حکومت اسلامی در ایران، کوچک‌تر از همیشه

شاهزاده رضا پهلوی

جمهوری اسلامی با سرعت به‌سوی کوچک‌تر شدن و از دست دادن ظرفیت‌های خود در ایران پیش می‌رود. آن‌هم در حالی که خود بیشترین نقش مؤثر را در آن دارد. این حرکت اگرچه از ۵۷ به بعد به‌طور آهسته و بطئی قابل‌تشخیص بود اما در یک دهه اخیر شتاب فزاینده پیدا کرد و برای بیشتر ایرانیان قابل‌لمس شد چرا که خود و تجارب‌شان در آن نقش تعیین‌کننده بازی می‌کنند.

حکومت اسلامی از آغاز، چنانکه روح‌الله خمینی بنیان‌گذارش آرزو داشته، از یکسو بر این باور و امید بوده که «یک دولت بزرگ اسلامی به همه دنیا غلبه کند» و برای رسیدن به این هدف، استفاده از هر ابزاری را اعم از فریب و حیله و تقیه و خشونت و کشتار مجاز می‌داند و از سوی دیگر هر عقب‌نشینی در برابر داخل یا خارج را  ضعف ارزیابی می‌کند؛ اما تفاوت پیشبرد این سیاست بنیادی را در داخل و در برابر مردم با خارج و در برابر دولت‌های غربی نباید از نظر دور داشت.

رژیم ضعف نشان ندادن در برابر جامعه را با سرکوب خشن و وحشیانه در حالی پیش می‌برد که در عمل مجبور به عقب‌نشینی‌های بسیار به‌ویژه در همان عرصه‌هایی شده که به شدت نسبت به آن‌ها حساس است مانند آزادی و حقوق زنان که از جمله در موضوع حجاب نمود پیدا می‌کند. ضمن اینکه بر بستر حقوقی پس از مشروطه و نیم‌قرن پهلوی، از همان آغاز مجبور شد به حقوق و نهادهایی تن بدهد که از اساس با آن‌ها مخالف است و به همین دلیل نیز تلاش کرد تا آن‌ها را از درون و محتوا تهی کرده و به خدمت خود درآورد؛ از سه قوه گرفته تا حق رأی زنان و پیروان برخی مذاهب و یا آموزش همگانی.

الاهه بقراط

در این مسیر، خودش هیچ‌کدام از قوانین و مقررات  سرکوبگرانه را نه تنها لغو نکرده بلکه بر آن‌ها اضافه نیز کرده است. این شهروندان هستند که با نافرمانی مدنی آن‌ها را زیر پا لگدمال کرده‌اند وگرنه «خدای دهه شصت» که موردعلاقه شدید خامنه‌ایست هنوز در ایران جولان می‌داد در حالی که مافیای نظام روزبه‌روز کوچک و کوچک‌تر شده و نیروی مقابل و مخالف آن هرسال افزایش‌یافته و قوی‌تر شده است.

در برابر خارج و دولت‌های غربی اما هر آنچه به عنوان «نوشیدن جام زهر» و «نرمش قهرمانانه» و «صلح حسن» تبلیغ شد، تنها به دست آوردن فرصت و وقت خریدن بوده تا نظام نقشه‌های بدخیم خود را پیش ببرد. قابل‌توجه اینکه هرچه جامعه هشیارتر شد و از این حکومت با زمامداران ثابت فاصله گرفت، دولت‌های غربی با زمامداران مختلف همچنان به ترفندهای رژیم نه  تنها تن دادند بلکه به تبلیغ و حمایت از آن نیز پرداختند.

هم‌زمان هرچه جمهوری اسلامی در ایران و حتا کشورهای منطقه کوچک‌تر شد، ایده‌های آن‌که «آرمان فلسطین» و یهودستیزی از بنیادهای آن به شمار می‌رود، در دموکراسی‌ها ریشه دواند و تازه در تحرکات اخیر به نظر می‌رسد دولت‌های آن‌ها را به خود آورده که چه هیولایی را در خود پرورش داده‌اند.

در چنین شرایطی «غُر زدن» به اپوزیسیون میهن‌دوست و مدافع دموکراسی که موجودیت و فعالیت‌اش به داخل و به ملت وابسته است،  کمکی به ایران نمی‌کند! این اپوزیسیون اکنون بهترین فرصت را برای تغییر رفتار دولت‌هایی دارد که در توهم تغییر رفتار رژیم بودند. جمهوری اسلامی و مردم مخالف آن فرصت و شرایطی را به وجود آورده‌اند که با توجه به بحران‌های داخلی و منطقه‌ای و جهانی، آلترناتیو عملاً موجود می‌تواند از آن برای پس گرفتن ایران استفاده کند.

کیهان لندن شماره ۴۶۴

 

 

مطالب مربوط

تناقض؟ توهم؟ یا هر دو؟!

دشمن ما یکی است!

اهمیت انتخابات آمریکا برای ایران به مردم و رهبری جنبش ملی وابسته است

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر