مفهوم «ارتجاع سیاه» آنچنان آشکار است که نیازی به توضیح ندارد، زیرا چهار دهه تجربه «جمهوری اسلامی» نشان داده است که هر گروه یا اندیشه سیاسی که خواهان درآمیختن دین و حکومت باشند، در مرحله اول تمامی آزادیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را از بین خواهند برد و ملتی را به بردگی خواهند گرفت. ارتجاع سیاه آیندهنگری ندارد، زیرا در گذشته زندگی میکنند و برایش رفتگان مهمتر از زندگان هستند.
مفهوم «ارتجاع سرخ» را تنها میتوان در عملکردهای چپگرایان انقلابی ایران یافت. انترناسیونالیسم (بیوطنی یا جهانوطنی)، ارادت به مسکو (حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوری)، مخالفت با ملیگرایی، دشمنی با کشور ایران، غربستیزی به علت سرسپردگی به شرق کمونیست، دشمنی با اقتصاد آزاد و خودبزرگبینی مطلق به همراه مطلقگرایی در ایدئولوژی.
بیشرمی، مظلومنمایی، دروغگویی، موجسواری و خودبزرگبینی از مشخصات مشابه ارتجاع سرخ و سیاه میباشند. به همین جهت ارتجاع سرخ و سیاه ضربه بزرگی (اجتماعی، سیاسی و اقتصادی) را به جامعه ایرانی و تاریخ معاصر ایران زدهاند، ولی با مرور زمان واقعیت و چهره ناهماهنگ آنان برای ملت ایران نمایان شده است.
بعد از انقلاب اسلامی ارتجاع سرخ و سیاه بر سر قدرت بهمانند حیوانات درنده به جان هم افتادند. البته ارتجاع سرخ را میتوان بچه ارتجاع سیاه نامید، زیرا اکثریت چپگرایان انقلابی فرزندان اسلامگرایان آن زمان بودند. دم خروس ارتجاع سرخ زمانی هویدا شد که سران ارتجاع سرخ مجبور شدند از ایران فرار کنند. اگر فکر میکنید سران ارتجاع سرخ به روسیه یا چین و یا کوبا پناهنده شدند سخت در اشتباه هستید. تمامی غربستیزان و مخالفان اقتصاد آزاد به کشورهای اروپای غربی و امریکا (کشورهای کاپیتالیستی) پناهنده شدند! پوچ بودن اندیشه ارتجاع سرخ را در همین عملکردشان میتوان دریافت!
«مارکسیسمهای اسلامی» از آمیزش نامبارک ارتجاع سرخ و سیاه به وجود آمدند که نه از اسلام چیزی فهمیده بودند و نه توان خواندن کامل کتاب کاپیتال مارکس را دارا بودند. در شعار دادن و عمل کرد ارتجاع سرخ و سیاه مشابه همدیگر هستند. نه میخواهند تولید ثروت کنند و نه میخواهند جامعه ثروتمند باشد. ارتجاع سرخ و سیاه خودشان را بهعنوان رابینهود (Robin Hood) جامعه معرفی میکنند و میخواهند که ثروت کشور را مابین مردم کشور تقسیم کنند. ولی در عمل ثروت مردم و کشور را مصادره میکنند و با کسی بهغیراز خودیهایشان تقسیم نمیکنند. ونزوئلا، کره شمالی و کوبا بهشت ارتجاع سرخ و سیاه هستند. جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته ایران را تا سطح همین کشورهای دوست ارتجاع سرخ و سیاه پایین آورده است.
جمهوری اسلامی اقتصاد ایران را با دلار معادل هفت تومان تحویل گرفت و امروز دلار برابر با چهلوپنج هراز تومان شده. ارزش واحد پولی ایران شش هزار و پانصد برابر افت کرده و به بیارزشترین واحد پولی جهان تبدیلشده است. این افت را مردم در ایران هرروز لمس میکنند. این بیلیاقتی و بیبرنامگی در اقتصاد کشور معرف شاخص ارتجاع سرخ و سیاه هست.
این را هم نباید فراموش کرد که در ارتجاع سرخ ریزشی ژرفی به وجود آمده است ولی هنوز ده نفر چپگرای انقلابی که در اروپا با کمکهای اجتماعی زندگی میکنند (کار کردن و سربار جامعه نبودن به علت ارزش اضافهکار برای ارتجاع سرخ گناه کبیره هست) روزانه صد مقاله مینویسند و بانامهای مستعار در اینترنت پخش میکنند و یا در تالارهای گفتگو شبانهروزی علیه اندیشه مشروطهخواهی و ایراندوستی در تلاشاند!
***
انقلاب ملی و ارتجاع سرخ و سیاه
مردم در ایران با خیزش ملی خود نشان دادند که عبور از ارتجاع سرخ و سیاه را خواهان هستند. دورههای همکاری با جمهوری اسلامی، اصلاحطلبی و پشیمانی از انقلاب پنجاهوهفت به پایان رسیده. دوره سرنگونی جمهوری اسلامی آغازشده است و هیچ سدی توانایی مقابله با خواست ملت ایران ندارد. ملتی که در رفاه اجتماعی و اقتصادی نسبی زندگی میکرد و میرفت تا آزادیهای سیاسی را هم تجربه کند به دام ارتجاع سرخ و سیاه افتاد و همهچیز خود را از دست داد. بیش از چهار دهه حکومت جمهوری در ایران، مردم برای انتخاب دیگری آماده میشوند. این انتخاب جدید بدون سرنگونی کامل جمهوری اسلامی امکانپذیر نیست. به همین دلیل ارتجاع سرخ باآنکه ضربههای زیادی از جمهوری اسلامی خورده است ولی درصدد پشتیبانی و همکاری دوباره با ارتجاع سیاه پا به میدان گذاشته است.
چند مثال ساده از عملکرد ارتجاع سرخ:
- مقابله با حمل پرچم ملی (پرچم شیر و خورشید) ایران در تظاهرات،
- نوشتن مقالات بیسروته درباره دو هزار و پانصد سال ستمشاهی (البته نمینویسند و نمیدانند در دو هزار و پانصد سال پیش چند کشور در جهان وجود داشته؟ و یا کجا دموکراسی بوده؟ و ایرانیان کجا عقبمانده بودند؟ و کورش بزرگ را که اولین بار درباره حقوق بشر سخن گفته است، ستمکار مینمایانند؟)
- مخالفت با اندیشه مشروطهخواهی،
- مخالفت با نظام پادشاهی
- جمهوریخواهی از نوع دیکتاتوری پرولتاریا (جمهوری تکحزبی بهمانند کشورهای کمونیستی! البته ارتجاع سرخ حزبی را هم تاکنون نتوانستهاند تشکیل دهند و برنامهای برای آینده ایران نداشته و ندارند، زیرا ایران را ابزاری برای رسیدن به انقلاب جهانی کارگران میپندارند.)
- و بدتر از اینها مخالفت غیر علنی با خواست ملت ایران برای گذر از جمهوری اسلامی!
یکی از سران ارتجاع سرخ در نوشتهای خواستار گذر از شعار «زن، زندگی، آزادی» شده، زیرا زنان آزاده ایران را ارتجاع سیاه با کمک ارتجاع سرخ و با شعار «یا روسری یا توسری» از حقوق مدنی خود محروم کردند ولی حافظه تاریخی مردم ایران گردوغبار خود را پاککرده و دیگرکسی توان دروغگویی و فریب دادن این ملت را ندارد.
اگر کسی شنا بلد نیست و در رودخانه ارس غرق میشود، ساواک آن شخص را سر به نیست نکرده، بلکه ارتجاع سرخ آن شخص باشخصیت را بیشخصیت کرده!
زمانه چهره واقعی ارتجاع سرخ و سیاه را آنچنان آشکار کرده که دیگر روشنگری در این مورد اضافه وانمود میشود اما تا زمانی که این تفکرات ضد ایران و ایرانی موجود هستند باید که بیشتر از اینها روشنگری کرد، زیرا آینده ایران بدون ارتجاع سرخ و سیاه نوشته خواهد شد. ایران بدون وطنفروشان سرخ و سیاه کشوری آزاد و آباد خواهد شد.
بهمن زاهدی
مشروطهخواه (لیبرال دموکرات)
مدیر سامانه لیبرال دموکراسی
و سردبیر سابق سامانه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)