شهبانو فرح پهلوی در گفتگو با روزنامه آلمانی «بیلد»: من دعا نمیکنم و به قدرت مردم ایماندارم!
وی سالهاست که برای بسیاری از ایرانیان مانند گذشته «مادر ملت» است. شهبانو فرح پهلوی، ۸۴ ساله، با روزنامه «بیلد» درباره اعتراضات نسل جوان و شجاعی صحبت میکند که پس از مرگ مهسا امینی، ۲۲ ساله، علیه رژیم اسلامی با قدرت تمامقد میکشد و میبالد. سقوط این رژیم برای آنان دیگر یک اتوپیا و آرمان نیست.
بیلد: علیاحضرت، آیا امروز هم به ایران فکر کردید؟
شهبانو: من در تمام مدت به ایران فکر میکنم. تقریباً ۲۴ ساعته به خبرهای فارسی گوش میدهم. هر روز تلفن و ایمیل از ایرانیان در سراسر دنیادارم. تماس مستقیم در ایران البته مشکل است. بسیاری از جوانان میخواهند با من حرف بزنند. شماره تلفن خودشان را میگذارند و من به آنها خبر میدهم که به اسم فلان و بهمان با آنها تماس خواهم گرفت. در صحبتها از آنها میپرسم که چه برنامهای دارند و آنها را در مسائل مثبت تشویق میکنم.
–نظرتان درباره انقلاب کنونی چیست؟
شهبانو: آنچه در ماههای اخیر در ایران رویداده، باورنکردنیست. این نخستین بار در تاریخ است که چنین کیفیتی در تظاهرات دیده میشود؛ و زنان شجاع آن را آغاز کردهاند؛ زنان جوان، دختران! حالا در سراسر دنیا راهپیماییهای اعتراضی برای آزادی ایران برگزار میشود؛ در آمریکا، آلمان، اتریش، فرانسه و کشورهای دیگر، همهجا! صدها هزار تن اعم از زن و کودک و مرد و دانشجو و کارگران و پزشکان و دانشمندان و هنرمندان به خیابانها رفتهاند. این همبستگی جهانی به مردم و بهویژه به زنان در ایران شهامت میبخشد. همانگونه که میدانید، بسیاری از معترضان در حال حاضر زندانیشدهاند. این بسیار غمانگیز است چراکه بسیاری از تظاهرکنندگان کشته میشوند، از جمله نوجوانان و کودکان.
–بااینهمه زنان همچنان در برابر رژیم میایستند و میگویند: دیگر بس است! ما دیگر حجاب نمیخواهیم و میخواهیم حقوق برابر داشته باشیم.
شهبانو: دختران و زنان چنان از چند دهه پیش رنج میکشند که سرانجام علیه آنچه بر آنها رفته دست به انقلاب زدهاند: ازدواج اجباری دخترکان، حجاب اجباری، چندهمسری و عقاید تحمیلی و غیره. از طریق اینترنت بسیاری از زنان جوان تازه فهمیدهاند که پیشازاین حکومت، وضعیت در کشورشان چگونه بود. آنها تبلیغات منفی را که علیه حکومت شاه جریان داشت به پرسش کشیدهاند. بسیاری از جوانان والدین خود را مقصر روی کار آمدن رژیمی میدانند که آنها را با خشونت و سرکوب به بند کشیده است.
–چه اتفاقی باید بیفتد تا زنان مثل سابق دوباره دارای حقوق برابر شوند؟
شهبانو: چه اتفاقی باید بیفتد؟ سقوط و نابودی این رژیم! تا بتوان در ایران یک دموکراسی داشت که انسانها اعم از زن و مرد، از هر دین و مذهب و طبقهای در آزادی زندگی کنند. من همیشه میگویم: نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران دوباره از خاکستر خود برخواهد خاست.
–فراخواندن نام پسر شما، رضا پهلوی (۶۲ ساله) نیز در میان میلیونها ایرانی در اروپا و آمریکا همواره بلندتر میشود. فکر میکنید ایشان آمادهاند تا به کشور خود بازگردند؟
شهبانو: میدانید او در تمام این سالها چه میکرده؟ بهطور خستگیناپذیر همواره بافکر هممیهنان خود تلاش میکرده و از بسیاری از آنان حمایت کرده است. او چندین دهه است که از طریق کتاب و اخبار و اینترنت پیامهای دلگرمکننده برای آزادی ایران اعلام کرده است.
–آیا ایشان قصد به قدرت رسیدن دارند؟
شهبانو: آنچه او واقعاً میخواهد، این است که مردم تصمیم بگیرند کدام نظام برای آنها بهتر است؛ اما اگر ایرانیان بخواهند، او باکمال میل با توصیههای خود از تصمیم آنها پشتیبانی خواهد کرد. او مدافع دمکراسی و حقوق بشر و تمامیت ارضی کشور است.
–شما به ایشان چه توصیهای میکنید؟
شهبانو: من به او میگویم: همیشه خودت باش! او یک خلبان بزرگ بود؛ به همین دلیل به او میگویم: مانند یک خلبان بر فراز مسائل پرواز کن! بسیاری توقع دارند که او ایران را آزاد کند. ۴۰ سال است که فشار این مسئولیت بر روی او سنگینی میکند.
–صادقانه، آیا فکر میکنید انقلاب زنان واقعاً رژیم را ساقط خواهد کرد؟
شهبانو: امید مداوم من، همواره قدرت من بوده است. همزمان بسیار وحشتناک است که انسانها، نوجوانان و حتا کودکان بسیاری در این خیزش کشته میشوند. جوانان، دختران شانزده هفدهساله ناگهان دیگر به خانه و آغوش مادران و پدرانشان برنمیگردند. من نمیدانم رژیم این نیروهای سرکوب را چگونه شستشوی مغزی کرده. اگر من با این مصاحبه این امکان را داشته باشم که به نیروهای امنیتی و وابستگان نیروهای انتظامی پیامی بدهم، میگویم: تظاهرکنندگان را نکُشید! آنها هممیهنان شما هستند! فرزندان شما در آینده باید با فرزندان این کشتهشدگان زندگی کنند!
–مثل گذشته بسیاری از ایرانیان شما را همچنان «مادر ملت» میدانند…
شهبانو: اینکه مرا «مادر» مینامند در قلبم مینشیند؛ الآن هم که دراینباره صحبت میکنم تنم مورمور میشود. این عنوان برایم بسیار مهمتر از عنوان سلطنتی و یا تاجم است.
–آیا گاهی در خیال به کشورتان سفر میکنید؟
شهبانو: وقتی چشمانم را میبندم، در شمال و در کنار دریای کاسپین هستم، جایی که همهچیز با طراوت و سبز رشد کرده. من هرگز چشمانداز دماوند، کوه آتشفشانی با شکوه ایران را از پنجره اتاقم فراموش نمیکنم.
–گاهی دعا میکنید؟
شهبانو: نه؛ من دعا نمیکنم و بهندرت گریه میکنم. من به قدرت مردم ایماندارم.
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن