جان همه از این رژیم به لب رسیده

شاهزاده رضا پهلوی

شاهزاده رضا پهلوی در گفتگو با مجله سوئیسی: جان همه از این رژیم به لب رسیده؛ ما برای یک فروپاشی کنترل‌شده تلاش می‌کنیم و این با «شو یک‌نفره» ممکن نیست!

پیر هویمان خبرنگار نشریه سوئیسی «Weltwoche» که با شاهزاده رضا پهلوی گفتگو کرده است می‌نویسد، رضا پهلوی ۱۹ ساله بود که آیت‌الله خمینی پدر وی را از تخت پادشاهی سرنگون کرد. رضا پهلوی در سال ۱۹۷۹ انقلاب را از فاصله‌ی دور و مطمئن در تگزاس دنبال می‌کرد؛ جایی که در یک پایگاه هوایی آمریکایی در حال دیدن دوره‌ی خلبانی بود. از آن زمان وی در تبعید زندگی می‌کند و با گروه‌های اپوزیسیون در ارتباط است.

اینک ولیعهد پیشین می‌خواهد ایران را از سرکوب و فشار آیت‌الله‌ها آزاد سازد. وی طرح اولیه‌ی خود را به‌تازگی ارائه کرده و آن را «پیمان نوین» خوانده است. رضا پهلوی نقش خود را برای دوران انتقال در تقویت پیوند و همبستگی تعریف می‌کند.

 

بدترین بلایی که آیت‌الله‌ها بر سر ایران آورده‌اند چیست؟

این را می‌توانم با یک مثال از دوران کودکی‌ام پاسخ بدهم. وقتی ده سالم بود مادرم مرا اغلب با خودش به جزیره کیش در خلیج‌فارس می‌برد. این جزیره آن زمان نیز مثل امروز یک محل محبوب برای گذراندن تعطیلات ایرانیان بود. یک‌بار مادرم با من از دوبی در آن‌سوی جزیره بازدید کرد که آن زمان، یعنی در دهه هفتاد میلادی، هنوز یک بندر کوچک بود. در آن دوران ایران در تمام منطقه یک الگو برای پیشرفت و سیاست مدرن به شمار می‌رفت؛ اما وقتی امروز ایران و دوبی را مقایسه می‌کنم فقط می‌توانم بگویم: نگاه کنید که دوبی به چه دستاوردهای فراوانی نائل شده. امروز ایرانیانی که توان مالی سفر به اروپا را ندارند به دوبی می‌روند تا در آنجا از امکاناتی استفاده کنند که در ایران ازدست‌داده‌اند: مدرنیته و پیشرفت. آن‌ها به خودشان می‌گویند: ما این‌همه ظرفیت‌های عظیم داریم ولی در کشور ما آیت‌الله‌های دیوانه حکومت را در دست دارند که همراه با تأمین مالی جنگ‌افروزی‌ها در منطقه، تهدید می‌کنند که اسرائیل را از بین ببرند. ولی برای مردم چه می‌کنند؟

 

شما بگویید آن‌ها برای مردم چه می‌کنند؟

هیچ! به همین دلیل جان همه از این رژیم به لب رسیده؛ نه‌فقط در ایران بلکه در تمام منطقه. چراکه این رژیم ایدئولوژی افراطی خود را صادر می‌کنند و می‌خواهد با هزینه‌ی ملت‌های یک حکومت دینی بر پا کند. آیت‌الله‌ها در چهل سال گذشته روند یک تغییر و تحول سالم به‌سوی مدرنیته را ناممکن کردند. حتی بیشتر از این: انقلاب اسلامی ما را قرن‌ها به عقب پرتاب کرد. حالا باید فرهنگ ما از نو شکوفا بشود تا بتوانیم دوباره به جهان مدرن متصل بشویم و با غرب همراه شویم. این روند سال‌های بسیاری طول خواهد کشید شاید بیست و حتی سی سال.

 

در اروپا خیلی‌ها روی گفتگو (دیالوگ) با تهران حساب می‌کنند تا مشکلات را حل کنند.

این بسیار ساده‌لوحانه است! من همزیستی غرب با رژیم تهران را کاملاً منتفی می‌دانم. دی‌ان‌ای آن‌ها در تناقض کامل باارزش‌های غربی قرار دارد. آیت‌الله خود را به‌عنوان حکومت الله روی زمین می‌بینند! این قرائت آن‌ها از نقش خودشان است و دراین‌باره نمی‌توان با آن‌ها بحث و گفتگو کرد! هیچ تفاهم و توافقی با چنین آدم‌هایی ممکن نیست چراکه آن‌ها کشوری مانند ایران با سنت‌های پربار را به فرقه‌ی شیعه کاهش داده‌اند.

 

شما سیزده سال پیش نیز در مصاحبه‌ای که داشتیم گفتید زمان آن رسیده که به حکومت آیت‌الله‌ها پایان داد. ولی آن‌ها همچنان محکم در قدرت نشسته‌اند.

گفتگوی ما پیش از شروع «جنبش سبز» بود…

…در سال ۲۰۰۹ که اعتراضات سراسری علیه رژیم برگزار می‌شد…

…و به طرز خونینی سرکوب شد. آن موقع اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران در برابر هم قرار داشتند و محافظه‌کاران مدافع شرایط موجود بودند. مردم هنوز امید به بهبودی اوضاع داشتند. از دو یا سه سال پیش اما دیگرکسی دچار این توهم نیست که رژیم دست به اصلاحات بزند. به همین دلیل برای آن‌ها فقط یک‌راه حل وجود دارد: جمهوری اسلامی باید برود! چراکه از این رژیم هیچ کار دیگری ساخته نیست جز اینکه کشور را بیش‌ازپیش ویران کند. بعلاوه، ایرانیان نه‌تنها معتقدند که این رژیم برای هر نوع بهبود بخشیدن به اوضاع ناکارآمد است بلکه اصلاً حقانیت (Legitimacy) ندارد. به همین دلیل من برای نخستین بار به لزوم همگرایی نیروهای اپوزیسیون رسیده‌ام که تاکنون با یکدیگر مبارزه می‌کرده‌اند ولی حالا باید با همدیگر درباره آلترناتیوها تأمل کنند. موقعیت ما برای موفقیت با همگرایی و همبستگی به طرز مؤثری بهبودیافته است.

 

شما در «پیمان نوین» می‌نویسید که می‌خواهید عظمت ایران را به آن بازگردانید. منظورتان چیست؟

ما در طول قرن‌ها یک کشور متنوع و قلمروی با اقوام گوناگون با ادیان متعدد بوده‌ایم؛ به‌عنوان نمونه فارس و کرد و عرب و مسیحی و مسلمان و آذری و یهودی و… در صلح با همدیگر زندگی می‌کردند تا اینکه خمینی آمد. وقتی ما ۲۵۰۰ سال در تاریخ خود به گذشته نگاه می‌کنیم به کوروش بزرگ می‌رسیم که اساس حقوق بشر را در کتیبه‌اش بنیان گذاشت. این طنز تاریخ است که حقوق بشر در ایران امروز به‌شدت پایمال می‌شود. کوروش به همه مردمان آزادی داد تا با عقاید خودشان زندگی کنند. به همین دلیل او در نزد ما هنوز و همواره محبوب و مردمی است. این در طبیعت مردم ماست که به جلو قدم بردارند درحالی‌که این رژیم آن‌ها را وادار می‌کند به عقب بروند! من همه شهروندان را فرامی‌خوانم مسئولیت خود را در این امر خطیر هرکسی هر طوری که می‌تواند بر عهده بگیرد تا بیش از این فرصت‌ها را از دست ندهیم.

 

شما چه انتظاراتی دارید؟

ما باید در ایران به‌طور سازمان‌یافته عمل کنیم که البته با این رژیم سرکوبگر مشکل است. شما می‌دانید که بیشتر فعالان یا در زندان هستند و شکنجه می‌شوند و یا مانند نوید افکاری کشتی‌گیر جوان به قتل رسیده‌اند. بعلاوه برای براندازی رژیم ما به کمک غرب نیز نیاز داریم؛ اما به دلیل منافع اقتصادی کشورهای غربی در ایران، متأسفانه غرب اعتراض‌اش علیه رژیم در تهران را همواره محدود کرده است. این موضع جایگاه گروه‌هایی را که علیه رژیم مبارزه می‌کنند تضعیف می‌کند و آن‌ها احساس می‌کنند که غرب آن‌ها را تنها گذاشته است.

 

دراین‌ارتباط جایگاه سوئیس را چگونه می‌بینید؟

مواضع سوئیس هم مانند بسیاری از کشورهای دیگر البته بهتر شده. ما امروز بسیاری از نمایندگان پارلمان‌ها را می‌بینیم که به نسبت گذشته خیلی بیشتر از مردم ایران حمایت می‌کنند؛ اما مخالفان حکومت در ایران احساس می‌کنند اتفاقاً از سوی کشورهایی تنها گذاشته‌شده‌اند که در موارد دیگر خود را مدافع آزادی و دموکراسی قلمداد می‌کنند. از قرار معلوم هنوز در نزد شما در اروپا این حقیقت درک نشده که رژیم افراطی در تهران برای شماها نیز خطرناک است.

 

چگونه؟

وضعیت بحرانی در ایران موج جدیدی از پناه‌جویان به راه می‌اندازد آن‌ها در شرایطی که اروپا پیش‌ازاین با مهاجران اشباع‌شده و مشکل بتواند افراد جدیدی را پناه بدهد.

 

شما برای براندازی رژیم فعالیت می‌کنید. این کار چطور باید انجام شود؟

با کمک فروپاشی اقتصادی. منابع مالی حکومت که با آن لشکریان مزدورش ازجمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج را تغذیه می‌کند باید نوبتام. فقر در خانواده‌های آن‌ها نیز گسترش می‌یابد. در ماه‌های گذشته من هر بار اطلاعات بیشتری از رده‌های مختلف اونیفورم‌پوشان دریافت کرده‌ام که نارضایتی در میان نیروهای نظامی گسترش می‌یابد چراکه درآمد آن‌ها نیز برای تأمین خانواده‌هایشان کفاف نمی‌دهد. تاریخ نشان می‌دهد که سوء مدیریت اقتصادی مردم را به خیابان‌ها می‌کشاند و به سرنگونی رژیم منجر می‌شود. ما این را در اتحاد شوروی دیدیم، در اروپای شرقی دیدیم ازجمله در آلمان دمکراتیک. من به نظامیان اعلام می‌کنم: سلاح‌های خود را به‌سوی هم‌میهنان خود نگیرید بلکه از آن‌ها حمایت کنید!

 

به نظر شما رژیم کی از درون فرومی‌پاشد؟

خوشحالم که شما نیز از فروپاشی درونی حرف می‌زنید.

 

چرا؟

برای اینکه آن‌هایی هم که از یک حکومت سکولار و دموکرات دفاع می‌کنند به‌خوبی می‌دانند که کشور بنیه‌ی تحمل هیچ هرج‌ومرجی را ندارد. به همین دلیل می‌بایست سازوکارهایی را آماده کنیم که بلافاصله بتوان وارد عمل و مدیریت و مانع هرج‌ومرج شد. ما برای یک فروپاشی کنترل‌شده تلاش می‌کنیم.

 

این را می‌بایست توضیح بدهید.

ما به نافرمانی مدنی و مبارزات خشونت پرهیز معتقد هستیم. به‌این‌ترتیب فرصت داریم تا دوران انتقال را سازمان‌دهی کنیم.

 

آیا الگوی گاندی را دنبال می‌کنید؟

دقیقاً.

 

ولی وقتی صندوق اعتصابات وجود ندارد، سرکار نرفتن به افزایش فقر می‌انجامد. واقعاً فکر می‌کنید که مردم از شما پیروی می‌کنند؟

دراین‌ارتباط هم ما به کمک کشورهای خارجی نیاز داریم. ایرانیانی که درآمد خود را از دست می‌دهند باید از سوی یک منبع مالی حمایت بشوند که از خارج تأمین می‌شود.

 

در حال حاضر اما به دلیل تحریم‌ها واریز کردن پول برای ایران ممکن نیست.

به همین دلیل ما به گروهی از نمایندگان در آمریکا پیشنهاد کردیم که تحریم‌ها را با این شرایط تطبیق بدهند. با شیوه‌ی کنونی نه‌تنها نیروهای ضد مردم در ایران تنبیه می‌شوند بلکه مردم هم. سیاست تحریم‌ها باید متناسب با شرایط مردم تنظیم شود. باید بر اساس اطلاعات مربوط به داده‌های بانکی رژیم متکی باشد. نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در ایالات‌متحده و اروپا به‌اندازه کافی اطلاعات در دست دارند تا این سیاست را عملی کنند.

 

آیا شما فرصتی داشتید تا با دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا درباره برنامه‌های خود گفتگو کنید؟

متأسفانه نه. او فقط اطلاع می‌دهد که برای مذاکره با رژیم آماده است. این موضع در میان دگراندیشان و مردم این پرسش نگران‌کننده را مطرح می‌کند که آیا یک‌بار دیگر مورد خیانت قرار می‌گیرند و تنها گذاشته می‌شوند؟ اما ما تأملات خود را با سیاستمداران هم دموکرات و هم جمهوری‌خواه در میان گذاشته‌ایم. هرکسی که در ۳ نوامبر برنده انتخابات شود، چه دونالد ترامپ و چه جو بایدن، می‌بایست توجه داشته باشد که پیام‌های آن‌ها می‌بایست به‌سوی مردم باشد و نه برای رژیم. چراکه مردم باید بدانند که تنها گذاشته نخواهند شد.

 

به‌طورکلی چه واکنشی به «پیمان نوین» نشان داده شد؟

به‌طور فزاینده مثبت؛ به‌ویژه از سوی جوانان. ملتی ناامید با شوق آزادی به همبستگی اعتقاد دارد. این بسی فراتر از ایدئولوژی‌هاست. بعلاوه، برای من این نکته خیلی اهمیت دارد که تأکید کنم پس از سرنگونی رژیم هیچ انتقام‌جویی علیه نیروهای رژیم در کار نخواهد بود.

 

اجازه بدهید در پایان این پرسش را مطرح کنم: آیا اگر شما به پادشاهی فراخوانده شوید، بر تخت خواهید نشست؟

طبیعی است که این بسیار سبب افتخار خواهد بود؛ اما می‌خواهم ترجیحاً در فرم دادن مبانی ایران نوین مشارکت داشته باشم چراکه این کار را بهتر می‌توانم. من خودم را بیشتر در نقش وکیل مردم می‌بینم. در این روند خیلی‌ها باید همکاری کنند. نباید گذاشت به «شو یک‌نفره» تبدیل شود.

 

منبع: نسخه چاپی نشریه سوئیسی Weltwoche
ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

مطالب مربوط

مسائل گذار و اهمیت رهبری شاهزاده رضا پهلوی

فلات ایران تقاطع حیاتی مهاجرت بشر

نیروی فوق بشری از کجا می‌آید و چرا؟

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر