برآمدن تلویزیون بهعنوان بزرگترین رسانه همگانی، اصطلاح «دهکده جهانی» را به واژگان علوم اجتماعی داد. مارشال مک لوهان که نظریهپرداز تلویزیون است جهانی را پیشبینی کرد که صدها میلیون انسان به یاری یک رسانه، به درجاتی، در یک شبکه غیرشخصی در ارتباط خواهند بود. پیشبینی او، به درجاتی، درست بوده است. تلویزیون مرزهای بسیاری را شکسته است و دیگر مهم نیست که مردمان در کجا زندگی میکنند؛ اما ارتباط آنان یکسویه و یکبعدی است و بااینکه جغرافیای طبیعیشان جلو امواج تلویزیونی را نمیگیرد جغرافیای سیاسیشان عامل مهمی است ــ هنوز عامل مهمی است. بااینهمه دهکده جهانی مک لوهان با همه محدودیتهای سیاسی توانسته است آگاهیها را، روزافزون، جهانی کند ــ همه میتوانند دستکم ازلحاظ نظری از رویدادها، ازآنچه روی پردههای تلویزیونها میآید، آگاه شوند.
انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی که از ترکیب تلگراف، تلفن، رادیو و رایانه (کامپیوتر) پدید آمد و اینترنت نام گرفت از دهه هشتاد به دهکده جهانی ابعاد دیگری داده است. اینترنت برخلاف تلویزیون رسانه سردی، (بهاصطلاح مک لوهان) نیست. منظور از سرد، یکسویه بودن محض تلویزیون است. بیننده تلویزیون از هر کنشی بیبهره است. مینشیند و میبیند. اینترنت رسانهای گرم است؛ همهی وجود کاربر را میگیرد و علاوه بر این به او امکان ورود در شبکه اجتماعی میدهد که یک خویشکاری دیگر اینترنت است (پس از گسترش آگاهیها.) هر دو این خویشکاریها اهمیت سیاسی دارند. ما اهمیت این عامل تازه در بسیج و سازماندهی را در نقشی که در پیروزی انتخابی اوباما داشت و از آنسو در سختگیریهای حکومتهایی مانند چین و جمهوری اسلامی در محدود کردن دسترسی به اینترنت میبینیم. در نخستین هفته آوریل امسال در مولداوا که جمهوری کوچکی میان اوکراین و رومانی است یک جمعیت ده تا پانزدههزارنفری، همه از جوانان، ناگهان در میدان مرکزی پایتخت جوشید. این جوانان با پیامکهای اینترنت و تلفن همراه یکدیگر را خبر کرده بودند و بزرگترین تظاهرات را بر ضد حکومت کمونیستی که با انتخابات آزاد بر سرکار آمده است راه انداختند. پیش از آن در اوکراین (۲۰۰۴) و بلاروس (۲۰۰۶) تظاهرات اینترنتی سازمان دادهشده بود.
آگاهی و ارتباط که نام دیگر دگرگونی اجتماعی است و بی آن هر دو، ذهنها بسته میمانند، بهاینترتیب کارآمدترین ابزار خود را (تا این زمان) یافته است. اکنون آنچه اهمیت دارد آن است که این میلیونهای روزافزون در سرزمینهایی که تازهبهتازه روی نقشه اینترنت پدیدار میشوند با امکاناتی که یافتهاند چه خواهند کرد. نقش اینترنت و پیامک در انتخاب اوباما طبعاً انتظارات فراوانی برانگیخته است. ما بهآسانی میتوانیم به در دسترس بودن تکنولوژی نوین چنان اهمیتی بدهیم که از بقیه عوامل غافل بمانیم و مانند آنچه با خود مدرنیته در بیش از صدسال گذشته کردهایم، به نقل از سعدی، «ره از عالم صورت به عالم معنی» نبریم. امریکا جامعهای باز و توانگر است. اینترنت یک وسیله دیگر در کنار وسیلههای دیگر آگاهی و ارتباط است. جای آنها را نگرفته است و کارایی آنها را بیشتر کرده است. در ایران یا چین اینترنت بسا جاهای خالی را پر میکند و میتواند آثار فرعی داشته باشد که در کوتاهمدت میدان عمل اینترنت را تنگ خواهد کرد و از اهمیت سیاسی و اجتماعی آن خواهد کاست. (کوتاهمدت از این نظر که اگر اسباب آگاهی و ارتباط فراهم باشد پیشرفت با همه تأخیرها اجتنابناپذیر خواهد بود).
هیچکس نمیتواند جوان چینی یا ایرانی را سرزنش کند که چرا از اینترنت برای گسترش دامنه دوستیها و روابط خود از هرگونه، بیش از بسیج اجتماعی یا سیاسی بهره میگیرد. این واقعیتی است که انتظارات ما را پائین میآورد و میباید پائین بیاورد. ما به این سادگیها نمیتوانیم شبکهسازی اجتماعی به آن درجه و کیفیت که در امریکا میبینیم داشته باشیم و اینترنت نمیتواند بار همه رسانهها و نهادهای دیگر را بر دوش بگیرد. از این گذشته سطح فرهنگی جامعه است که باید خود را پا بهپای تکنولوژی بالاتر بکشد. اگر درجهای از همگرائی در این زمینه نباشد تکنولوژی تا مدتها پراکندن ابتذال را آسانتر از والایی خواهد یافت. نخستین توصیه به بلاگنویسان و کاربران اینترنت آن است که در زبان سختگیرتر و دیرپسندتر باشند. بقیه به دنبال خواهد آمد. تسلیم شدن به ولنگاری و تنگی زبان گفتاری، گویش فقیر و دستوپاشکسته تهرانی، مقدمه تنگیها و ولنگاریهای دیگر است.
* * *
باآنکه در نخستین نگاه، اینترنت میباید دهکده مک لوهان را جهانیتر کرده باشد در عمل و بهویژه در جامعههای توسعهنیافته، به قبیلهایتر کردن هیئت سیاسی polity میانجامد. اینترنت رسانهای است که بیش از آنهای دیگر به کار نزدیکتر کردن همفکران میآید. کسانی که با یکدیگر در تماس همیشگی هستند ــ و این تماس را پیامکها گاه از اندازه میگذرانند ــ گروهها و محافل هر چه بهم فشردهتری میشوند. در جامعههای توسعهیافته، رسانههای همگانی نقش همسوکنندهتری دارند. سردبیران و نویسندگان و تهیهکنندگان حرفهای و آگاه که هر چه یکپارچگی اخلاقی بیشتری داشته باشند از وزنه سنگینتری برخوردارند، سلیقه عمومی را در مسیرهای بهتری سوق میدهند تا هر کس که بتواند پیامی به گروهی بفرستد. وجود احزاب استخواندار که با مسائل و موضوعات عمومی درگیری همیشگی دارند و میدان گفتوشنود صاحبان اندیشهاند، به حال فرهنگ سیاسی سودمندتر است تا محافل همفکرانی که بهآسانی غیرخودیها را نادیده میگیرند.
فراوانی رسانهها از تأثیر یکایک آنها میکاهد ولی به بالا بردن سطح کمک نمیکند. این را ما در دهپانزده سال نخستین پس از انقلاب در رسانههای نوشتاری تبعیدیان دیدیم و تا امروز در رادیوتلویزیونها و از یک دهه پیش در رسانههای الکترونیکشان میبینیم. رسانههای الکترونیک به همان اندازه آسیبپذیرند. طبیعت زودگذر آنها و نیازشان به روزآمد شدن با خود آسانپسندی میآورد. کسان مینویسند و هر چه بنویسند راهی در بلاگی خواهد یافت. در یک فضای گستردهتر از بلاگها بهآسانی نمیتوان یاوهای گفت و امیدوار بود که فراموش شود. (یاوهها تکتک فراموش میشوند ولی بر رویهم اندیشه را پائین میآورند). پیشرفت، چنانکه میبینیم و همیشه بوده، بار سنگینی است. انسان هر چه پیش رفته، از مسئولیتهای خدایان گرفته و بر خود افزوده است. هر تکنولوژی تازه با خود مسائل اخلاقی و اجتماعی و سیاسی میآورد که اگر گشوده نشوند ــ که نتیجهاش بازهم پیش راندن مردم است ــ جامعه را به حال کشورهای جهآنسومی، بهویژه خاورمیانهای (جهآنسوم اسلامی) میاندازد. اشکال ذهن پرورش نیافته آن است که در روبهرویی با مشکلات تازه، بیشتر در قالبهای پیشین فرو میرود و بحران بر بحران بار میشود.
کم نیستند نویسندگانی که امروز و پس از اینهمه اسباب تمدن مدرن که دلارهای نفتی و کمکهای بینالمللی به کشورهای عربی ریختهاند، دریغ روزگار راکد و خوابآلود عثمانی خود را میخورند. در دوران حاکمیت عثمانیان (که حکومت در دست خاندانها و سرکردگان محلی بود) جامعههای خاورمیانهای مگر در لایههای نازک روشنفکران با جهان بیرون تماس چندان نداشتند؛ و برکنار از اسلام ایدئولوژیک و جهادیان مجهز به آخرین تکنولوژی کشتار و فضای برآشوبندهی انگاری virtual اینترنت در آرامش سدهها میزیستند. آرامش البته دیگر دست نخواهد داد. هر چه در چهره آینده بنگریم جز بیآرامی نخواهیم دید. چارهای جز آماده ساختن خود برای رام کردن توسن سرکش پیشرفتهای نفسگیر نداریم.
آوریل ٢٠٠٩