14.9 C
تهران
پنجشنبه, ۱. آذر , ۱۴۰۳

در مورد اوکراین چه باید کرد؟

همانگونه که در علوم طبیعی مانند بیولوژی و یا فیزیک هر چند گاه یکبار دانشمندی استثنائی از نوع داروین و یا اینشتین ظهور می‌کند در علوم سیاسی نیز هرچندگاه نوابغی به صحنه می‌آیند که از همگنان خود یک سرو گردن بلندتر جلوه‌گر می‌شوند. در حالیکه در علوم طبیعی در فواصل میان ظهور نیوتون تا آلبرت اینشتین علم به تدریج پیشرفت می کند در علوم اجتماعی و به ویژه در علوم سیاسی رایج یعنی اداره امور سیاسی کشورهای بزرگ، عدم حضور امثال هنری کسینجر می‌تواند سرنوشت‌ساز باشد.

مقاله دیروز هنری کیسینجر در روزنامه واشنگتن پست در مورد بحران بین‌المللی اوکراین نمونه بارزی است از همان دید وسیع، فکر روشن و دقتی که بدون آن اتخاذ تصمیم درست و مؤثر امکان‌پذیر نیست. وی در نوشته‌ای هزار و اندی کلمه‌ای نخست ابعاد و مشکلات مسئله را مطرح کرده است و سپس به ارائه راه‌حل مشکلات پرداخته است. او نخست همگان را از آغاز جنگی دیگر برحذر می‌دارد و یادآوری می‌کند که در طول زندگانی او چهار جنگ با شور و شوق مردم آغاز شده است بدون آنکه کسی در مورد چگونگی پایان دادن آن‌ها اندیشیده باشد و در نتیجه آمریکا ناچار شده است در سه مورد بدون دستیابی به هیچ‌گونه نتیجه ملموسی صحنه جنگ را رها کند.

دکتر شاهین فاطمی
دکتر شاهین فاطمی

وی سپس با یاد‌آوری شمه‌ای از تاریخ اوکراین یاد‌آور می‌شود که این کشور از نقطه نظر تاریخی به روسیه نزدیکتر است تا به اروپا. اوکراین در طی تاریخ معاصر تنها بیست و سه سال از استقلال کامل از روسیه برخوردار بوده است. اما وی می‌افزاید که این سخن نباید بدان معنا معنی تعبیر شود که روسیه محق است با اعمال فشار و استفاده از نیروی نظامی کریمه را به روسیه ملحق کند. کیسینجر اکید می‌ورزد که تعیین سرنوشت کریمه باید توسط خود مردم آن منطقه در یک انتخابات آزاد وسالم تعیین شود. وی معتقد است که اوکراین هرگز نمی‌تواند برای روسیه یک کشور بیگانه محسوب شود اما می‌تواند مانند پلی میان روسیه و غرب در نقشی بسیار حیاتی مؤثر واقع شود. از این رو نباید هیچیک از دو طرف به فکر جذب اوکراین در اتحادیه اروپا و یا تبدیل آن به یک کشور وابسته به روسیه باشند. اتخاذ این چنین موضعی هم به سود همگان است و هم امکان‌پذیر. برای نمونه نویسنده مقاله موقعیت کشور فنلاند را یادآور می‌شود که در عین حال که یک کشور دموکراتیک غربی به حساب می‌آید توانسته است از بی‌طرفی خود در میان شرق و غرب حفاظت کند.

در بخش نتیجه‌گیری خود کیسینجر شرق و غرب را هر دو مورد انتقاد قرار می‌دهد. از سوئی روسیه هنوز نفهمیده است که در شرایط بین‌المللی این زمان نخواهد توانست با زور اوکراین را تصاحب کند در حالیکه در دیگر جوانب مرزهایش از امنیت کامل برخوردار نیست. متقابلا غربی‌ها نیز با ابلیس نمایی پوتین کمکی به حل مسأله نمی‌کنند. پوتین باید بفهمد که صرف نظر از هرگونه رنجیدگی که او دارد آغاز جنگ سرد نوینی به سود روسیه نیست. آمریکا نیز نباید با روسیه همانند کشور سرکشی که به او باید قواعد رفتار بین‌المللی را آموخت رفتار کند. پوتین در علم استراتژی مهارت دارد اما تنها در ارتباط با منافع تاریخی روسیه، در حالیکه آشنایی با اصول ارزش‌ها و روانشناسی آمریکایی‌ها بارزترین بخش استعدادهای او نیست. متقابلاً شناخت تاریخ و ارزش‌های تاریخی روسیه نیز درخشانترین جنبه خصوصیات سیاستمداران معاصر آمریکایی بشمار نمی‌آید. تاکید بر این عدم تفاهم متقابل میان سیاستمداران غربی و پوتن از مهمترین جوانب این مقاله است.

 

چه باید کرد؟

با آنکه امروز متاسفانه کیسینجر از منصب و سمتی برخوردار نیست، با نوشتن این مقاله و مواضع عقلائی که مطرح کرده است، چهار پیشنهاد اصولی وی برای حل مشکل اوکراین مسلما در مورد آرام کردن فضا و پیش‌گیری از اتخاذ سیاستهای ناشیانه تاثیرگذارخواهد بود. خوشیختانه در دمکراسی‌های امروزی حراست از منافع ملی در ماورای اختلافات حزبی و عقیدتی قراردارد. چهار پیشنهاد کیسینجربه ترتیب اهمیت عبارتند از:

۱- اوکراین محق است که آزادانه آینده اقتصادی و سیاسی خود را انتخاب کند منجمله رابطه‌اش با اروپا.
۲- اوکراین نباید به اتحادیه نظامی آتلانتیک شمالی”ناتو” بپیوندد زیرا چنین اقدامی نه برای اوکراین مقرون بصرفه است و نه برای ناتو.
۳- اوکراین باید در انتخاب خود آزاد باشد و هر نوع حکومتی را که مایل است برای خود برگزیند. آنگاه رهبران خردمند اوکراین تلاش خواهند کرد میان دو بخش اوکراین- غرب کاتولیک و شرق ارتودکس- در مسیر بهبود روابط میان این دو تلاش کنند. با پیروی از روش موفق کشور فنلاند که با حفظ استقلال در یک جامعه کاملا دمکراتیک توانسته از پیوستن به هریک از دو کمپ- روسیه و غرب- اجتناب کند در حالیکه از روابط خوب با هر دو طرف برخوردار است.
۴- در شرایط و مقتضیات جهان امروز روسیه نمی‌تواند شبه جزیره کریمه را تصاحب کند. ولی می‌توان راهی یافت که رابطه اوکراین و کریمه کمتر در معرض خطر باشد. اوکراین باید خودگردانی کریمه را در یک نظرخواهی همگانی بر پایه‌های محکمتری استوار سازد. در این میان هرگونه سوء‌تفاهمی در مورد استقرار نیروهای دریایی روسیه در بندر سباستوپول نیز باید برطرف شود.

وزیر خارجه اسبق آمریکا این اصول را به عنوان نقشه راه مطرح کرده است زیرا او امروز دارای منصبی نیست و از جزئیات مسائل هم احتمالاً اطلاعات کافی در اختیار ندارد. آنچه بیش از جزئیات مطرح شده از سوی این استاد سیاست و کشور‌داری مطرح شده آن دید وسیع و عمیق سیاسی به مسائل روز است. آنچه در تعیین سیاست خارجی هر کشوری از بیشترین اهمیت برخوردار است تعیین اولویت‌ها در چهارچوب منافع ملی است. ایکاش همه آن‌هایی که مسؤولیت تعیین سیاست خارجی کشوری را برعهده دارند از چنین ادراکی برخوردار بودند.

پاریس- هفت مارس ۲۰۱۴

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر