زمانی الگوی ایران از نظر سیاسی و اقتصادی تبدیلشدن به ژاپن یا کره جنوبی و قرار گرفتن در میان پنج تا ده کشور پیشرفته جهان بود!
جمهوری اسلامی اما در فکر اینست که برای ماندن، الگوی چین کمونیست را در پیش بگیرد، یعنی انسداد سیاسی و اقتصاد باز بدون تأمین اجتماعی و استانداردهای مدرن، یا الگوی روسیه لنینیست را، یعنی تن دادن به فروپاشی کمی تا قسمتی سیاسی- ایدئولوژیک تحت پوشش «تحول» (پروسترویکا/ علنیت و گلاسنوست/شفافیت) و در عوض حفظ نظام و اقتصاد مافیایی خانوادههای آخوندی/ نظامی که سالهاست شکلگرفته و پس از روی کار آمدن دولت رئیسی چفتوبست آن در حال محکم شدن است. یک «تحول» ظاهری بدون آنکه تفکر بنیانی نظام خمینی یعنی ارتجاع سرخ و سیاه و اقتدارطلبی آن به تاریخ سپرده شود. ویژگی ضد غربی در هر دو مشترک است اگرچه یکی در توهم امپراتوری روسیه و دیگری در خیال «غلبه یک دولت بزرگ اسلامی بر جهان» است و در حال حاضر دومی نوکر اولی است!
الگوی چین از همان زمان رفسنجانی که مطرح شد تخیلی بود. هم از نظر تاریخی و فرهنگی و هم از نظر منابع انسانی و مالی و طبیعی و هم از نظر مناسبات سیاسی با غرب و جامعه جهانی، جمهوری اسلامی در مقایسه با اژدهای سرخ چین همان خرچنگ سیاهیست که بر پرچماش نقش بسته! در نهایت هم تا زمانی که به ایران فروشی مشغول است، نقش همان خرچنگ سیاه را برای چین کمونیست دارد.
الگوی روسیه اما با شرایط کنونی و تا زمانی که اعتراضات و نارضایتیهای گسترده مردم تکیهگاهی متشکل و روشن برای هدایت بهسوی ایران بدون جمهوری اسلامی با همه مخلفات و جناحیناش از جمله «تحولخواهان» پیدا نکند، البته به شکل کاریکاتور، قابلاجراست. چون همین «تحولخواهان» به دلیل برخورداری از منابع گسترده مالی و تبلیغاتی در داخل و خارج میتوانند یک «فروپاشی کنترلشده» را، نه آنگونه که طرفداران «ایران نوین» با تکیهبر میراث پهلوی به دنبال آن هستند، بلکه با چند «تحول» ظاهری و سطحی پیش ببرند؛ مثلاً در ارتباط با حجاب که سالهاست موضوعی مطرود است و بسیاری زنان رعایتاش نمیکنند و همچنین تن دادن به توافق اتمی که اتفاقاً روسیه پیشنهاد کرده، همراه با جابجایی و پاکسازیهای داخلی و بهاصطلاح «پوست انداختن» نظام بدون آنکه ساختار و سرشت آن تغییر بنیادی کرده باشد. درست همانطور که میراث لنینیسم و ارتجاع سرخ در روسیه پس از فروپاشی نیز به رهبری افسر کا گ ب حفظشده است!
ولی آیا اینهمه در ایران ممکن است؟! راستش هر رویدادی که تنها نیم درصد هم احتمال داشته باشد، همیشه ممکن است! اما تفاوت ایران و روسیه نیز از نظر تاریخی و فرهنگی بسیار است. تنها شباهت کنونی آنها در همین رژیمهای ناپایدار ایدئولوژیک و ارتجاع سرخ و سیاه است! جمهوری اسلامی همانطور که گورباچف نداشت، پوتین هم نخواهد داشت. بزرگترین مشکل رژیمهای غیر دمکراتیک اینست که پایدار نیستند. اگرچه باندهای خانوادگی و گروههای مافیایی از آنها سود میبرند ولی همزمان ملت و مملکت را میسوزانند و درنهایت به تاریخ سپرده میشوند.
الاهه بقراط