سیاست نه امر ایمان بلکه ابزار تحقق آزادی و امنیت و رفاه انسان است

از زمانی که این موضوع را تبلیغ کردند که اکبر هاشمی رفسنجانی «عمل‌گرا» و «پراگماتیست» است، این هم مد شد که دل‌بستگان و تبلیغاتچی‌های جمهوری اسلامی به‌ویژه در خارج کشور تکرار کنند که «سیاست امر ممکنات است»! به‌این‌ترتیب ازآنجاکه خیلی امور به‌ویژه درزمینه‌ی آزادی و حقوق انسانی و شهروندی تحت حکومت کنونی ایران جزو «ممکنات» نیست، پس سیاست نیز به «چانه‌زنی از بالا و فشار از پایین» و حقوق مسلّم بشر به «مطالبه» و «مطالبات» از این «سیاست ممکنات» که در آن تأمین آزادی و حقوق مردم ممکن نیست، کاهش یافت!

موضوع «چانه‌زنی از بالا و فشار از پایین» هم در عمل به این معنی بود که از مردم و عمدتاً از رأی‌دهندگان در موسم رأی‌گیری استفاده شود تا جناحین نظام در «بالا» بر سر سهم خود از سفره انقلاب «چانه» بزنند! امروز دیگر کمتر کسی بتواند انکار کند که اختلاف جناحین رژیم نه بر سر خدمتگزاری به مردم بلکه بر سر سهم‌شان از قدرت سیاسی و اقتصادیست.

الاهه بقراط

سران اصلاح‌طلبان که حتا اگر راست هم می‌گفتند، نتوانستند رژیم‌شان را اصلاح کنند، در عوض خودشان مرتب اصلاح شدند. آن‌ها که امثال علی‌اکبر ناطق نوری و اکبر هاشمی رفسنجانی را به‌شدت موردانتقاد قرار می‌دادند و بعد از مدتی به این نقطه می‌رسیدند که اشتباه کرده و می‌بایست حرمت آن‌ها را حفظ می‌کردند تا خودشان حفظ شوند، این روزها دارند همان مسیر را در ارتباط با امثال سید ابراهیم رئیسی طی می‌کنند. اگرچه بدنه‌ی اصلاح‌طلبان و هواداران آن‌ها به‌طور منطقی پس از هر دوره دچار ریزش می‌شود اما سران این جناح با همان چهره‌ها خود را تکرار می‌کنند و دل‌بستگان و وابستگان آن‌ها در خارج کشور نیز همچنین! فراموش نشود آن‌ها که در پروژه اصلاحات به این نام معروف شدند همان کمیته‌چی‌ها و پاسداران و بازجوها و امنیتی‌های دوران رفسنجانی بودند! همین افراد و نسل جدیدشان این قابلیت را دارند که در پروژه‌ای مشابه با نام دیگری به‌نظام خدمت کنند.

اما این‌ها به‌ویژه در شرایطی که صف مردم در «نه به جمهوری اسلامی» فراگیرتر می‌شود دیگر مهم نیست. مهم این است که پس از این‌همه تجارب سنگین و خونین، از سیاست نیز درکی خردمندانه یافت. اینکه سیاست به‌هرحال با زد و بند و گاه فساد همراه است، قابل‌انکار نیست؛ اما آنچه عوارض منفی سیاست را مهار می‌کند، اهدافیست که سیاست می‌بایست مجری تحقق آن‌ها باشد. از این نظر سیاست نه امری ایمانی و اعتقادی بلکه کاملاً زمینی و انسانی باهدف بیشترین آزادی، بیشترین امنیت و بیشترین رفاه برای همگان است. این هدفِ درباره «آنچه باید باشد» را تا فلاسفه‌ی باستان نیز می‌توان پی گرفت؛ سیاستی که میزان خدمتگزاری به شهروندان درستی یا نادرستی آن را تعیین می‌کند. وگرنه اصلاً مهم نیست هر فرد یا جریان یا حکومت درباره خودش چه فکر می‌کند و چه وعده می‌دهد! بلکه همه می‌بینند و تجربه می‌کنند که چه کرده است! آنچه از افکار و اعمال جمهوری اسلامی و وابستگانش در داخل و لابی‌گران و دل‌بستگانش در خارج کشور دیده می‌شود چیست؟ برای ایران و ایرانیان چه از آن‌ها باقی می‌ماند؟! گمان نمی‌رود نیازی به پاسخ باشد!

الاهه بقراط

کیهان لندن شماره ۳۱۳

مطالب مربوط

تناقض؟ توهم؟ یا هر دو؟!

دشمن ما یکی است!

اهمیت انتخابات آمریکا برای ایران به مردم و رهبری جنبش ملی وابسته است

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر