مردم می‌توانند رژیم را عوض کنند

مناشه امیر: تصور می‌کنم شما نسبت به حسن روحانی ستم و بی‌انصافی می‌کنید و هنوز ایشان وارد کار نشده‌اند می‌گویید ایشان شکست خواهند خورد در حالیکه، دست‌کم معمولاً، صد روز وقت به یک منصوبِ تازه برای نشان دادن و اینکه آیا مرد میدان هست یا خیر به او می‌دهند.

شاهین فاطمی: من محتاطانه بدبین هستم، مثل هر ایرانی‌ آرزو‌ی ما این است که وضع مملکت بهتر شود اما درست نیست که وقتی‌ جریانی سالم نیست به مردم خلاف آن گفته شود و وظیفه افرادی که مانند من آکادمیک هستند و وظیفه‌ی معینی را تعقیب می‌کنند بیشتر آن است که آنچه را که می‌بینیم صراحتاً و بدون پرده با مردم در میان بگذاریم. شما باید همه جوانب را در نظر بگیرید، وعده‌هایی‌ که داده، انتظاراتی را که به وجود آورده و امکاناتی که دارد به هیچ وجه با هم متناسب نیستند.

مناشه امیر: آقای فاطمی، اگر بخواهیم مشکلات داخلی‌ و خارجی‌ ایران را در سه‌ یا چهار خط خلاصه کنیم شما به کدام مشکلات عمده اشاره می‌‌کنید؟

شاهین فاطمی: از نظر داخلی‌ اشکال اساسی‌ به نظر من؛ تورم و بیکاری‌‌ست. مساله‌یِ کسر بودجه‌یِ مداومِ دولت است. مساله‌ی فساد بسیار بسیار بی‌سابقه است که تمام سیستم ایران را در برگرفته ‌است. از نظر خارجی‌ هم همانطور که دیدیم دیروز و پریروز در مراسمِ تحلیف آقای روحانی نماینده‌ی یک کشور دمکراسی‌ِ غربی حضور نداشت. معنای این حرف بسیار روشن است. ایران هرگز در چنین انزوای سیاسی قرار نداشته و این به‌ نظر من بزرگ‌ترین مشکل است. این که ایشان بتواند این مسائل را حل کند بسیار بعید به نظر می‌‌رسد. سوابق ایشان گویای این امر نیست و شرایط ایران امروز در ایران اینگونه نیست. البته به‌طور مفصل می‌‌توانیم در‌ این ‌باره صحبت کنیم که ایشان چه سعی‌هایی‌ در ‌این ‌باره خواهد کرد و چه امکاناتی برای ایشان هست. البته به‌ نظر من، اگر قرار بود روی ایشان، روی موفقیت ایشان شرط‌بندی کنیم، اکنون این کار را نمی‌‌کردم.

مناشه امیر: شما فرمودید تورم، بیکاری، کسر بودجه و فساد کاری (تمام این مشکلات) را چه‌گونه دولت حسن روحانی می‌‌تواند برطرف کند؟

شاهین فاطمی: اصلِ اساس این است که ما باید ببینیم آقای احمدی‌نژاد که اکنون رفته آیا چیزی فرق کرده؟ این مملکت همان مملکتی ‌ست که احمدی‌نژاد رییس‌جمهورش بود. برای اینکه در هر دو مورد تصمیمات این مملکت را آقای خامنه‌ای می‌‌گیرد. آقای خامنه‌ای بیش از همه در امور دخالت می‌‌کند. تقریبا همه چیز مملکت منوط به نظر ایشان یا بستگان ایشان شده ‌ست. فساد به اندازه‌ای رسیده که کسی‌ نمی‌‌تواند در این سیستم با فساد برزمد. خود سیستم فساد است. فرض را بر این بگیریم که آقای روحانی می‌‌خواهد جلوی فساد را بگیرد. به‌محضِ برداشتن نخستین گام، سر و کارش با پاسدارها، بیت رهبری، خاندان لاریجانی و همه‌ی این عناصری ‌خواهد بود که آنجا هستند. بنابراین من فکر می‌‌کنم، به‌طور خلاصه اگر بگویم؛ مانند کسی‌‌ست که از بیماری سرطان در رنج است و شما به او آسپرین بدهید. یعنی آقای روحانی چنین نقشی‌ را بازی می‌کند. برای اینکه ‌ مردم را سرگرم می‌‌کند و بعدا خواهیم دید که موفق به ادای هیچ‌یک از قول‌هایی‌ که داده نخواهد شد و خوداش هم می‌‌داند. اینجا‌ست که من تا میزان زیادی در صمیمیت ایشان شک می‌‌کنم. چرا که آقای روحانی از خارج سیستم نیامده‌‌ست. ایشان این سیستم را بهتر از هر کسی‌ می‌‌شناسد. پس چه‌طور با این وعده‌هایی‌ که داده می‌‌پندارد که می‌‌تواند این‌ها را عملی‌ کند؟ اینجا به‌نظر من صمیمیت ایشان مورد پرسش قرار می‌‌گیرد.

مناشه امیر: شما به کسر بودجه‌ی حکومت اسلامی ایران اشاره کردید. کسر بودجه‌ای که علت اساسی‌اش پایین آمدن فروش نفت است. این مشکل را چه‌گونه می‌‌شود حل کرد؟

شاهین فاطمی: دقیقا همین‌طور است که می‌‌فرمایید. بودجه‌ی ایران بیش از دست‌کم شصت، هفتاد درصدش وابسته به درآمد نفت است و این مشکلِ نفت خود وابسته به مشکلی‌‌ست که ایران با دنیای خارج دارد. حتا اگر فرض را بر این بگیریم که امکان دارد آقای اوباما تحت تاثیر صحبت‌های این‌ها قرار گیرد، با این قطعنامه‌ای که از طرف کنگره با ۴۰۰ امضا از ۴۳۵ عضو کنگره گذشت، ۷۵ سناتور در تاییدِ این قطعنامه نامه نوشتند. گمان نمی‌کنم که غرب آماده باشد که فرصتی به جمهوری‌اسلامی دهد تا به سیاست‌های خود ادامه دهد. این‌ها باید یک ‌بار و برای همیشه با صراحت و صمیمیت صحبت کنند و من چنین آمادگی را در آقای روحانی نمی‌‌بینم. همان‌طور که عرض کردم بخشِ بزرگی از این مسائل از حیطه‌ اختیارایشان خارج است و همگان این را می‌‌دانند. فرق آقای ظریف و آقای صالحی با هم در چی‌ ‌ست؟ هیچ تفاوتی‌ این‌ها با هم ندارند. هردوی این‌ها باید دستور بگیرند و دستور را اجرا کنند.

مناشه امیر: بفرمایید اساسا وزارت خارجه در حکومت اسلامی ایران چه موجودیتی ‌ست؟ چه صلاحیت‌هایی‌ دارد؟ چه اختیاراتی دارد؟ و تا چه میزان می‌‌تواند کارساز باشد؟

شاهین فاطمی: وزارت خارجه‌ کشور دو وظیفه دارد؛ یکی‌ ارزیابی رویدادهایِ بین‌المللی و انتقال آن به رهبران سیاسی مملکت، و دومی‌ اجرای سیاست‌هایی‌ که آن حکومت تعیین می‌‌کند. در چهارچوب سیاست‌های خارجی‌ جمهوری‌اسلامی، وزارت خارجه واقعا هیچکاره‌‌ست، چرا که نخست دفاع از منافعِ ملی‌ وظیفه‌ی اصلی‌ هر وزارت خارجه‌ای‌‌ست ولی‌، “منافع ملی ” در ایران برای این رژیم هیچگاه معنا و مفهومی‌ نداشته است. یگانه چیزی که برای این رژیم مهم است به ‌جای “منافع ملی‌” که در شرایط عادی باید برای مملکت و حکومت مهم باشد “تداوم خود رژیم” است. وزارت خارجه‌ی ما تبدیل شده ‌ست به یک سازمان ساخت و پاختِ سیاسی که بروند به کشورهای آفریقایی و دور‌افتاده و ضعیف تا به‌طور رایگان سلاح در اختیار‌شان گذارده و در ازای آن رای‌ها آن‌ها را در سازمان ملل و دیگر مجامعِ جهانی‌ را خریداری نمایند. امروز کار این‌ها این‌‌ست و دیگر هیچ! معمولا سفیران یک مملکت می‌‌توانند بنشینند و از سوی آن مملکت با دیگر کشورها رایزنی کنند. سفیران جمهوری‌اسلامی هیچگاه نشده که در طی‌ این سال‌ها جدا از مأموران امنیتی شناخته شوند. وظیفه‌ی این دو باهم توام شده ‌ست. بنابر این تفاوتی‌ نمی‌‌کند وزیر خارجه چه کسی باشد. سیاست خارجی‌ ایران یک سیاست خارجی‌ ورشکسته ا‌ست که برپایه‌ی تعامل با دیگر کشورها و پیروی از پیشبرد منافعِ ملی‌ نمی‌‌باشد.

مناشه امیر: آقای فاطمی، من از این ابراز بدبینی شما نمی‌‌خواهم بگویم که شگفت‌زده شده‌ام ولی‌، می‌‌خواهم بگویم که روسیه و چین کم و بیش از دولت روحانی استقبال کرده‌اند. دولت آلمان می‌‌گوید که ما حاضر به گفت‌وگو هستیم. کاخِ سفید واشنگتن می‌‌گوید که ما تبریک می‌‌گوییم. دیپلماسیِ دنیا دارد از حسن روحانی استقبال می‌‌کند. آیا این‌ها همه شعبده‌بازی‌‌ست؟ همه روکارسازی‌‌ست؟ همه‌اش بازی‌های دیپلماتیک است؟ در پشت این پرده چه نهفته ا‌ست؟

شاهین فاطمی: عبارتی هست در انگلیسی‌ به ‌نامِ “benefit of the doubt”، یعنی آن‌ها در برابر مردم خودشان ملزم‌اند که از همه‌ی امکانات دیپلماتیک استفاده کنند برای اینکه همه‌ی مسائلی‌ که دنیا با ایران دارد را حل کنند. کار آن‌ها عاقلانه ا‌ست. و این هم امری‌‌ست که باید ببینیم آیا این‌ها خواهند توانست با آقای روحانی کنار بیایند یا در عمل متوجه خواهند شد که آقای روحانی کاره‌ای نیست.

مناشه امیر: ولی‌ آقای فاطمی، آنچه را که شما می‌‌دانید و فرمودید رییس‌جمهور در ایران اختیاراتی ندارد و همه‌ی تصمیم‌گیری‌های اساسی‌ و عمده و کلیدی در دست رهبر حکومت است، همین واقعیت را دنیای غرب هم می‌‌داند. بنابراین مفهوم این استقبال و ابراز خوشبینی چیست؟

شاهین فاطمی: آن‌ها چاره‌ای جز این ندارند. یعنی زمانیکه شرایط به‌وجود آمده، آن‌ها باید فرض را بر این بگذارند که بسیار خوب، بخت دیگری می‌‌دهیم که مسائل را از طریق مذاکره حل کنیم. اصل قضیه این است که به نظر من جمهوری‌اسلامی به آخر خط رسیده ا‌ست و احتمالِ زیاد هست که آن‌ها این را دریافته باشند. این امکان وجود دارد که در این مذاکراتی که انجام می‌‌شود، جمهوری‌اسلامی تا اندازه‌ای به عقب‌نشینی تن ‌در دهد. من گمان نمیکنم این‌ها آماده باشند که نقشه‌های نهایی‌ خود را به کنار نهند ولی‌ به‌طور مسلم در مذاکرات آینده شیوه‌ی صحبت و مذاکره با گذشته فرق خواهد داشت. به ‌اصطلاح زبان پارسی در باغ سبزی نشان خواهند داد و خواهند کوشید تا مدتی‌ زمان بخرند و چه بسا آقای روحانی بار دیگر مساله‌ی تعلیق را که ایشان در آن متخصص است مطرح کند. میان غربی‌ها و ۱+۵ نیز اتحاد وجود ندارد. همانگونه که جنابعالی اشاره فرمودید، موضع چین و روسیه بسیار از اروپا متفاوت است و حتا مواضع اروپا و امریکا هم به هم نزدیک نیستند. آن‌ها خواهند کوشید به‌گونه‌ای از این اختلافات بهره برند و همان‌گونه که عرض کردم زمان بخرند. بازنده‌ی اصلی‌ همه‌ی این جریانات ملت ایران است. چرا که تحریم‌ها برداشته نخواهند شد و فشار روی مردم باقی خواهد بود. نظام در این مذاکرات تنها به‌صرفِ خرید زمان بیش‌تر‌ بازی خواهد کرد. شرایط بین‌المللی اصلا برایش خوب نیست. شرایط منطقه خوب نیست. بنابر این، این عقب‌نشینیِ موضعی را من هیچ بعید نمی‌‌دانم ولی‌، بی‌گمان تغییر سیاستِ واقعی که سرانجام جمهوری‌اسلامی بخواهد به فکر مردم و مصالح مملکت باشد صورت نخواهد گرفت. نه آقای روحانی قدرت آن را دارد و نه آقای خامنه‌ای به ایشان چنین پروانه‌ای خواهد داد.

مناشه امیر: یک زبانزد بسیار شیرین در زبان فارسی ‌ست که می‌گوید “سالی‌ که نکو‌ست، از بهاراش پیدا ‌ست”. از شما می‌‌خواهم که به ارزیابی دولت آینده‌ی روحانی بپردازید. با فرضِ اینکه همه‌ی وزیران او از تصویب مجلس شورای اسلامی بگذرند. نخستین پرسشی که دارم این‌‌ست که پس زنان چه شدند؟ مگر ایشان در مجلس نگفت که من حافظ منافع زنان هستم و می‌خواهم که موجب پیشبرد زنان شوم. چه‌گونه ‌است که در دولت پیشنهادی ایشان حتا یک زن هم وجود ندارد؟

شاهین فاطمی: گفتار و کردار هیچگاه در این نظام باهم همخوانی نداشته‌اند و اکنون هم مساله‌ی اساسی‌ کابینه این است که برای نخستین بار می‌‌بینیم حتا یک زن در کابینه نیست. بدون اینکه وارد جزئیات شویم، اکثر کسانی که در این کابینه هستند پیشینه‌ی اطلاعاتی‌ دارند. یگانه کسی‌ که ممکن است در این کابینه چهره‌ای روشن داشته باشد، آقایی‌ا‌ست که برای وزارت نفت منصوب شده است. آقای زنگنه که احتمال اینکه تصویب بشود و رای بیاورد زیاد نیست. چرا که اگر ایشان به شرکت نفت بروند بسیاری از سوءاستفاده‌ها برملا خواهد شد و منافع بسیار کسان به خطر خواهد افتاد. یکی‌ دیگر از افراد سرشناس این کابینه آقای پورمحمدی وزیر دادگستری‌‌ست. اصلا شگفت‌آور ا‌ست با صحبت‌هایی‌ که پیش از انتخابات کرد و سخنانی که اکنون می‌‌گوید، برگزیدن کسی‌ که بدترینِ پیشینه‌ها در جریان قتل‌های زنجیره‌ای و کشتار سال ۶۷ را دارد و هزاران جوان در مملکت کشته شدند و آقای پورمحمدی در آنجا نقش مستقیم داشتند. وزیر دادگستری را معمولا آقای صادق لاریجایی تعیین می‌‌کند. ایشان چند تن را پیشنهاد می‌‌کنند و رییس‌جمهور باید یک تن را برگزیند. این بار تنها یک تن پیشنهاد شده و ایشان هم پذیرفتند. اما این‌ها به‌نظر من بهانه‌هایی‌ ‌ست که هیچکس نخواهد پذیرفت. آقای روحانی بر این باور‌ست که مردم به او رای دادند و او را برگزیدند و فردا نمی‌‌تواند بهانه‌هایی‌ را که خاتمی آورد بیاورد. مردم یک‌بار این راه را رفته‌اند و این بارگمان نمی‌کنم که هشت یا چهار سال به ایشان فرصت دهند. خیلی‌ زودتر از این حرف‌ها سرو‌صدای این کابینه بلند خواهد شد. آیا آقای روحانی توانسته آن‌هایی‌ را که خواسته بیاورد؟ و اگر نتوانسته به‌نظر من کار شرافتمندانه این است که با مردم حقایق را در میا‌ن گذارد. بگوید این‌ها کسانی‌ نیستند که من می‌‌خواستم بیاورم. به من اجازه ندادند. خوب، البته چنین چیزی از ایشان بعید است و اینکه مردم بپذیرند با این وزیران باید بسازند برای اینکه آقای روحانی چاره‌ای نداشته هم قابل قبول نیست. چون نتیجه‌ی چنین کابینه‌ای ازهم اکنون پیدا ‌ست. این‌ها هیچگاه گامی‌ بر خلاف رهبری و بیت رهبری و عناصر دیگری که کانون قدرت را چسبیده‌اند بر نخواهند داشت.

مناشه امیر: آقای فاطمی، آقای دکتر حسن روحانی فرمودند که من راه اعتدال در پیش می‌‌گیرم و می‌‌خواهم از روی خردمندی عمل کنم ولی‌ بر خلاف انتظار‌ها و برخی‌ از ارزیابی‌ها هیچیک از رقبای پیشین ایشان در انتخابات ریاست‌جمهوری، نه ولایتی، نه قالیباف، نه محسن رضائی یا دیگران را وارد کابینه‌اش نکرد. آیا خوداش نخواسته یا ارزیابی شما این است که نگذاشته‌اند؟

شاهین فاطمی: من واقعا در این مورد نمی‌‌توانم اظهار نظر بکنم چون فکر نمی‌‌کنم هیچکدام از آن‌ها آن‌ چنان ستاره‌ی درخشانی بودند که بودن‌شان در کابینه تغییری ایجاد می‌‌کرد. در مبارزات انتخاباتی حتما مسائلی‌ میا‌ن این افراد پیش آمده بود. آنجا مهم نیست، مساله‌ی مهم که به‌نظر من همه‌ی ما باید راجع به آن نگران باشیم این‌‌ست که هیچکدام از آن‌ها که منصوب شدند، شایستگی و پیشینه‌ی کار را ندارند که بتوانند با مسائل و مشکلات اقتصادی ایران رو‌به‌رو شوند و راه حلی بیابند. غربی‌ها این کابینه را یک کابینه‌ی تکنوکرات نامیدند. به‌نظر من، منظورشان این است که این افراد سیاسی نیستند.

مناشه امیر: یعنی‌ چه سابقه‌ی تکنو‌کراتی دارند این‌ها که به آنها تکنو‌کرات گفته شده؟

شاهین فاطمی: فکر می‌کنم نتوانستند لقب دیگری برای‌شان بیابند. از دیدگاه سیاسی این‌ها تازه‌کار هستند. این واژه را به کار برده‌اند در حالیکه شاید تنها یکی‌ دو تن‌ در کابینه تکنو‌کرات باشند. خدمت شما عرض کردم تنها نام دو تن‌ را بردم؛ یکی‌ برای وزارت اقتصاد و دیگری برای وزارت نفت. ولی‌ در عمل آنچه این‌ها بیش از همه چیز به آن نیازمندند، افراد با شجاعت بود که به مردم راست بگویند. هیچکدام از این افراد چنین سابقه‌ای ندارند. اگر که کابینه باید توسط آقای خامنه‌ای انتخاب می‌شد و یا با تائید ایشان می‌بود، آن‌ را هم آقای روحانی باید با مردم در میا‌ن می‌گذاشت. حداقل کاری که آقای روحانی می‌تواند انجام دهد این است که با مردم صادق باشد و گرنه، ایشان در این نخستین و آخرین، (باید عرض کنم “ساده‌ترین”) آزمایش، این صداقت و صمیمیت را نداشته ا‌ست که حقایق را به مردم بگوید و‌ هر کجا که کاراش پیش نمی‌تواند برود دلیلش را به مردم بگوید و با مردم در میان بگذارد. آن‌ هنگام باید به این نتیجه برسیم که ایشان تنها یک آپاراتچی‌ست که آمده سیستم را یک جوری نجات دهد و از این مرحله به مرحله بعدی برساند. در حالیکه هیچ نوع نتیجه‌ی مثبتی از دوران ریاست جمهوری ایشان نصیب مردم نخواهد شد.

مناشه امیر: آقای فاطمی، فکر نمی‌کنید این یک انتظار بیش از حد است؟ ما به یاد داریم که یک رییس‌جمهور بود به ‌نامِ ابوالحسن بنی‌صدر که یک حرف‌هایی‌ شبیه همین را زد که مردم می‌خواهند و حکومت نمی‌گذارد و خمینی شکنجه می‌کند و غیره و غیره و ما سرنوشت او را دیدیم. آیا اگر حسن روحانی به مردم بگوید من می‌خواستم ولی‌ نگذاشتند، فکر نمی‌کنید که ایشان را بلافاصله از صحنه خارج کنند؟ خواه با یک تصادف اتومبیل، تیراندازی، زندان و یا هر شیوه دیگری؟

شاهین فاطمی: راه دیگری وجود دارد. من نمی‌‌خواهم راجع به سابقه‌ی آقای بنی‌صدر اکنون صحبت کنم. این جزو تاریخ قدیم است. ولی‌ به‌طورِ کلی‌ راه‌های دیگری وجود دارد تا اگر آقای روحانی فردی متوجه و سیاست‌مدار باشد، بتواند از موقعیتی که دارد در این مسائل استفاده کند. در تاریخ ایران به‌مانندِ این جریان‌ها بسیار وجود داشته ‌ست. مسلم بدانید که معزول کردن آقای بنی‌صدر و یا تکرار آن برای روحانی هزینه‌ی بسیار بزرگی‌ برای رژیم خواهد داشت. بنابراین یک سیاست‌مدار می‌‌تواند با یادآوری آن هزینه‌ها به یک مذاکره، به یک راه برسد که هم هزینه تحمیل نشود و هم بتواند برای مردم کاری انجام دهد. ولی‌ به‌طورِ ساده بگوید من کاره‌ای نیستم کاری که آقای خاتمی کرد که آن‌هنگام به مردم خیانت کرده‌‌ست. او نسبت به مردم تعهدی دارد و حداقلِ این تعهد راست‌گویی به مردم و روشن کردن حقایق است و نه پرده‌پوشی. همیشه افراد می‌‌کوشند که آقای روحانی را با گورباچف مقایسه کنند که به نظر‌ من قیاس مع‌الفارقی‌‌ست. هر دو در آخرِ یک سیستمِ در حال سقوط سرِ کار آمدند ولی‌ دو شخصیت کاملا متفاوت بودند. یکی‌ صمیمیت و علاقه به مملکتِ خود داشت، دیگری نه! امیدوارم که من زود قضاوت نکرده باشم ولی‌ من در جبین این حکومت و آقای روحانی کسی‌ را که مثل گورباچف بیاید و همه‌ چیز و حقایق را به مردم بگوید و بعد هم پیشنهاد اصلاحات کند نمی‌‌بینم. اگر چنین شهامتی از خود نشان دهد مطمئن باشد امروز دیگر اوضاع مثل زمان انقلاب نیست که توانستند بنی‌صدر را از مملکت بیرون کنند. امروز اگر آقای روحانی سر موضع خود با سیاست و استدلال بایستد، با یکایکِ این مشکلات صمیمانه رو‌به‌رو شود، به‌گمانِ من بخت موفقیت‌ برایش وجود دارد. اما کسانیکه مثل بنده از آغاز قطع امید کرده‌اند، مطمئن هستند که نظام جمهوری‌اسلامی اصلا اصلاح‌پذیر نیست. این نظام از ریشه، از بنیان، از روز نخست تا آخر ضّد‌مردم‌‌ست، ضّد‌دمکراسی‌‌‌ست و کارآمد نیست و فاسد است. بنابراین هیچکس نمی‌‌تواند در چهارچوبِ این نظام، در چهارچوبی که قدرت‌ افراد منتخب را محدود کرده‌اند، وکیل منتخبِ مردم اختیارات‌اش محدود است. رییس‌جمهور باید تنفیذ شود. حرفی‌ که بزرگ‌ترین توهین به مردم ایران است، که مردم باید رای دهند ولی‌ رای آن‌ها قاطع و پذیرفته نباشد تا هنگامیکه یک فرد، کسیکه خودش آشکار نیست از کجا آمده و حتا یک‌بار هم مقبولیت خود را به محکِ رأی مردم نگذارده، این شخص را تنفیذ کند. این سیستم قابل اصلاح نیست. چه آقای روحانی باشد، چه آقای خاتمی باشد و چه هر کس دیگری که با چنین ادعایی سر کار بیاید.

مناشه امیر: اجازه می‌‌خواهم این نکته را به سخنان شما اضافه کنم و توضیح دهم که حکومت اسلامیِ ایران می‌‌گوید که قوانینِ قرآنی تغییر‌ناپذیر و جاویدان‌اند. مفسر و معبرِ قوانین کلام‌اللهِ مجید هم، شخص ولایت فقیه است. بنابراین اختیاری که به مردم می‌‌دهیم، در حیطه‌ای بسیار محدود است. چند چیز را جلوی‌شان می‌‌گذاریم و می‌‌گوییم از میان این‌ها یکی‌ را برگزینند. با این طبع و ساختار رژیم ایران، آیا می‌‌توان انتظار دیگری از این رژیم داشت؟

شاهین فاطمی: این یک تصویر از رژیم فعلی است. وقتی آقای خمینی می‌گوید میزان رأی مردم است و این آقایان هم دائماٌ این حرف را تکرار می‌کنند معنی این حرف چیست. وقتی آقای خمینی می‌گفت پدران ما یک سیستمی درست کرده‌اند به نام مشروطیت ولی ما مجبور نیستیم از آن تبعیت کنیم معنی آن چیست؟ نمی‌شود گفت که یک بازار و دو نرخ. اگر آقای خمینی می‌گوید که هر نسلی باید برای خودش تصمیم بگیرد نسل امروزی هم از این حق برخوردار است و مردم امروز با مردمی که جمهوری‌اسلامی را پدید آوردند متفاوت هستند بنابراین به اصطلاح غربی‌ها نباید تنها به در جعبه فکر کرد و گفت این قابل تغییر نیست. تمام سیستم‌ها قابل تغییر هستند. مردم همه کاره هستند و اگر مردم بخواهند همه چیز را می‌توانند عوض کنند. رژیم را می‌توانند عوض کنند، قانون اساسی را می‌توانند عوض کنند، هیچ چیز در قرن بیست و یکم و در دنیای امروز غیر قابل تغییر نیست. اگر آقای خمینی چهل سال پیش می‌توانست چنین حرفی را بزند امروز به مراتب بزرگتر و بهتر می‌شود آن را تکرار کرد که هر نسلی باید برای خودش تصمیم بگیرد و اگر نسلی اشتباه کرده ایران نباید تا ابد گرفتار آن باشد. به نظر من در این چهارچوب باید فکر کرد.

(بخشی از مصاحبه با رادیو اسرائیل- دوشنبه پنجم آگوست دو هزار و سیزده)

پاریس
‏۰۸‏.۰۸‏.۲۰۱۳

مطالب مربوط

کلید مشکل غرب با اسلام سیاسی در ایران است

نارسایی غرب در برابر بحران

آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر