مقایسهی این روزها با تجارب تاریخ معاصر ایران امریست که از آن گریزی نیست. گاه تداعیهایی به ذهن میرسد که با تأمل در آنها میتوان رشتههای پیوند بین امروز و دیروز را دریافت.
با «عمامهپرانی» که توسط جوانان شکلگرفته، بلافاصله اهداف انقلاب مشروطه و شعار «آزادی و تجدد» و سپس تلاش پهلویها برای راندن ملایان به کنج حجرهها و انجام امور معنوی که ادعای آن را نیز دارند، تداعی میشود. تلاشی که با توجه به نفوذ سیزده قرن تا عمق جامعه آسان نبود و انقلاب مشروعه و ارتجاعی ۵۷ نیز آن را اثبات کرد. بااینهمه مشروطه و سپس پهلوی بذر آزادی و مدرنیته را در بطن جامعه کاشتند تا سالها بعد که نسلهای دیگری برای حقوق خود مبارزه میکنند بتوانند از همان ریشه تغذیه کنند.
مضامین ترقیخواهانهی مشروطه و پهلوی در اعتراضات یک دهه اخیر به روشنی به چشم میخورد که حقوق زنان و کشف حجاب یکی از بارزترین آنهاست. نقش دستاوردهای تاریخ معاصر ایران در خیزش کنونی، جز جمهوری اسلامی نمیبایست سبب نگرانی نیروهای دیگر شود چراکه این نقش، بستر منطقی عبور از حکومت اسلامی و غلبه بر گسستی است که این حکومت در حرکت جامعه به وجود آورده است.
در این میان، «عمامهپرانی» فقط یک حرکت شوخوشنگ و بامزه نیست بلکه یک اقدام سیاسی و اجتماعی و مقابله با تفکریست که زیر عمامه قرار دارد! همان تفکر «هیچ» معروف که در بهمن ۵۷ بر ایران نازل شد و ملت و مملکت را در داخل و خارج به «هیچ» تبدیل کرد!
تداعی دیگر در این روزها به چهرههای سال ۵۷ برمیگردد؛ همان کسانی که یا به قدرت رسیدند و یا مستقیم و غیرمستقیم حامی جمهوری اسلامی شدند. چهرههایی که هیچ شباهتی به معترضان امروز ندارند! عزتالله ضرغامی وزیر «میراث فرهنگی و گردشگری» بهتازگی از قول یک بازجو گفته است: «من یکعمر بازجویی کردم از آدمهای درشت سیاسی بازجویی کردم و این چند روز چند صد نفر از افراد بازجویی کردم و این سختترین بازجویی من بود، زیرا نه من میفهمم آنها چه میگویند و نه آنها میفهمد من چه میگویم!» در این اعتراف، حقیقتی هست که در «عمامهپرانی» نیز نهفته است: «هیچ» از درک همهچیز عاجز است!
صحبت بر سر این یا آن آخوند و یا خود عمامه نیست! بلکه بر سر حکومتی است که عمامه به سرها و آخوندهای مکلا از آغاز بر خون مردم و جوانان ایران بناکردهاند. عمامهپرانی یک حرکت نمادین برای تعیین تکلیف با این جماعت است تا آنچه را مشروطه و پهلوی به دلیل مقاومت ارتجاعی، نهفقط در حوزههای علمیه و حجرهها، بلکه در جامعه، نتوانستند پیش ببرند، این بار توسط خود مردم به سرانجام برسد.
کارتون از اسد بیناخواهی