در شرایطی که جمهوری اسلامی در ایران سراشیبی سقوط را طی میکند، بخش عمدهای از مخالفان با تکیه بر اندیشههای حقوقی و مدنی، روشهای دموکراتیک را در سرنگونی جمهوری اسلامی و ایجاد ایران دموکراتیک، سرلوحه افکار و اقدامات خود قرار دادهاند. نیروهای دموکراتیک اپوزیسیون در موقعیت حساسی که ایران از سر میگذارند، رفتارهای مدنی و مسالمتجویانه را به مثابه آغاز اداره دموکراتیک کشور در فردای رهایی وطن از ظلم و ستم و خفقان جمهوری اسلامی، در رواداری سیاسی- همآرایی با دیگر نیروهای مبارز- حضور در مجامع حقوقی بینالمللی برای اطلاعرسانی مردم جهان و انتشار ایدههای دموکراتیک و نافرمانی مدنی در داخل و خارج ایران، میدانند و بر این نظر هستند که ابراز رفتارهای مدنی و عدم خشونت در وضعیت فعلی، راهگشای دستیابی به دموکراسی در ایران فردا است.
بنیانهای فکری و تاریخی رفتارهای دموکراتیک، ریشه در وطنپرستی آزادیخواهانهای دارد که از نظر تاریخی، جنبش مشروطیت را در کارنامه خود دارد؛ سیر تاریخی مشروطهخواهی وطنپرستانه آزادیخواهان، با تحول فکری که از سبکهای مبارزاتی سنتی انجام داده، در شرایط فعلی روشهای مسالمتآمیز و اعتراضات مدنی را در اپوزیسیون ایرانی، به صحنههای سیاسی- فرهنگی آورده است.
جنبشهای مسالمتآمیز، حاصل رشد فکر جمعی و اجتماعی انسانها است که به دور از رفتار و عمل خشن، مسلحانه و جنگ افروزانه، مطالبات صنفی- حقوقی و خواستههای مدنی را سازماندهی کرده و با اطلاعرسانی همگانی در فضاهای مجازی و دیپلماتیک، منشهای مدنی و دموکراتیک را در چشمانداز سیاست و اداره جامعه قرار میدهد.
یادآور میشوم: جنبشهای مدنی بیخشونت، کنشهایی هستند که بدون استفاده از ابراز قهرآمیز و اقدام فیزیکی، اعتراض و درخواستهای اجتماعی- سیاسی و حقوقی را در فضایی مسالمتآمیز به کار میگیرند؛ این شیوه از فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی، معترضان را به صورت غیرخشن و بدون دستدرازی به اسلحه و دیگر موارد خشونتزا، در تجمعات و راهپیماییها به صورت مدنی سازماندهی میکند. در واقع، جنبشهای مدنی بدون خشونت، حاصل رشد و گسترش ذهنیت حقوقی است در تحول رفتار و اندیشه بشری، عمری نزدیک به یکصد سال دارد. در این شکل از جنبشها، نافرمانی مدنی، محور اعتراضات خیابانی و تجمعات صنفی و سیاسی به شمار میرود. در جنبشهای مدنی بدون خشونت، ترور، بمبگذاری، گروگانگیری، هجوم به مراکز تجاری و اداری حکومت، که از اقدامات سیاسی و عوامل انقلابیگری و اعتراض در جنبشهای کلاسیک و انقلابی بودند، جایی ندارند. همانطور که در جنبشهای مدنی مسالمتآمیز که توأم با نافرمانی مدنی است، اعتراضات و تجمعات با شکل و شیوهای فردی و همگانی، با اطلاعرسانی اهداف و خواستههای مبارزات شروع و با گردهمایی آرام و بدون تشنج در مراکز شهری کشور و مراکز حقوقی و دیپلماتیک خارج کشور، برگزاری کنفرانسهای خبری و فرهنگی و تبادل افکار با احزاب سیاسی و گروههای غیردولتی در کشورهای جهان، ادامه پیدا میکند.
کاوش از جنبشهای مدنی بیخشونت، زمینههای فکر آزادیخواهی ملی را نمایان میکند؛ من جنبشهای مدنی و مسالمتآمیز را که با روش و منش غیرخشن و بدون سنتگرایی مبارزاتی است، مبتنی بر حق طرح خواستهها و اعتراض شهروندانی میدانم که «جان لاک» بنیانگذار اندیشههای لیبرالیسم کلاسیک، در رساله دوم «درباره حکومت» آن را در کنار حق جان، مال و آزادی، از ارکان بنیادین آزادیخواهی میداند. نظرم به حق اعتراض بر حاکمی است که در ایفای وظایف حقوقی و قانونی خود کوتاهی میکند و شهروندان میتوانند علیه آن حکومت، دست به اعتراض زده و خواهان تغییر رژیم شوند. حکومتی که بیبهره از مشروعیت جمعی و اجتماعی است و اقتدار خود را با خشونت، سانسور و فساد در غارت منابع ملی اعمال میکند. حکومتی که آزادیهای سیاسی و اجتماعی را از بین برده، هنر و ادبیات را به تیغ سانسور سپرده و مجاری اقتصادی و تجاری را در کانالهای پولشویی و اختلاس رانده است. حکومتی که ترور را سرلوحه نگهداری خود در عرصه قدرت قرار داده و کوچکترین مخالفت و اعتراض را با اعدام و زندان جواب میدهد و حکومتی که حریم شخصی و شیوه زندگی خصوصی شهروندان را به زیر احکام شریعت رانده و حرمت فردی و کرامت انسانی را با شلاق و حبس از بین برده است.
بنابراین جنبشهای مدنی و مسالمتآمیز، دستاورد قابل تأملی هستند از شکلگیری اندیشههای دموکراتیک در دنیای مدرن و حضور شهروندان در عرصههای همگانی. در اوایل قرن بیستم «هنری دیوید ثرو» با ارتقای اندیشههای آزادیخواهانه کلاسیک، در رساله «نافرمانی مدنی» از رفتار مسالمتآمیز معترضان به نادیده گرفتن شدن حقوق اجتماعی و سیاسی شهروندان نوشته است. وی نیز بر این نظر است که خواستههای سیاسی و مطالبات اجتماعی و دستیابی به آزادی و امنیت، از طریق اعمال شیوههای مسالمتآمیز ممکن بوده و تجمعات و گردهماییهای مردمی، نمادی از بیان مطالبات و تحقق حق اجتماعی و سیاسی شهروندان است. از متون تئوریک جنبشهای مدنی بدون خشونت در دوره معاصر میتوان به نوشتههای «جین شارپ» اشاره کرد. وی از جنبش مدنی و مسالمتآمیز، به «مبارزه مدنی» نام میبرد. جین شارپ مبارزه مدنی را در پیوند با مقاومت مدنی، تظاهرات نمادین و بدون خشونت جسمانی به بحث میگذارد. امروزه در مبارزات مدنی، راهپیماییهای آرام و در سکوت، سرپیچی از پرداخت هزینههای آب و برق و…، اعتصابهای آرام در محیط کار و فعالیتهای حقوقی و سیاسی در فضای مجازی اینترنت، از نشانههای حق اعتراض- به تعبیر «جان لاک»، نافرمانی مدنی به نوشته «ثرو» و جنبش بی خشونت در اندیشههای «شارپ» به شمار میروند.
در میان فعالین اپوزیسیون ایران، شاهزاده رضا پهلوی، یکی از کنشگران و مطرحکنندگان جنبش مدنی و بدون خشونت بشمار میروند؛ ایشان با اشاره به جنبش مشروطیت در ایران و با شناختی که از نقاط قوت و ضعف دوران پادشاهی پهلوی دارند و همچنین با آگاهی که از شرایط متحول اندیشه و رفتار دموکراتیک زمان دارند، اهتمام خویش را در ایجاد ایران دموکراتیک بر پایه روشها و کنشهای مسالمتآمیز مبارزاتی و رفتارهای مدنی قرار دادهاند.
شاهزاده رضا پهلوی در رشد و تعالی فرهنگ و رفتار سیاسی ایرانیان به مفهوم و اندیشه «نافرمانی مدنی» و رفتار و کنش «جنبش بدون خشونت» که در ارتقای نظریههای لیبرال دموکراسی و ایدههای مشروطه پارلمانی قرار دارد و با بازخوانی انتقادی تبار و پیشینه سیاست مدرن در ایران معاصر قرار میگیرد، شکل تازهای از اندیشه و کنش را در مبارزه مدنی، ارائه پیش کرده است؛ حضور فعال شاهزاده رضا پهلوی در طرح ایدههای «طرح رفراندوم ملی»، «شکایت از خامنهای به جرم جنایت علیه بشریت» و «جنبش شمعهای روشن در حمایت از زندانیان سیاسی» و اجتناب ایشان از جنگ افروزی خارجیان و عدهای از مخالفان در اپوزیسیون، روشهای مبارزاتی را از روشها و اندیشههای پیشین به جنبش مدنی نوین ایران کشانده است.
بنا بر آنچه به کوتاهی گفته شد، جنبشهای مدنی بدون خشونت اگر مبتنی بر آگاهی از حقوق انسانی باشد و اهدافی مثلِ ایجاد جامعه دمکراتیک و شکلگیری دولت آزادیخواه و برابریطلب داشته باشند-که این یکی از وظایف اصلی نخبگان جامعهای است که به مردم عادی و شهروندان کشور اطلاعرسانی کنند که این جنبش چه میخواهد و از چه میخواهد بگذرد- در حقیقت، یکی از عوامل بقا و ماندگاری جنبش مدنی محقق شده است. از دیگر مسائلی که در رابطه با جنبشهای مدنی و مسالمتآمیز مطرح است، تمرین دمکراسی با نشان دادن رفتارهای حقوقی و رواداری است. بیتردید تمرین دمکراسی از ایده و اندیشه جنبشهای مدنی و اعتراضهای مسالمتآمیز- که به بخشی از آن در متنها و نوشتههای اندیشهورزان آزادیخواه اشاره کردم- شروع میشود. شاهزاده رضا پهلوی که نخستین و اصلیترین نماینده و نماد روش و اندیشه مدنی و دموکراتیک در سیاست ایرانی به شمار می رود، در اشاره به رفتار و اقدام مدنی و بدون خشونت میگوید: «به راستی به کجا میرویم؟ ایران هرگز توان یک انقلاب خونین دیگر را ندارد. در حقیقت امروز باید برای رهایی از این تنگنا، راهکارهایی را جسته و به کار بندیم که به یک روند تکاملی (نه انقلابی) سرعت میبخشد؛ آرزو و تعهد من این است که تغییر و تحول سیاسی را در ایران از طریق نافرمانی مدنی و قیام به دور از خشونت پایهریزی کنم.»
در واقع، اگر این موارد دموکراتیک و حقوقی در نظر گرفته شود و آنان را مبتنی بر جنبشهای اعتراضی و مردمی در ایران گردانیم، مرحله سرنگونی نظام و ایجاد حکومت دمکراتیک سریعتر انجام خواهد شد و بقا و پایداری جنبشهای مدنی بدون خشونت، دموکراسی را در ایران به ارمغان خواهد آورد. در غیر این صورت و بدون توجه و عمل به جنبشهای مدنی و حقوقی، سیاست در ایران و مخالفت با جمهوری اسلامی همانند سالهای گذشته گرفتار هیجانات بیپایه و دوری از اندیشهورزی، برنامهریزی و ساماندهی اعتراضات مدنی و صنفی خواهد ماند و شاهد ناپایداری و افول جنبشهای مدنی و حقوقی خواهیم شد.
برگرفته از کیهان لندن