تابستان آبستن!‏

فریب جهان قصه روشن است، سحر تا چه زاید ‏شب آبستن است‎.‎‏ تابستان عجیبی است‎!‎‏ به ‏هر نقطه نقشه که نگاه می‌کنیم آتشی افروخته ‏است. از مدیترانه تا مسکو و مرزهای چین، ‏همه‌جا طوفانی برپا شده و هرروز و هر ساعت ‏بی‌گناهانی اسیر یا کشته می‌شوند. چه شد ‏که چنین شد؟ چگونه شد که نظم جهانی این ‏چنین یکباره دگرگون شد و بیش از همه، در ‏سراسر خاورمیانه هرکس‎ ‎‏ و‎ ‎ناکسی که تفنگی ‏در دست دارد دشمن جان و مال و آزادی ‏همسایگانش شده است. چگونه شد که ‏روسیه، کشوری که قرار بود از تجربه تلخ ‏زیاده‌خواهی کمونیسم درسی آموخته باشد، ‏مردمی که قرار بود تجربه گولاک و ظلم و جنگ ‏را فراموش نکرده باشند باز هم به فکر تسخیر ‏سرزمین‌های دیگران افتاده‌اند؟ چه شد که ‏ناگهان ملت روس آزادی و دموکراسی را فدای ‏شکم و امنیت ناپایدار کرد و خود را اسیر و ‏فرمانبردار جاسوس سابق کا.گ.ب، دیکتاتور ‏کنونی روسیه؟ آیا این روسیه است که به ‏سرزمین کشورهای همسایه چشم دوخته ‏است و یا دیکتاتور دیوانه‌ای که بر آن مملکت ‏حکم می‌راند؟ چگونه می‌شود میان این دو ‏تفاوت قائل شد؟ چگونه می‌توان قبول کرد که یک ‏فرد و یا یک گروه کوچک خلاف تمایلات واقعی ‏یک ملت بزرگ عمل کند؟

‏ این‌ها سؤالاتی است که تجسس برای پاسخ ‏آن‌ها نیازمند تبحر و تخصصی ویژه است. هنوز ‏قطعات پاره‌پاره اجساد مسافران بی‌گناهی که بر ‏فراز اوکراین سرنگون شدند به خاک سپرده ‏نشده است، ولی ولادیمیر پوتین همچنان در فکر ‏اشغال و تصرف سرزمین‌هایی است که پس از ‏فروپاشی جهنم کمونیسم نفس آسوده‌ای ‏کشیدند و برای خود مسیر دیگری انتخاب کردند. ‏چه ارتباطی بین ماجرای اوکراین و جنگ سوریه ‏وجود دارد؟ داستان غزه و اسرائیل چگونه در این ‏معمای پیچیده جا می‌گیرد؟ سرنوشت عراق چه ‏خواهد شد و زمانی که آمریکایی‌ها افغانستان را ‏ترک کنند آیا سرنوشتی مشابه عراق در انتظار ‏آن کشور نخواهد بود؟ نزدیک‌تر به ایران، در ترکیه ‏مردم یا اکثریت مردم با پای خود به گورستان ‏می‌روند، آزادی را به خاک می‌سپارند و یک ‏دیکتاتور فاسد متجاوز که می‌خواهد عقربه تاریخ ‏را به عقب برگرداند و از ترکیه نیز مملکت متعصب ‏مذهبی دیگری بسازد را انتخاب می‌کنند. این‌ها ‏همه به ما مربوط می‌شود. به ما ایرانی‌ها که در ‏این منطقه زندگی می‌کنیم و از آن بدتر، ‏کسانی که امروز بر ما حکومت می‌کنند در ‏بیشتر این فجایع و تجاوزات خانمان‌سوز دست ‏دارند.‏

آیا داعش برای ایرانی‌ها تازگی دارد؟

‏ این طلا و خون ایرانی است که در سوریه ‏می‌جنگد، که عراق را بی‌سروسامان کرده است ‏و این رژیم جمهوری اسلامی و تحریکات و ‏دسیسه‌های سران و وابستگان این رژیم است ‏که این غول بی شاخ و دم داعش را آفریده ‏است. می‌گویند داعش هرکجا که می‌رود اموال ‏مردم را تصاحب می‌کند. هرکس که مقاومت ‏می‌کند را از دَمِ تیغ می‌گذراند، از مردم باج ‏می‌گیرد و از غیرمسلمان‌ها می‌خواهد که ‏مسلمان شوند و احکام شریعت را رعایت کنند. ‏آن‌چنان زندگی نکنند که دلخواه آن‌ها است بلکه ‏آن‌چنان که شیخ می‌گوید و خلیفه حکم می‌کند. ‏آیا داعش برای ایرانی‌ها هم تازگی دارد؟ آیا باید ‏به صفحات اینترنت و تلویزیون‌ها رجوع کنند تا ‏داعش را بشناسند یا معنی تجاوز، مصادره، ‏اعدام، دادگاه‌های خلق‌الساعه و احکام محاربه ‏باخدا را مطالعه کنند؟ رفتار شیخ خلخالی در ‏دوران انقلاب در ایران و کسی که او را بر جان و ‏ناموس ملت ایران فرمانروا کرده بود با آنچه که به ‏دست داعش در عراق و سوریه می‌گذرد چه ‏تفاوتی دارد؟ آری، یک تفاوت آشکار! در آن روزگار ‏روزنامه‌ها، تلویزیون‌ها و خبرگزاری‌های غربی ‏به‌به و چهچه می‌گفتند و از قاتلان و غاصبان ‏حقوق ملت ایران گاندی می‌ساختند اما امروز که ‏شتر معروف به سراغ منافع خودشان رفته است ‏داعش را آن‌چنان که هست به جهان معرفی ‏می‌کنند. می‌گویند داعش مردم را در برابر ‏جوخه‌های اعدام قرار داده و می‌گوید یا مسلمان ‏شوید و یا کشته خواهید شد. فراموش کرده‌اند ‏همه روزهایی را که جوانان وطن ما در برابر ‏همین نوع شیوخ بی‌رحم محاکمه می‌کردند و از ‏آن‌ها می‌پرسیدند که آیا پدر و مادر شما ‏مسلمان هستند یا نه. و هرچه پاسخ ‏می‌شنیدند تأثیری نمی‌کرد چون تصمیم ‏گرفته‌شده بود که آن‌ها به جوخه‌های اعدام ‏سپرده شوند. اگر امروز داعش مسلمان شده‌ها ‏را می‌بخشد، آن روز در پشت دیوارهای اوین ‏کسی منتظر پاسخ نمی‌ماند چرا که دستور ‏صادرشده بود که همه را بکشید تا دیگران عبرت ‏بگیرند و حکومت اسلامی در ایران فرمانروا بماند. ‏

سرنوشت نزاع اسرائیل و فلسطین چه خواهد ‏شد؟ آیا روزی فرا خواهد رسید که اسرائیلی‌ها ‏بپذیرند که کشور مستقلی در کنار اسرائیل به ‏نام فلسطین تشکیل شود و این دو کشور در ‏کنار هم با صلح و آرامش زندگی کنند؟ چه ‏موانعی در این کار وجود دارد؟ از هم‌اکنون از ‏فاصله هزارها فرسنگ سران نظام جمهوری ‏اسلامی هستند که چنین سرنوشتی را منع ‏می‌کنند. آن‌ها رسماً می‌گویند که دو کشور و دو ‏ملت قابل‌قبول نیست. باید اکثریت حکومت کند، ‏یک کشور باشد، اسرائیل محو شود و درنتیجه ‏یهودی‌ها از این سرزمین رانده شوند. اما آن‌ها ‏خوب می‌دانند که چنین رویدادی غیرممکن ‏است. نه اسرائیلی‌ها به‌جایی خواهند رفت و نه ‏دنیا اجازه خواهد داد کسی اسرائیل را نابود کند. ‏پس چرا این سنگ بزرگ را بر سر راه صلح ‏می‌اندازند؟ باید از خود بپرسیم چه سودی عاید ‏جمهوری اسلامی می‌شود که این‌چنین مانع ‏حل مشکل فلسطین شده است. پاسخ این ‏سؤال را باید در تعبیر و تفسیر نقش رهبران ‏جمهوری اسلامی در سوریه جستجو کرد. ‏همان‌گونه که در سوریه و در لبنان بذر جنگ و ‏نفاق می‌پاشند و همان‌گونه که عراق را به ‏این‌چنین روز سیاهی کشانده‌اند، برای تداوم ‏سلطه خود بر ایران و اسارت ملت در سراسر ‏منطقه ماجراجویی و آتش‌افروزی را دامن خواهند ‏زد. همه شاهد خواهیم بود که چگونه حتی اگر ‏اوضاع عراق سروسامان گیرد، که بسیار بعید به ‏نظر می‌رسد، با خروج نیروهای ناتو از افغانستان، ‏آن کشور نیز کانونی دیگر برای جنگ و ناامنی در ‏منطقه خواهد شد.‏

سرنوشت منطقه به سرنوشت ایران گره خورده ‏است

تا زمانی که ایران آزاد نشود و ملت ایران در کمال ‏آزادی دولت و حکومت دلخواه خود را انتخاب نکند ‏نمی‌توان به استقرار صلح و آرامش در خاورمیانه ‏امیدوار بود. همگان می‌توانند به‌خوبی ببینند که ‏چگونه زمانی که ملت ایران با فقر و تنگدستی ‏دست به گریبان است سرمایه این کشور برای ‏جنگ‌طلبی و آتش‌افروزی در منطقه هزینه ‏می‌شود. پس از غزه و سوریه نوبت لبنان خواهد ‏بود و اگر در لبنان کارها سروسامان گیرد و اوضاع ‏نسبتاً آرام شود، افغانستان، یمن و بحرین در ‏سراسر منطقه فرصت‌های پایان‌ناپذیری هستند ‏برای آتش‌افروزی جمهوری اسلامی. زمینه ‏مساعد است و عجیب آنکه نمی‌بینند و یا ‏نمی‌خواهند ببینند که سر نخ همه این تشنجات ‏در منطقه به کجا ختم می‌شود. ‏

در این میان می‌توان و باید به‌روزی اندیشید که ‏در ایران یک ملت آزاد حکومتی را برگزیند که ‏نخستین و یگانه اولویتش رفاه و سعادت ملت ‏ایران باشد. حکومتی که همانند همه ‏حکومت‌های برگزیده مردم در سراسر جهان جز ‏سعادت و خوشبختی مردم خود برنامه و هدف ‏دیگری نداشته باشد و با همسایگان در صلح و ‏آرامش زیست کند و حافظ منافع ملی کشور خود ‏باشد. تا زمانی که در ایران، در این کشور پهناور ‏که از بهترین و بزرگ‌ترین امکانات برای آبادانی و ‏پیشرفت برخوردار است، صلح و آرامش و آزادی ‏و دموکراسی برقرار نگردد در منطقه خاورمیانه و ‏در مجاورت آن همچنان شعله‌های جنگ و نفاق و ‏ظلم و تعدی برقرار خواهد بود. سرنوشت منطقه ‏از مدیترانه تا مرز چین و از خلیج‌فارس تا سواحل ‏دریای خزر درگرو استقرار آزادی، دموکراسی و ‏حکومت قانون در ایرانی آزاد و آباد است. ‏

‏دوشنبه‏، ۲۰۱۴‏/۰۸‏/۱۱ ‏

مطالب مربوط

کلید مشکل غرب با اسلام سیاسی در ایران است

نارسایی غرب در برابر بحران

آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر