4.8 C
تهران
شنبه, ۱. دی , ۱۴۰۳

ملت یعنی از راست تا چپ با هر تنوع و تفاوت

ناسیونال لیبرالیسم

جهان واقعیت عرصه‌ی نبرد نظرها و عقاید نیست بلکه در نهایت محل تقابل تجارب، مستندات (فکت) و عملکرد است. به همین دلیل است که برای مثال، جامعه ایران در شرایط فاشیسم مذهبی با مقایسه‌ی مستندات و عملکردها به پهلوی‌ها درود می‌فرستد و یا جامعه اروپا در شرایط دموکراسی با وجود بمباران تبلیغاتی از به اصطلاح پروگرسیو و ووک خوابگرد روی برگردانده و به میانه و راست رأی می‌دهد. در هر دو گرایش یا انتخاب، یک عامل و انگیزه نقش کلیدی بازی می‌کند: آزادی و رفاه و امنیت در خانه و میهن و برای همخانه و هم‌میهن از جمله آن‌هایی که به دستاوردهای آن احترام می‌گذارند.

تلاش برای آزادی و آبادی خانه و میهن و تأمین حقوق ساکنانش، تلاش برای بهبود بخشی از خانه‌ی بزرگ‌تر یعنی جهان است. هر کسی اگر خانه و میهن خود را آزاد و آباد کند، یعنی بخشی از جهان را آزاد و آباد کرده. درست برعکس آن‌هایی که می‌خواهند با حرکت از کل، اول جهان را آزاد و آباد کنند تا به جزء یعنی کشور خود برسند و البته تجربه نشان داده جزء را هم از دست می‌دهند!

این حکایت چپ افراطی و شعبات آنست. حکایت راست افراطی اما چیز دیگریست: آن‌ها جزء و خود را، همان کل می‌پندارند! به این ترتیب راست افراطی و چپ افراطی که فاشیسم مذهبی نیز از هر دو آن‌ها بهره برده، همگی جهان‌وطنی و سلطه‌جو هستند! کل را می‌خواهند تا آن را به جزئی که دنیای کوچک و ایدئولوژی آن‌ها را می‌سازد، کاهش دهند؛ و چون چنین چیزی، یعنی جای دادن کل در جزء و سلطه جزء بر کل ناممکن است، در هر جا که قدرتی برای تحقق تخیلات خود پیدا کنند، هم خودشان شکست می‌خورند و هم‌خانه و میهن و در نتیجه بخشی از جهان را ویران می‌کنند.

به افراطیون چپ نگاه کنید. عین افراطیون راست می‌خواهند: همه مثل آن‌ها فکر کنند و کوچک‌ترین زاویه‌ای با فکر و حرف آن‌ها نداشته باشند؛ می‌خواهند همه همان چیزی را بگویند که آن‌ها می‌گویند؛ از همان چیزی دفاع کنند که آن‌ها دفاع می‌کنند! آیا این افراطیون در میان ایرانیان نیز وجود دارند؟ البته! اتفاقاً همین‌ها هستند که حامل افراط از جمله قائل نشدن حق انتخاب برای دیگران هستند ولی بقیه را با برچسب «افراطی» تخطئه می‌کنند! همه افراطیون چه چپ و چه راست و چه مذهبی و چه غیرمذهبی به دنبال امر ناممکنِ یکسان‌سازی انسان‌ها و جوامع هستند.

الاهه بقراط
الاهه بقراط

در این میان، ملی‌گرایی مدافع آزادی و دموکراسی را «راست افراطی» نامیدن یا از روی نادانی است یا پروژه! اگر منظور از راست افراطی به درستی تفکر و عملکرد فاشیسم و نازیسم است که در تضاد با دموکراسی و حقوق بشر و تنوع و تکثر قرار دارد، باید یادآوری کرد که این ملی‌گرایان و میهن‌دوستان اروپا بودند که از جمله با جنبش‌های پارتیزانی در برابر آن‌ها مقاومت کردند تا «میهن» خود را از وجود راست افراطی پاک کنند.

اتفاقاً راست افراطی و چپ افراطی در بسیاری از سیاست‌ها با همدیگر تلاقی می‌کنند چون هر دو ضد دموکراسی و ضد تکثرند. فراموش نکنیم که نام حزب رژیم هیتلری «ناسیونال سوسیالیسم» بود و ریشه در افکار چپ «روشنفکرانی» مانند یوزف گوبلز داشت که وقتی خاطراتش را می‌خوانید جز یک سوسیالیست مدافع حقوق کارگران و عدالت اجتماعی در وی نمی‌بینید! در آن‌سوی جهان نیز امثال رژیم‌های راست‌گرای صدام و قذافی پیرو سوسیالیسم اسلامی بودند! در خود ایران چپ‌ها تناقضی بین اسلام و سوسیالیسم نمی‌دیدند و شماری از آن‌ها تا امروز مدافع سرسخت جمهوری اسلامی‌ هستند که یک رژیم هم راست و هم چپ افراطی مذهبی است! در همین اروپا و امروز صف چپ افراطی و اسلام‌گرای راست فاشیست از هم قابل‌تشخیص نیست! اینست که در همه‌جا تجارب و مستندات و عملکرد برای تشخیص به کار می‌آید و نه ادعاهایی که طرفین مطرح می‌کنند و یا برچسب‌هایی که به هم می‌زنند!

حالا با توجه به گسترش و افزایش گرایش راست اعم از دموکرات و میانه و  افراطی در میان هم ایرانیان و هم شهروندان دموکراسی‌ها، آیا چپ دموکرات و ملی در میان ایرانیان نیز وجود دارد؟ مانند همان احزاب چپی که در دموکراسی‌های هم پادشاهی و هم جمهوری حضور دارند و به قدرت دولتی نیز دست می‌یابند. البته که وجود دارد!

راست‌ها و پادشاهی‌خواهان ملی‌گرا و دموکرات هیچ لطفی به خود و ملت ایران نمی‌کنند اگر به انکار اندیشه‌ی چپ ملی و دموکراتی بپردازند که ایده و نیرویش هرچند ضعیف و ناموخته ولی در جامعه ایران وجود دارد و اگر نتوان آن را با راست دموکرات و ملی همراه کرد، چه‌بسا به زیر چتر چپ افراطی و همچنین چپ ناکام سنتی که در رژیم اسلامی نیز حضور دارد رانده شود.

وقتی صحبت از همبستگی و  ائتلاف جریانات و نیروهای سیاسی می‌شود، منظور همین جریانات حامی میهن و ملت و مدافع منافع ملی و دموکراسی هستند که می‌توانند راست یا چپ و جمهوری‌خواه یا پادشاهی‌خواه باشند و قطعاً هیچ‌کدام «افراطی» نیستند اگرچه ممکن است درباره این یا آن موضوع عناصری از افراط در آن‌ها دیده شود. معیار افراطی‌گری سیاسی اما ضدیت با دموکراسی و حقوق بشر است.

به ویژه ایرانیان خارج کشور کافیست به برنامه و فعالیت‌های احزاب کشورهای میزبان خود نگاه کنند. در شرایطی که فضای تشکیلاتی و رسانه‌ای در ایران به شدت بسته است، این نیز وظیفه‌ و مسئولیت ایرانیان خارج کشور است که به روشنگری درباره این مفاهیم بپردازند و در دام تبلیغات «سربازان گمنام» سایبری رژیم و جریانات افراطی ضد دموکراسی نیفتاده و بدانند که ایران زمانی روی آزادی و آرامش و امنیت را خواهد دید که نیروهای سیاسی  نه در آینده نامعلوم بلکه از همین امروز و از همین فردای پس از جمهوری اسلامی بتوانند شهروندان را قانع کنند که به دموکراسی و قواعد و  اصول آن پایبندند.

آن مسئولیت‌پذیری که شاهزاده رضا پهلوی سال‌هاست بر آن اصرار می‌ورزد، برای هم امروز و هم فردا و برای همگان و برای همه ملت است؛ «ملت» یعنی از راست تا چپ فارغ از هر تفاوت و تنوعی! بدا به حال افکار و افرادی که مانند جمهوری اسلامی خود را خارج از دایره‌ی «ملت» و برتر از همگان می‌بینند.

کیهان لندن شماره ۴۶۶

 

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر