ویدئوی تانک با پرچم سرخِ داس و چکش اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی درراه حمله به اوکراین از سوی خود نظامیان روسیه منتشرشده و سپس در شبکههای اجتماعی و رسانهها بازنشر شده است.
در بررسی انواع رژیمهای ایدئولوژیک مادی و مذهبی و رهبران آنها، مقوله «قدرت» نقش کلیدی دارد؛ اما پاسخ یک پرسش روشن و قابلتعمیم نیست: قدرت برای چه؟!
اگر قدرت برای تأمین و تضمین آزادی و امنیت شهروندان باشد، پس به مناسباتی نیاز دارد که این آزادی و امنیت بهطور پایدار در جامعه بازتولید و تقویت شود. دمکراسیها باوجود نقاط ضعف اما تاکنون ثابت کردهاند که میتوانند این بازتولید را با تکیهبر اشتراک منافع در صلح انجام دهند.
ولی قدرت در حکومتهایی مانند روسیه پوتین و چین کمونیست در خدمت چیست؟! آیا آنها نمیتوانند آزادی و امنیت شهروندان خود را در صلح با دیگران حفظ کنند؟ هر دو در عمل، با هنگکنگ و تایوان و کریمه و اوکراین، نشان دادهاند: نه! نمیتوانند! البته دلایل را میبایست در تاریخ و فرهنگ آنها نیز جستجو کرد اما آنچه به دوران معاصر برمیگردد، اشتراکات ایدئولوژیک ازجمله در بیماری مزمن ضدآزادیست که آنها را در برابر جوامع آزاد و بهطور مشخص «غرب» قرار میدهد. از این نظر اصلاً شگفتانگیز نیست که تانکهای افسر امنیتی نان و نمکخوردهی شوروی، با پرچم سرخ وارد خاک همسایهی غربی میشوند!
در این میان اما بزرگترین نقطهضعف دمکراسیها و کشورهای پیشرفته در مواجهه با روسیه و چین چیست؟
اقتصاد لگامگسیختهای که برای به دست آوردن «سود» همهچیز را مجاز میشمارد! همان مناسباتی که با عنوان دهانپرکن «جهانروایی» یا گلوبالیسم به دلبری پرداخت ولی در عمل دمکراسیها را از یکسو محتاج منابع طبیعی و انرژی دشمنانی مانند روسیه پوتین کرده و از سوی دیگر بازار کار و تولید را چنان بیحساب و فراتر از مرزهای ملی و منطقهای به چین و ماچین رسانده که شهروندان خودشان بیکار و مصرفکنندهی کالاهای کپی شدهاند! این مناسبات بیمار که با جنگ در گوشه و کنار جهان همراه شده به موجهای عظیم مهاجرت نیز دامن زده است.
سود حاصل از این «جهانرواییِ» ناروا به جیب چه کسانی میرود؟ همانها که طبق گزارش امسال اُکسفام نیز بیشترین ثروت جهان را در اختیاردارند و بسیاری از دولتهای بهظاهر قدرتمند در عمل به جیرهخوار و ریزهخوار آنها تبدیلشدهاند!
برای صلح و امنیت و آزادی پایدار، یا دستکم طولانیتر کردن دورههای صلح، این مناسبات باید تغییر کند وگرنه جنگ بین دمکراسیها هم منتفی نخواهد بود!
الاهه بقراط