اگر زمانی میشد در موازنهی بین دو قطب جهانی «شرق» و «غرب» با سیاست سنجیده از هر دو طرف امتیازاتی گرفت و با هر دو طرف مناسبات خوب و یا دستکم عادی داشت، سیاستی که پیش از انقلاب به سود ایران عمل میکرد، در جمهوری اسلامی با شعار پوچ «نه شرقی نه غربی»، غرب از دست رفت و نوکری برای «شرق» باقی ماند. ضدیت نظام اسلامی ایران و بهاصطلاح نظریهپردازانش با کشورهای غربی بهویژه با قدرتمندترین آنها یعنی ایالاتمتحده آمریکا از همان آغاز و با اشغال سفارت و گروگانگیری دیپلماتها و کارمندان آن، مانند لکهی زشت مُهر بر پیشانی مقامات رژیم، مُهر سیاهی نیز بر پیشانی سیاست خارجی آن کوبیده است.
اگر اتحاد شوروی که طی ده سال پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، هشت سال آن را به دفاع از رژیم صدام حسین در جنگ ایران و عراق مشغول بود و پس از فروپاشی هم تا روسیه خود را جمعوجور کند و مأمور «کا گ ب» در آن به قدرت دائمی برسد، «نگاه ارتجاع سرخ» بههرحال بر سیاستهای «ارتجاع سیاه» در عرصههای اقتصادی (اقتصاد برنامه و دولتی) و اجتماعی (کنترل مناسبات جامعه) و فرهنگی (انقلاب فرهنگی) و همچنین سیاست خارجی (ضد غربی و ضدآمریکایی) نقش تعیینکننده بازی میکرد.
در دوران رفسنجانی نگاه از روسیه که همچنان پاسدار و وارث بخشی از افکار و ایدئولوژی اتحاد شوروی است، شرقیتر شد و تا چین پیش رفت. آرزوی اینکه بتوان رشد اقتصادی، در مفهوم سرمایهداری لگامگسیخته بدون دستاوردهای حقوقی و اجتماعیِ آن، برای جامعه داشت ولی درعینحال ساختار سیاسی فرقهای و ایدئولوژیک نظام را حفظ کرد، برای برخی از مقامات جمهوری اسلامی به هدف تبدیل شد. پدیدهای که در خود چین نیز پایدار نیست و سرانجام روزی به فروپاشی ساختار سیاسی آن خواهد انجامید و در این فروپاشی نیز اقتصاد نقش تعیینکننده خواهد داشت. اگرچه این فروپاشی شاید نه از درون، مانند اتحاد شوروی، بلکه با فشار از بیرون و مقاومت بازارهای جهانی در برابر گستاخیهای اقتصادی دولت کمونیست چین باشد.
جمهوری اسلامی اما در این میان به یک دلقک از غرب راندهشده و در شرق به نوکری گرفتهشده تبدیلشده است. «اقتدار»ی که رژیم ایران گمان میکرد با هزینههای میلیاردی برای برنامههای اتمی و موشکی و همچنین تشکیل شبهنظامیان نیابتی و گروههای تروریستی و خرابکار در منطقه میتواند به دست آورد، چون حبابی ترکیده است. بذل و بخشش آبهای شمالی کشور به روسیهی پوتین و جمهوریهای شوروی سابق و آبها و منابع جنوبی کشور به چین کمونیست با این خیال که این دو کشور قدرتمند مدافع آن در جامعه جهانی خواهند بود، جمهوری اسلامی را با ادعای دروغین «استقلال» و سیاست «نگاه به شرق» به نوکر هر دو تبدیل کرده است. نوکری که اربابانش در این بدترین شرایط اقتصادی هیچ کمکی به آن نمیتوانند بکنند زیرا آنها برای حفظ مناسبات جهانی و اقتصاد خود ملزم به رعایت همه آن مواردی هستند که جمهوری اسلامی خود را به آنها پایبند نمیداند و همین نکته یکی از دلایل مهم تبدیلشدن «نگاه» به نوکری تمامعیار «شرق» است!
الاهه بقراط