چرا انسانها برای رنج دیگران ارزش یکسان قائل نیستند؟
مقدمه
جهان ما به شکل بیسابقهای بههمپیوسته شده است. در عصر شبکههای جهانی، رسانههای دیجیتال و انفجار اطلاعات، انتظار میرود که رنج انسانها در هر نقطهای از جهان به شکلی عادلانه منعکس شود. اما واقعیت چیز دیگریست. هنوز که هنوز است، رنج یک کودک فلسطینی در غزه یا اوکراینی در خارکیف ممکن است تیتر اول خبرها شود، در حالی که جان دادن هزاران کودک در آفریقا یا تجاوز به دختران بینامونشان در جمهوری دموکراتیک کنگو یا ایران، بهسختی توجه رسانهای را برمیانگیزد.
بخش اول: آمارهایی که دیده نمیشوند
بر اساس آمار سازمان ملل متحد (UN) و یونیسف:
در سال ۲۰۲۳، بیش از ۴.۸ میلیون کودک زیر پنج سال در جهان جان خود را از دست دادند. این معادل مرگ روزانه حدود ۱۳٬۱۰۰ کودک است، عمدتاً در کشورهای فقیر آفریقایی یا جنوب آسیا.
۶۵۰ میلیون زن و دختر زنده امروز، در دوران کودکی مورد خشونت جنسی قرار گرفتهاند؛ از این تعداد، بیش از ۳۷۰ میلیون نفر قربانی تجاوز یا سوءاستفادههای جنسی مستند شدهاند.
در جمهوری دموکراتیک کنگو، در یک بازه ششساله (۲۰۱۰–۲۰۰۴) بیش از ۴۰٬۰۰۰ تجاوز ثبتشده وجود داشت و برآوردها نشان میداد که در برخی دورهها روزانه ۱۰۰۰ زن مورد تجاوز قرارگرفتهاند.
در حالی که درگیریهای خاورمیانه به درستی در صدر اخبار جهانی قرار میگیرند، سؤال اینجاست:
آیا کودکی که از گرسنگی در سومالی میمیرد، یا دختری که در جنگلهای برمه مورد تجاوز گروهی قرار میگیرد، کمتر “انسان” هستند؟
بخش دوم: ساختار رسانه و سوگیری انتخابی
آلوین تافلر، نویسنده و آیندهپژوه برجسته، در کتاب The Third Wave به نکته مهمی اشاره میکند:
ما در عصری زندگی میکنیم که اطلاعات بیش از نیاز انسان تولید میشود، اما انتخاب آن اطلاعات تابع نظامهای قدرت است، نه عدالت انسانی.
رسانهها تحت تأثیر نیروهای سیاسی، ژئوپلیتیکی و منافع اقتصادی، به پوشش مسائلی گرایش دارند که فوری، جنجالی و سودآور باشند. این منطق سرمایهداری رسانهای، باعث میشود که فجایع خاموش در جهان فقیر، پشت دیوار سکوت مدفون شود.
بخش سوم: نقش سیاست، جغرافیا و تعصب فرهنگی
در جهان امروز، نقشهی جغرافیایی نهتنها سرزمینها را از هم جدا میکند، بلکه رنجها را نیز طبقهبندی میکند. کودک فلسطینی در غزه، کودک یمنی در صنعا، یا کودک اوکراینی در لوهانسک، نمادهای سیاست جهانیاند؛ اما کودک مالاوی، سومالی یا میانمار، در سکوت میمیرد، چون نماینده هیچ بلوک سیاسی یا هیچ جنبش رسانهپسند نیست.
زنان افغانستان، سودان جنوبی، کنگو و هندوراس، روزانه مورد ستم، بردگی جنسی، قتلهای ناموسی و خشونت خانگی قرار میگیرند؛ اما کمتر کسی از آنان مینویسد یا برایشان کمپین جهانی راه میاندازد.
بخش چهارم: رسانههای چپگرا و سوگیری خبری چرا CNN فقط از زاویه خاصی روایت میکند؟

بر اساس تحلیلهای پلتفرم AllSides (۲۰۲۴)، شبکه خبری CNN جزو رسانههای “lean-left” یا متمایل به چپ دستهبندی میشود. این بدان معناست که بسیاری از گزارشها و تحلیلهای آن، از منظر ارزشها و نگرشهای چپگرایانه ارائه میشوند، که گاه ناخواسته باعث سوگیری در انتخاب خبر، نوع پوشش، و چارچوببندی اطلاعات میشود.
دبل استاندارد در پوشش رنج انسانها
مطالعهای که توسط The Nation منتشر شد نشان میدهد در ۱۰۰ روز نخست جنگ اسرائیل و غزه، رسانههای آمریکایی چپگرا مانند CNN و MSNBC دهها برابر بیشتر به کشتهشدگان اسرائیلی و اوکراینی پرداختند تا قربانیان فلسطینی، در حالی که آمار کشتهشدگان فلسطینی در برخی بازهها پنج برابر بود.
تضاد با ادعای بیطرفی اخلاقی
رسانههای چپگرا که مدعی دفاع از حقوق بشر هستند، گاه با عملکرد جهتدار، به جای حقیقت، منافع یا ایدئولوژی را بازتاب میدهند. این شکاف بین شعار و عملکرد، اعتماد مخاطبان را تضعیف کرده است.
بخش پنجم: رسانههای چپ و دامنزدن به تنش اجتماعی
رسانههای چپگرا، با انتشار تیترهای احساسی و روایتهای جهتدار، گاهی بهجای روشنگری، موجب شکاف در خانوادهها و دوقطبی شدن جوامع میشوند. این رویکرد اغلب نه برای حقیقت، بلکه برای جذب مخاطب و سودآوری رسانهای است.
در موضوع جنگ اسرائیل و فلسطین، این رسانهها با روایتهای یکطرفه، موجب شدهاند که حتی درون یک خانواده یا جامعه، افراد به دو جبهه متقابل و متشنج تقسیم شوند. حمایت یا انتقاد از هر طرف، بلافاصله با برچسبزنی و سوءبرداشت همراه میشود.
اینگونه تیتر سازی، بهجای کاهش خشونت، موجب تفرقه، سوءتفاهم و تنش انسانی در سطح بینالمللی شده است.
نتیجهگیری
من، آرش رازی، باور دارم که هیچ انسانی، فارغ از نژاد، مذهب، جغرافیا یا جنسیت، نباید قربانی بیعدالتی رسانهای شود. رسانههایی که فقط به رنجهایی با بار سیاسی میپردازند، با سکوت خود در برابر فجایع دیگر، در جنایات بشری شریکاند.
بزرگترین جنایت، سکوت در برابر رنج انسانهاست.
نقشه جهان، زمانی کامل و انسانی خواهد شد که خطوط آن نه بر اساس مرزهای سیاسی، بلکه با خط اشک و لبخند کودکانی ترسیم شود که امروز کسی صدایشان را نمیشنود.
امیدوارم روزی برسد که مردم ایران و تمام جهان بهطور برابر دیده شوند و هیچ رنجی در هیچ گوشهای از جهان، نادیده نماند.
از دیرباز، ما ایرانیان به این باور عمیق اخلاقی و انسانی پایبند بودهایم که:
بنیآدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
در جهانی که درد یک انسان، درد همه است، فقط در آن زمان
میتوان گفت: رسانهها، انسانیت را بازتاب دادهاند
آرش رازی