11.5 C
تهران
چهارشنبه, ۹. آبان , ۱۴۰۳

انتخابات و نقش‌های متفاوت مخالفان درون و بیرون گفتگوی تلاش با داریوش همایون

جمهوری اسلامی مشکل وجودی دارد و هر چه بشود، دست کم در صورت آخوندی و ایدئولوژیک خود محکوم به فناست. نگهداری ایران به عنوان یک کشور یک ملت در هر شرایطی مسلم نیست. ما باید اولویت‌های خود را بشناسیم.

تلاش ــ چند هفته‌ای هنوز به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باقی است. شاید از نظر زمانی چند هفته چندان طولانی نباشد، اما با توجه به التهاب و کشاکش درونی جناح‌ها و دسته‌بندی‌های مختلف رژیم، هنوز تا بازی نهائی ممکن است تغییراتی، از جمله تغییر در کاندیداها، پیش آید. شما بارها در نوشته‌ها و گفته‌های خود روی این نکته تکیه کرده‌اید که انتخابات در ایران بی اهمیت و شرکت مردم در آن بی معنا نیست. آیا اهمیت و معنائی که مورد نظرتان است، به این که چه کسی انتخاب شود، بستگی دارد یا به میزان شرکت مردم و تعداد آرائی که به صندوق ریخته می‌شوند؟

همایون ــ از هنگامی که نام و گرایش فکری نامزدان ریاست جمهوری چنان جایگاهی یافت که نظر توده رای دهنده را به خود گرفت هر دو ملاحظه اهمیت داشته‌اند. از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶/ ۱۹۹۷ زیر تاثیر عوامل بیرونی و به ویژه درونی، انتخابات در جمهوری اسلامی معنائی پیدا کرد که دامن رژیم را گرفته است و رها نمی‌کند. از سوئی حساسیت سران رژیم به در صد شرکت کنندگان بیشتر شده و از سوئی نظر رای دهندگان به نامزد‌های انتخاباتی گاه به حدود تعیین کننده رسیده است ــ مانند انتخابات ریاست جمهوری همان سال. اهمیت نسبی این دو عامل بستگی به اوضاع و احوال دارد. از ۱۸ تیر که جنبش دوم خرداد سقوط آزاد خود را آغاز کرد، برای عموم مردم شمار رای دهندگان معنای سیاسی بالا‌تری داشته است. مردم نظر خود را با رای ندادن، ابراز و آمار‌های رژیم را کم اعتبار‌تر کرده‌اند. این بار انتخابات اساسا بر گرد احمدی نژاد می‌گردد. آنها که رای خواهند داد بیشتر برای جلوگیری از او خواهد بود. در نتیجه نام نامزد انتخاباتی است که بیشترین اهمیت را یافته است. موضوع برای اکثریت کسانی که رای خواهند داد این نیست که رژیم چه بهره برداری از شمار رای دهندگان خواهد کرد؛ موضوع این است که این خرابکاری همه سویه چهار سال دیگر ادامه داشته باشد یا نه.

تلاش ــ در چند انتخابات گذشته رژیم برای نشان دادن مشروعیت خود به تعداد آرای بالای ۶۰ در صد نیاز داشت و به هر صورتی آن را تأمین نمود. تضمین بقای حکومت اسلامی نیز هدف همه جناح های حاضر در حکومت است. پس این همه کشمکش درونی برای چیست؟ چه کسی در برابر چه کسی قرار دارد؟

همایون ــ این بار نیز بسیجیان ایثار‌گر با آمادگی برای چند بار رای دادن و خود را بجای مردگان گذاشتن (با چند میلیون شناسنامه‌های مردگان که در دست دارند) نخواهند گذاشت آمار پائین بیفتد. ولی کشمکش انتخاباتی جدی است. رژیم اسلامی یک دیکتاتوری توتالیتر یکدست نیست که هر چه رهبر (مانند کره شمالی) یا گروه کوچک رهبری (مانند چین یا سوریه) بخواهد بشود. مراکز قدرتی هستند که با هم سخت در رقابت‌اند به ویژه سپاه پاسداران و آخوند های نسل اول رهبری انقلاب که خامنه‌ای ناگزیر از بازی کردن میان آنهاست. فرماندهان پاسداران در احمدی نژاد “آدم” خود را دارند که هرچه می‌خواهند به آنها می‌دهد. آخوند‌های رهبری کسی را می‌خواهند که احمدی نژاد را شکست بدهد ولی مانند خاتمی به نیرو‌های دیگری در جامعه میدان ندهد. آنها به نظر می‌رسد در موسوی که از پستوی بیست ساله بیرون کشیده شده است “آدم” خود را یافته‌اند.
خود این که کسی را بیابند که بتواند احمدی نژاد را شکست دهد ــ و این موضوعی است که پیوسته در گفته‌ها و نوشته‌ها تکرار می‌شود معنای این انتخابات را می‌رساند. با همه فرمایشی بودن انتخابات، هیچ چیز قطعی نیست.

تلاش ـ آیا این انتخابات دارای موضوع و مشکلی محوری است که سیاست‌ها و روش‌های مختلف احتمالی کاندیداها بتواند در حل آن یا پیچیده‌تر شدن آن تأثیر داشته باشد؟

همایون ــ مانند همه رژیم‌هائی که در بحران می‌افتند در جمهوری اسلامی تیز هر مدعی قدرتی چاره جوئی‌های خود را دارد. مسئله محوری این انتخابات بیرون آوردن رژیم اسلامی از دو بحران عمده‌ای است که احمدی نژاد به هر دو دامن زد: بحران اقتصادی و بحران اتمی ــ در واقع رابطه با امریکا. مردم با حکومت گرفتاری‌های دیگری هم دارند ولی در محافل بالای رژیم این دو مسئله را دارای اهمیت حیاتی می‌دانند و یک نبرد سیاسی واقعی برسر راه حل‌ها در گرفته است.

تلاش ــ امید به آمدن کاندیدائی که از عهده کنار زدن احمدی نژاد برآید و قدرت و اختیار حل بحران بین‌المللی ایران را داشته باشد، که از زاویه حفظ امنیت ملی به انتخابات می‌نگرد، مسئله حفظ رژیم و یاری دادن به بقا و تأمین پایه‌های مشروعیت آن را پیش می‌آورد. نظر شما در این باره چیست؟

همایون ــ مردمی که تن به چنین حکومتی می‌دهند می‌باید یکی شدن سرنوشت خود را با آن بپذیرند. ما هر چه بخواهیم، این جمهوری اسلامی است که بر سرتاسر هستی‌مان به درجاتی تاثیر می‌گذارد. از جمله نگهداری کشور‌مان که حکومت‌ش به دست چنین عناصری است. ما نمی‌توانیم ویرانی ایران را به بهای از میان رفتن رژیم اسلامی بخواهیم. مشروعیت و ماندگاری رژیم در برابر نگهداری ایران یکپارچه اهمیتی ندارد. جمهوری اسلامی مشکل وجودی دارد و هر چه بشود، دست کم در صورت آخوندی و ایدئولوژیک خود محکوم به فناست. نگهداری ایران به عنوان یک کشور یک ملت در هر شرایطی مسلم نیست. ما باید اولویت‌های خود را بشناسیم.

تلاش ـ هدف دیگر از شرکت در انتخابات دامن زدن هر چه بیشتر به بحران درونی رژیم و جدال قدرت میان اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان و در نتیجه آن سست‌تر شدن پایه رهبری و ولی فقیه است. نگاهی که امیدوار است بند سختگیری‌ها و سرکوب هم تا حدودی سست شود و راه تدریجی قدرت گیری نهادهای مدنی و مبارزات اجتماعی را هموار کند. در برابر این انتظار، بر روی واقعیت‌های سرکوب، ارعاب دائمی از سوی رژیم انگشت گذاشته می‌شود و این که ادامه جدال درونی حکومت خطر توقف کارها و نظام اداره کشور و افزایش ناامنی‌های درونی را در بر دارد که بی تردید مخاطرات خود را دارد. به عبارت دیگر بحران از وجود خود رژیم برمی‌خیزد. آمدن این یا آن جناح فرقی در اصل قضیه ندارد.

همایون ــ همه این‌ها درست است. در جمهوری اسلامی هیچ دگرگونی ژرفی نمی‌توان انتظار داشت. اما درجات و کمیت‌ها نیز اهمیت خود را دارند. برای ما در بیرون چنین نیست ولی برای مردم در ایران چند در صد تورم بالا‌تر یا پائین‌تر فرق می‌کند. افزایش کشمکش‌های درونی رژیم و توقف کارها مخاطرات خود را دارد ولی نه به آن اندازه که موجودیت ما را تهدید کند. از سوی دیگر مبارزه با رژیمی درمانده و پاره پاره از درون آسان‌تر است و به مردم فرصت‌های بیشتری می‌دهد. انتخابات پیشین ریاست جمهوری نشان داد که اثر آمدن این یا آن جناح تا ویرانی یادگار‌های تاریخی ما نیز می‌کشد.

تلاش ـ نگاه دیگر، شرکت در انتخابات، دادن کاندیدای مستقل و طرح خواست‌هائی است که از ظرفیت ساختار سیاسی و قانونی حکومت اسلامی خارج است. مهم‌ترین نکته نهفته در چنین نظری، از دست ننهادن ابزار انتخابات و طرح خواست انتخابات آزاد و رعایت حقوق مردم است. به نظر نمی‌رسد، چنین تلاش‌هائی تأثیری در روند کنترل شده انتخابات داشته باشد؟ تأثیر آن کجاست؟

همایون ــ در بیرون چنین تاکتیک‌های بی اثری تنها به درد کسانی می‌خورد که می‌خواهند مشغول باشد و کاری بکنند. در درون نیز هیچ سودمندی در معرفی کاندیدائی که در میان هزاران تن دیگر رد خواهد شد نمی‌توان یافت. مردمی که سه چهار هزار نفر‌شان خود را نامزد ریاست جمهوری می‌کنند، از دختر هژده نوزده ساله که برنامه‌اش هر چه خدا بخواهد است تا جاهل سر گذر که تنها چند آیه قرآن بلد شده، مبارزه درست را نیز مبتذل کرده‌اند. در نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی اگر قصد بهره‌برداری به منظور رعایت حقوق مردم باشد تنها راه، بازی کردن از درون سیستم است، که به کار مبارزان درون می‌آید و بازی ما نیست.

تلاش ـ شما به همان میزان که در داخل شرکت مردم را بی‌اهمیت نمی‌دانید، شرکت «ما» را در این انتخابات بی معنا می‌نامید. نخست این که منظور از این «ما» چه کسانی هستند؟ بعد هم چنین موضعی تناقض گیج کننده و بلاتکلیفی در عمل را با خود آورد.

همایون ــ منظور از ما در اینجا بیرونیان است. شرکت ما در انتخابات به معنای این است که گریختگان از رژیم در برابر کنسولگری‌های جمهوری اسلامی برای رای دادن صف بکشند یا در شهر‌های اروپا و امریکا نامزدی‌شان را اعلام کنند. در همه‌پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی در۱۳۵۸/ ۱۹۷۹ چنان صحنه‌های مایه شرمساری اجتماع ایرانی و شگفتی مردم کشور‌های میزبان به فراوانی دیده شد. در انتخابات دوازده ساله گذشته نیز ایرانیان فراوانی در بیرون رای داده‌اند و لابد برای آزادی و حقوق مرم مبارزه می‌کنند. اعلام پشتیبانی از کاندیدا‌های ریاست جمهوری نیز از بیرون معنی ندارد مگر آنکه با رای دادن و تکرار آن صحنه‌ها همراه باشد.
من اشکالی در تفاوت گذاشتن میان استراتژی مشخص و سرگردانی هر روزه در میان تاکتیک‌های نسنجیده نمی‌بینم.

تلاش ـ به نظر می‌رسد تفکیک رفتاری نیروهای بیرون و درون یکی از پایه‌های فکری موضع فوق است و این که تبعیدیان خارج امکان آزادی و فراغت از «پویش قدرت» را که در ذات هر انتخاباتی است، برای خود حفظ کنند. اما به نظر می‌رسد این دیدگاه شما در بیرون در اقلیت محض است. شاید به این دلیل که اولاً چنین تفکیکی دیگر چندان واقعی نیست یا کمتر کسانی حاضر به چنین تفکیکی هستند. دوم، عنصر و هسته مبارزاتی آن با رژیم اسلامی و کانون‌های آن از نظر سیاسی و فرهنگی روشن نیست و دیگر این که، تصویری که از نیروهای درون می‌دهد بیشتر حکایت از لاعلاجی آنها می‌کند تا تصوری که خود آنها از مبارزه برای آزادی و حقوق بشر و روش‌هائی که برگزیده‌اند (از جمله شرکت در انتخابات) دارند؟

همایون ــ در چهل سال گذشته در اقلیت بودن مزیتی بوده است که هیچ شتابی در بیرون آمدن از آن ندارم. اتفاقا امروز خود را در بیشتر زمینه‌های اساسی، در اکثریت (همان اقلیت آن زمان‌ها) می‌بینم. تبعیدیان همین بس که به تبعید، به دور افتادن و به عامل سنی و نسلی بنگرند.
۱ ــ هیچ تفکیکی واقعی‌تر از جدا کردن کسانی نیست که در بیرون، هر چه هم بخواهند، دست‌شان به قدرت در ایران نمی‌رسد، از کسانی که هر روز میان دادگاه انقلاب و زندان اوین در رفت و آمدند و گاه و بیگاه لاشه‌شان را به خانواده‌ها‌شان تحویل می‌دهند. گروه اول بهتر است از این توهم بیرون بیاید که مردم در ایران رنج می‌کشند تا فرش قرمز زیر پای این سروران بیندازند. در سی ساله گذشته پویش قدرت در بیرون بیش از لکه دار کردن‌ها و بر سر و روی یکدیگر کوبیدن‌ها نبوده است، و از دست دادن هواداران و دلسرد کردن مبارزان. همین بس که امروز را با همین چند سال پیش مقایسه کنند.
۲ ــ مبارزه سیاسی و فرهنگی با جمهوری اسلامی ربطی به پویش قدرت ندارد و بسیار کسان هستند که بی‌چشمداشت، آنچه از دست‌شان بر می‌آید می‌کنند. نکته اینجاست که تشنگان قدرت و آنها که پیوسته می‌پرسند برای من چه دارد کم اثر‌ترین مبارزان بوده‌اند. بحران اعتماد لحظه‌ای رها شان نمی‌کند.
۳ ــ شرکت کردن یا نکردن در انتخابات حق مردم است که بنا بر اوضاع و احوال تصمیم بگیرند و صرفنظر از اعلامیه‌های ما تصمیم می‌گیرند. تاکید من بر تفاوت گذاشتن میان درون و بیرون است به گونه‌ای که بیشترین بهره از ظرفیت هر کدام در مبارزه گرفته شود. انتخابات بازی ما نیست ولی میدان آنها هست ــ هر وقت تشخیص دهند.

تلاش ـ آقای همایون با سپاس از شما

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر