیهای نسلهای جوان معترض در ایران که خواهان براندازی کلیت «نظام» «جمهوری» «اسلامی» هستند، سنگین نمیکند!
نگرانی آزادیخواهانی که بهعنوان طرفداران جمهوری یا پادشاهی، سالها علیه نظام جمهوری اسلامی و برای آزادی و دمکراسی و حقوق بشر تلاش کردهاند، کاملاً بجاست. برای برطرف کردن این نگرانی یکراه وجود دارد: آزادی بیانِ مخاطبان برای نقد سازنده و شفافیت مدعیان برای خنثی کردن تخریبها!
*رمان «تبریز مهآلود» نوشته محمد سعید اردوبادی (جمهوری آذربایجان / در دوران اتحاد شوروی) ترجمه رحیم رئیسنیا