هر ساله در ماه آخر تابستان، یادکرد قتل عام ۶۷ وجدان شرمنده ایرانیان را به تکاپو میکشاند؛ کشتاری که فاجعهای ملی را برای ایران زمین رقم زده و هنوز هم پرونده آن گشوده است. امسال پدیدهای تازه در رابطه با قتل عام تابستان ۶۷ اتفاق افتاده و عدهای از نخبگان سیاسی-فرهنگی کشور به اقدامات عملی فراتر از مرثیهسرای پرداخته و با حضور در کنفرانسها و تجمعات در برخی از کشورها، واقعیت کنونی آن فاجعه را به وجدان شرمنده ایرانیان با صدای بلند یادآور شدهاند. تردیدی نیست که آن فاجعه تا احقاق حقوق کشته شدگان و تسلی خاطر بازماندگان، هم چنان بر وجدان ایرانیان سنگینی میکند و حافظه جمعی و خاطره شخصی مردمان این مرزوبوم، از آمران-عاملان و هم پیمانان کشتارهای دهه اول استقرار رژیم انقلابی که به حق «دهه اعدام و کشتار انقلابی» خوانده شده است، تا رسیدن به جزای اعمالشان در دادگاهی صالح و بشردوستانه، نخواهد گذشت. امسال میتوان آن فاجعه ملی را از زوایهای دیگر به تأمل گذاشت و فرایند شکلگیری آن را در استمرار انقلابیگری به نظاره نشست. رخدادی عمیق و رویدادی آکنده از خشم و نفرت و حکایتی از اتحاد بنیادگرایی دینی و ایدئولوژیهای تمامیتگرای خلقی، آن فاجعه را برای کشورمان تدارک دید و ورقی سیاه و شرمگینانه در تاریخ و سیاست ایران به ثبت رساند.
داستان تراژیک فاجعه ملی به دست جمهوریاسلامی این گونه شروع شد: با اعدامهای اول که در رژیم انقلابی انجام گرفت، هم پیمانان مجاهد و کمونیست، هورا کشیدند که «سلطنتطلبان و خلافکاران اخلاقی» را میکشند. سال دوم حاکمیت انقلابیون، «دیگر ملایان و انقلابیون مسلمان» را که اعدام کردند، کمونیستهای سنتی تائید کردند که «عوامل آمریکایی» را میکشند. همان سالها که «دگردینان و پیروان آئین بهائی و اهل سنت» را دستگیر و کشتند، مجاهد و ملی-مذهبی و کمونیست و… دم برنیاوردند که شور انقلابی است! سال ۶۰ که «مجاهدین خلق و چریکهای فدای خلق و دیگر کمونیستها» را اعدام کردند، هم پیمانان خلقی خواستار برخورد انقلابیتر شدند.
تاسال ۶۵-۶۷ که همه مخالفان را رژیم انقلابی سرکوب کرد، «تودهایها و اکثریتیها» گرفتار شدند؛ دیگر کسی باقی نمانده بود از آنها دفاع کند! این چرخه تا سالیانی دیگر ادامه یافت تا دامنگیر بخشی از حاکمیت انقلابی شد؛ از خلعیت ابوالحسن بنی صدر تا اعدام صادق قطبزاده و از حصر خانگی عباس امیر انتظام و حسینعلی منتظری تا ترور سعید حجاریان و اکنون حصر خانگی مهدی کروبی و میر حسین موسوی که خود در کشتارهای دهههای اول و دوم انقلاب همراه با بدنه رژیم جمهوریاسلامی بودند و فاجعه ملی تابستان ۱۳۶۷ را به وجود آوردند، گرفتار خشم انقلابی رژیم شدند. رژیم جمهوری با حذف و کشتار، فساد و غارت توانست به عمر خود ادامه دهد.