صد سال اندیشههای ایرانی (۳۰)
در شرایطی که جهان تب ناسیونالیستی با چاشنی سوسیالیسم را در دوره بعد از جنگ جهانی اول و استقرار اولین حکومت کمونیستی در روسیه تجربه میکرد، عدهای از جوانان ایرانی که به عنوان دانشجو در آلمان زندگی میکردند، یکی از سازمانهای سوسیالیستی را با گرایش ایرانگرایی به وجود آوردند و فعالیتهای خود را در ارتباط با کمنترن «فرقه جمهوری انقلابی ایران» نامیدند؛ ارانی در بخشی از دفاعیاتش راجع به این مسائل میگوید: «من تا سال ۱۳۰۶ ابدا کتاب کمونیستی نخوانده بودم. در سال مزبور اول دفعه مانیفست کمونیزم را که از علوی گرفته بودم خواندم. در همین سال به واسطه زیاد شدن شاگردان ایرانی در آلمان جمعیت محصلین ایرانی که سابقا فقط برای تشکیل عید نوروز منعقد میشد به عنوان انجمن ایران تشکیل گردید. از طرف دیگر مرتضی علوی که از شاگردان انقلابیتر بود، داخل هیئت رئیسه شده و به تدریج علاوه بر جمعیت ظاهری، یک جمعیت سری هم به عضویت اشخاص ذیل: دکتر اردلان، فروهر، … مرتضی یزدی، محمد بهرامی، احمد اسداوف… و تقی ارانی تشکیل شد… مرام آن حفظ اصول دموکراسی و تا حدی حزب ملی مختلط از اشخاص کاملا متفاوت بود. البته این حزب ابدا کمونیست نبود.» (پرونده پنجاه و سه نفر، ص۲۳۶؛ محاکمه محاکمهگران، ص۸۳)«فرقه…» با این که از نظر برخی بنیانهای ایدئولوژیک در جناح چپ قرار میگرفت، اما نه از نظر سیاستگذاری و نه از جهت تشکیلاتی با «حزب کمونیست ایران» و «حزب سوسیالیست ایران» ارتباط و وابستگی نداشت. همانطور که این فرقه و یکی از تاثیرگذارترین افراد آن یعنی تقی ارانی را هم نمیتوان در تبار فکری و سیاسی «حزب توده ایران» دانست به آن گونهای که این حزب در طول حیات سیاسی و ایدئولوژیکی خود از نام و نشریه ارانی تحریفآمیز به نفع خود استفاده کرده و میکند. تقی ارانی دانش آموخته سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم آلمان بود که در اندیشههای خود تلفیقی از مارکس و کائوتسکی را با زمینههای شدید ناسیونالیسم عرضه میکرد و بیشترین اهتمام خود را در بازگشت به وطن، آگاهی بخشی اندیشههای ماتریالیستی و غیر ایده آلیستی به معنایی که در دنیای آن روز مطرح بودند، قرار داده بود. مقالهای از ارانی در مجله فرنگستان با عنوان «آذربایجان یا یک مسئله حیاتی و مماتی ایران» در تاریخ ۱۳۰۳ و هم چنین قصیده «مادر میهن» که همان سال در مجله آزادی شرق منتشر کرده است، حکایتی واقعی از اندیشههای وطنگرایانه ارانی به دست میدهند. تاریخنگاری چپ در ایران و به طریق اولی حزب توده با خلط مبحث ماتریالیسم با مکتب استالینیستی، نام و کتابها و نشریه دنیای ارانی را مصادره به مطلوب نمود و در شور و شوق دهه بیست و بعد از آن در شهید پروری دهههای پسین، اندیشه فرقه و چهره ارانی را مخدوش نمود، تا اسناد تازه یافتهای از کمنترن و آرمانهای فرقه و قرائت انتقادی نوشتههای ارانی، پرده از این انحراف حزبی و تحریف آشکار برکنار کرد. هم چنان که در تاریخنگاری دستوری و حزبی، گرفتاری ارانی توسط پلیس سیاسی پهلوی و نقش بارز و غیر قابلانکار عبدالصمد کامبخش (پرونده پنجاه و سه نفر، ص۳۱،پنجاه نفر و سه نفر، ص۱۴۱؛ خاطرات سیاسی ملکی، ص ۲۷۱؛ سرگذشت مرتضی علوی، ص۷؛ خاطرات ایرج اسکندری، ص۸۰) از بنیانگذاران حزب توده ایران و مأمور وفادار شوروی در ایران هم در پردهای از ابهام و آلودگی ماند.(ر.ک: ما و بیگانگان)
تقى ارانى به تاریخ ۱۴ شهریور ۱۲۸۲ خورشیدی در تبریز متولد شد. پدرش از کارمندان ساده وزارت مالیه بود. ارانی تحصیل را در تبریز آغاز و سپس با انتقال پدر، عازم تهران شده و در دارالفنون به تحصیلاتش ادامه داد. در آنجا از خود لیاقت و شایستگى نشان داد و با رتبه اول از دارالفنون و دانشکده پزشکى فارغ التحصیل شد و در سال ۱۳۰۱ با استفاده از بورس تحصیلى به آلمان رفت و رشته شیمى را براى تحصیل انتخاب کرد. او ضمن تحصیل شیمى به تدریس عربى نیز مىپرداخت. سه جزوه درباره فرهنگ و ادب فارسى درباره عمر خیام، سعدى و ناصرخسرو نوشت. او ابتدا متمایل به افکار ناسیونالیستى و حتى شوونیستى بود. «او چون بسیارى از معاصرانش معتقد بود که ایران با پالودن زبان از واژههاى بیگانه، احیاى دین باستانى زرتشت و بازسازى دولت متمرکز ساسانیان، از عقبماندگى و امپریالیسم نجات خواهد یافت.» ارانى با آنکه خود آذربایجانى است، در این دوران از زندگى خود تحت تاثیر پانایرانیستها از مخالفان سرسخت زبان ترکى است. او از حذف و نابودى زبان آذرى در استان بومى خود پشتیبانى و ادعا مىکند که مهاجمان مغول، لهجه ترکى خود را بر جمعیت آریایى محلى تحمیل کردهاند. به نظر او «همه ایرانیان میهنپرست به ویژه مقامات وزارت آموزش باید نهایت تلاش خود را براى ترویج زبان فارسى به جاى ترکى به کار بندند. ما باید مجلات فارسى، روزنامههاى فارسى، کتابهاى فارسى و آموزگاران فارسى زبان به آذربایجان، سرزمین باستانى زرتشت و آریایىها بفرستیم.»ارانى بعدها این دیدگاه اولیه خود را به حساب «تقاضاى سن و محدود بودن معلومات» گذاشت. دکتر تقی ارانی در ۱۴ بهمن ۱۳۱۸ خورشیدی به سن سی و شش سالگی در نتیجه ابتلاء به بیماری تیفوس در سلول انفرادی زنان قصر دیده از جهان فروبست.
فرقه جمهوری انقلابی ایران در پاییز سال ۱۳۰۴ خورشیدی با شعار دفاع از آرمانهای آزادیخواهانه مشروطیت و ایجاد جمهوری ملی در ایران توسط عدهای از دانشجویان اعزامی به آلمان در برلین به وجود آمد؛ تقی ارانی به عنوان دبیر کمیته مرکزی و محمود پور رضا رئیس کمیته مرکزی فرقه در تاریخ ۲۹ مارس ۱۹۲۶ نامهای خطاب به بخش شرقی کمینترن ارسال و همراه با نسخهای از برنامه فرقه، تشکیل آن را اعلام میکنند. (تقی ارانی در آینه تاریخ، ص۳۵) فرقه که از پشتوانههای سوسیالیستی برخوردار بود، روایتی ماتریالیستی از تاریخ ایران را تا دوره انتشار بیاننامه در آغاز متذکر و سپس بر اساس آن، به تحلیل جامعه دوره رضاشاهی میپردازد؛ سند «بیان حق» مهمترین بیاننامه این جریان سیاسى است که در ۳۹ صفحه در ۱۳۰۶ در برلین انتشار یافت و سپس در ایران و اروپا پخش شد.»