در هفتم مهرماه ۱۳۹۹ شاهزاده رضا پهلوی در «پیمان نوین» نکاتی را که در سالهای پیش از آن نیز بارها تکرار کرده بود، یکبار دیگر مطرح ساخت و همگان را به همبستگی برای نجات ایران فراخواند.
«همگان» از یکسو مردم بیدفاع و با دستخالی هستند که شمار زیادی از آنها در دورههای مختلف جمهوری اسلامی به امید گشایشی در مشکلات ملت و مملکت راههایی را پیموده و هر بار به بنبست برخوردهاند و شماری نیز از جان خود برای مقابله با فاشیسم مذهبی گذشتهاند. «همگان» همچنین شامل جریانات سیاسی میشود که در داخل و خارج کشور برای آزادی و حقوق جامعه تلاش میکنند اما تا کنون نتوانستهاند به اقدام مشترک برای نجات ایران از شرّ جمهوری اسلامی برسند.
اکنون، یک سال پس از جنبش ملی ۴۰۱ که جمهوری اسلامی همچنان شمشیر خود را از رو بسته، میبایست در جبران خطایی که «اتحاد» و «ائتلاف» و «همبستگی» را در اشتباه تکراری تجمیع فیزیکی چند فرد میجست، یکبار دیگر به اندیشهای رجوع کرد که در «پیمان نوین» مطرحشده و پیشینهی آن به انقلاب ملی مشروطه میرسد.
این پیمان با رد هرگونه «حکومت فردی و ساختار هرمی قدرت» بر «برپایی حکومتی متکی بر خرد جمعی، مشارکت عمومی و مسئولیتپذیری شهروندی» تأکید میکند و «گام نخست برای رسیدن به چنین شرایطی را گذار از جمهوری اسلامی» میداند و به صراحت اعلام میکند «تنها آلترناتیو مقبول، حاکمیت مردم ایران است!» و «نظامی که در آن، قانونِ برآمده از رأی آزاد مردم، بالاترین مرجع حکومت است.»
شاهزاده رضا پهلوی در این پیمان نیز تکرار میکند: «من به همه نیروهای سیاسی دموکراسیخواه فارغ از گذشته و گرایش سیاسیشان دست یاری دراز میکنم و میخواهم با کنار گذاشتن اختلافات و خودبزرگبینی و برتریجویی، روی یک هدف متمرکز شوند: نجات ایران!… تاریخ و آیندگان، شما را قضاوت خواهند کرد که در حساسترین روزهای این خاک پاک، کدام طرف ایستادید؟»
وی با تأکید بر «یک ملت یک پرچم» به ارتشیها نیز یادآوری میکند: «وظیفه شما سربازان وطن، دفاع از تمامیت ارضی میهنمان است؛ وظیفه شما بیش از هرزمانی، دفاع و حفاظت از ملت ایران در برابر رژیم سرکوبگر است.»
او با وجود ارائه چشماندازی از «آیندهی روشن» اما نگرانی خود را پنهان نمیکند: «ما یا باهم این کشتی توفانزده را به ساحل امن میرسانیم، یا جداجدا غرق خواهیم شد.»
تمام مسئله بر سر همین «ما»ست! «ما»یی که جمهوری اسلامی همواره تلاش کرده تا با «من»های خود آن را «جداجدا» نگه دارد.
اکنون بهطور مشخص از جنبش ملی ۴۰۱ توپ در زمین جریانات ملیگرا و مدافع دموکراسی اعم از طرفداران جمهوری و پادشاهی بهویژه در خارج کشور است تا با فشردن «دست یاری» پهلوی، نقشی در رساندن کشتی توفانزده ملت و مملکت به ساحل امن بازی کنند یا اینکه آن مردم همچنان زندگی را طوری بسر آورند که نهفقط از قیمت فردای نان و تخممرغ بیخبرند بلکه اصلاً نمیدانند زنده به خانه بر خواهند گشت یا نه!