پس از پایان جنگ هشتساله که همه گروههای مخالف نظام (و نه الزاماً مخالف انقلاب ۵۷) سرکوب و تار و مار شدند، اعتراضات به صورت جنبش زنان و جنبش دانشجویی، اگرچه پراکنده و حتا با تحریف، درون چارچوبهای مجاز و عمدتاً با پسوند «اسلامی» شکل گرفت که البته در همین محدوده مجاز نیز برای نظام قابلتحمل نبود و سرکوب شد.
شعار «رأی من کو؟» و «رأی مرا پس بده!» در اعتراضات ۸۸ نیز خیلی زود و در همان زمان به ویژه در خارج کشور به «میهن من کو؟» و «میهنم را پس بده!» تبدیل شد؛ بسی فراتر از رأی در انتخابات رژیم! و روشن بود که محدودههای مجاز «انتخاب» و «اعتراض» ظرفیت تحمل بار سنگین نارضایتیها و خواستها و حقوق پایمالشدهی جامعه را ندارد. راهکار جمهوری اسلامی مثل همیشه سرکوب خونین بود بدون آنکه بتواند آتش اعتراضات را که هر بار شعلههایش گستردهتر میشد، برای همیشه خاموش کند.
در همین روند مداوم و تکراری اعتراض و سرکوب بود که مرزهای بین ملت و حکومت و همچنین نیروها و جریانات سیاسی نیز مشخص میشد.
گذشت زمان و فاصله گرفتن از ۵۷ نسلهایی را به میدان آورد که نمیتوانستند خود را با آن انقلاب که یک جعل و گسست همهجانبه را بجای تاریخ و هویت ملی نشاند، تعریف کنند. آنها از نظر فکری و آرمانی و برای رسیدن به خواستها و حقوق خود، با مخالفان ۵۷ (و نه صرفاً با مخالفان جمهوری اسلامی) بیشتر احساس نزدیکی میکردند. مخالفانی که رژیم آنها را «ضدانقلاب»، «طاغوتی» و «سلطنتطلب» مینامید، ولی پیشینه و کارنامه و اندیشه و اهدافی روشن داشتند. به ویژه آنکه نه فقط یک چهره بلکه جریانی شاخص آنان را نمایندگی میکرده که شفاف و بدون تناقض است.
اینست که وقتی در ۶ دیماه ۹۶ که نخستین روسری بر سر چوب در خیابان «انقلاب» (خیابان شاهرضا) به اهتزاز درآمد، تنها یک حرکت نمادین علیه حجاب اجباری نبود بلکه تاریخ کشف حجاب و آزادی و حقوق زنان ایران را یادآوری میکرد که با ۵۷ از کل جامعه سلب شد. از آن پس هرچه زمان گذشت، جهت حرکت جامعه به سوی ایران آینده و مرزهای آن با جمهوری اسلامی و ۵۷ بیشتر مشخص شد.
در این میان، جریاناتی که دچار تناقض و عدم شفافیت در افکار و اهداف خود هستند باید توضیح بدهند که مثلاً چطور خواهان قرار دادن سپاه پاسداران انقلاباسلامی در لیست تروریستی هستند در حالی که از انقلابی دفاع میکنند که همین سپاه برای پاسداری از آن تأسیسشده است؟!
وگرنه تکرار تحریفها و دروغهای جمهوری اسلامی درباره جریان ملیگرا و حامیان پهلوی نمیتواند از روندی جلوگیری کند که جامعه مدتهاست پس از «نه به جمهوری اسلامی» در پیشگرفته است: تعیین تکلیف با گسست ۵۷!