در جنوب بیروت، محلهای که زیر کنترل حزبالله لبنان قرار دارد، میتوانید یک تیشرت جالب بخرید؛ «تیشرت چهار جوانمرد» که چهار «قهرمان» خیالی اسلام را در کنار هم نشان میدهد: حسن نصرالله، بشار الاسد، قاسم سلیمانی و… ولادیمیر پوتین! اگر اهل تیشرت جمعکردن نیستید، میتوانید همین تصویر را روی بالشهای ابریشمی، قالیچههای پشمی، تابلوهای چوبی و سینیهای برنجی خریداری کنید. اما از میان این «چهار قهرمان»، تنها یکی از مدیترانه میگذرد تا روی تیشرتهای دیگر در ایتالیا، فرانسه، مجارستان، صربستان و اسلواکی ظاهر شود: ولادیمیر پوتین! اما در اینسوی مدیترانه، ولادیمیر جوانمرد دیگر قهرمان اسلام نیست. در ایتالیا، ماتئو رنزی، رهبر نو فاشیستها، او را «شوالیه مسیحیت» در برابر «اسلام مهاجم» میخواند. در فرانسه، مارین لوپن، نامزد ریاستجمهوری و رهبر حزب ضد اسلامی «باهماد ملی»، شیفتگی خود را در برابر پوتین چنین توصیف میکند: «برای ۳۰ سال، او در صف اول مبارزه با تروریسم اسلامی قرار داشته است.» اریک زمور، دیگر نامزد راستگرای ریاستجمهوری در فرانسه، از اینهمه جلوتر میرود: «پوتین نقش تاریخی روسیه در مبارزه با اسلام، یعنی دشمن شماره یک تمدن اروپایی، را احیا کرده است.» از دید ویکتور اوربان، نخستوزیر کنونی مجارستان، روسیه همواره سپر مسیحیت بوده است در برابر اسلام. اگر روسیه نمیبود، ترکان عثمانی تاکنون تمامی قاره اروپا را زیر پرچم هلال اسلامی درآورده بودند. پوتین پرانتز بلشویسم را در روسیه بست و قوم روس را بهعنوان پرچمدار مسیحیت به صحنه تاریخ بازگرداند.
فیلیپ دو ویلیه، سیاستمدار فرانسوی و گرداننده فستیوال سالانهای در غرب فرانسه، همواره بخشی از نمایش هالیوودی خود را به فداکاریهای روس برای دفاع از مسیحیت اختصاص میدهد و یادآور میشود که قوم روس بسیار اقوام مسیحی دیگر را از «خرد شدن زیر یوغ اسلام» نجات داد ازجمله بلغارها، سارابیان، کارپاتیان، مجاران، صربیان، یونیان و حتی اتریشیان. روسیه تنها قدرت مسیحی است که توانسته است میلیونها کیلومترمربع از سرزمینهایی را که روزگاری زیر سلطه مسلمانان بود از چنگ آنان به درآورد و حفظ کند. اگر روسیه نمیبود، هماکنون قلمرو اسلام از قلب اروپا تا اقیانوس کبیر ادامه میداشت. دیگر قدرتهای مسیحی، بهویژه بریتانیا و فرانسه نیز به فتوحات بزرگی علیه اسلام رسیدند اما هیچکدام نتوانستند بردهای خود را حفظ کنند.
روسیه بهعنوان پرچمدار مسیحیت چیزی بیش از یک تصور غربی است. ذهن ملی روس نیز این کلیشه را علت وجودی روسیه بزرگ میداند. از این دید، مسیحیت با «اولین روم» یعنی کلیسای کاتولیک و با حمایت امپراتوری روم، بر بخش مهمی از جهان مسلط شد اما با گذشت زمان، در برابر قانقاریای فساد، تنپروری و انحطاط معنوی فروریخت. «روم دوم» یعنی امپراتوری بیزانطیه (در قسطنطنیه) نیز به سرنوشتی مشابه دچار شد و در برابر اسلامــ به رهبری سلطان محمد فاتحــ بهزانو درآمد. بدینسان، روسیه «روم سوم» است که پرچم صلیب را بر فراز همه بامها در سراسر جهان نصب خواهد کرد. در ذهنیت ملی روس، روسیه تنها کشوری است که دین خود را پس از مقایسه آزادانه میان اسلام و مسیحیت انتخاب کرد. ولادیمیر قدیس، که این انتخاب را انجام داد، پس از پنج روز مکاشفه و دعا و مناظره با روحانیون دو طرف، به این نتیجه رسید که اسلام هدفی جز تبدیل آدمیان آزاد به بردگان ندارد و تنها مسیحیت است که آزادی در این جهان و رستگاری در آخرت را عرضه میکند. یک ویژگی دیگر روسیه، در ذهنیت ملی قوم روس، مربوط میشود به پیدایش نخستین دولت روس. در این زمینه، مهمترین متن موجود زادوشتینا نام دارد که پیروزی جنگاوران روس را در نبرد حیاتیـمماتی کولیکوونو شرح میدهدــ نبردی که در آن قوم روس یوغ تاتاران مسلمان را به دور افکند و آزادی خود را به دست آورد.
کلیسای جامع بازیل قدیس در قلب مسکو با ۹ گنبد متفاوت و رنگارنگ سمبل ظهور قوم روس بهعنوان یک ملتـدولت است. این ۹ گنبد نماینده سرهای بریده ۹ خان تاتار مسلماناند که در نبرد کولیکوونو کشته شدند. با فتح غازان، پایتخت تاتار، سپاه پیروز روس موفق شد که ایقون «عذرای سیاه» یا «مریم غازان» را پس بگیرد و بهعنوان طلسم پیروزی خود نگه دارد. ولادیمیر پوتین در نخستین دیدارش با جورج دبلیو بوش، رئیسجمهوری وقت آمریکا، نسخهای از «عذرای سیاه» را به میزبان آمریکایی خود هدیه کرد با این جمله: از یک مرد مؤمن به یک مرد مؤمن دیگر. پوتین همواره کوشیده است تا خود را یک مجاهد یا جهادگر برای کلیسای ارتدوکس روس معرفی کند. در جنگ جاری علیه اوکراین نیز میگوید یکی از هدفهایش بازگرداندن اتحاد کلیسای ارتدوکس است با مرکزیت مسکو. در نخستین سفر رسمی به فرانسه، پوتین از میزبانان فرانسوی خواست که قطعه زمینی در پاریس را برای ساختن یک کلیسای جامع ارتدوکس عرضه کنند. او تنها رهبر روسیه است که در دو دهه اخیر، به «سرزمین مقدس» یعنی بیتالمقدس (اورشلیم) سفر زیارتی داشته است. در گفتوگویی در سال ۲۰۰۵، پوتین ادعا کرد که در سفر به بیتالمقدس، پیامی از سوی مادرش برای حضرت مسیح برده است.
خب، پس چگونه است که این صلیبی خودساخته، این دشمن شماره یک اسلام در نقش یکی از چهار قهرمان اسلام در تهران و بیروت قرار میگیرد؟
اگر روحالله خمینی و صدام حسین تکریتی راــ که بهاتفاق مسئول مرگ نزدیک به دو میلیون مسلمان بودهاندــ کنار بگذاریم، پوتین بهعنوان بزرگترین عامل مرگ مسلمانان در رأس قرار میگیرد. در چچن، او بود که صلح مذاکره شده از سوی سرلشکر الکساندر لبد را به هم زد و با کشتن بیش از ۱۰۰ هزار مسلمان و آواره کردن یکمیلیون مسلمان دیگر، تلی از ویرانی و مرگ بهجای نهاد. امروز، چچنیهای سرکوبشده در نقش سگهای درنده پوتین به سوریه و اوکراین میروند. کشتار مسلمانان در داغستان، چرکس قرهچای و اینگوشستان نیز یادآور جمله سخیف پوتین است که «این اسلامگرایان را باید در توالت انداخت و سیفون را کشید!»
مسلمان کشی پوتین به داخل روسیه محدود نمیشود. او در کشتار نزدیک به نیممیلیون مسلمان سوری، البته با کمک سید علی خامنهای و «حاج قاسم»، نقش اساسی داشته است. در لیبی، پوتین با حمایت از مارشال خلیفه حفتر، به کشتار مسلمانانــ یا به قول خودش «تروریستهای اسلامی»ــ شرکت کرده است. در مالی، غرب آفریقا، مزدوران پوتین برای کشیدن سیفون جمع شدهاند زیرا فرانسویان نتوانستند شورشیان اسلامی را مهار کنند. در آفریقای مرکزی و موزامبیک نیز مزدوران پوتین، بهویژه در چارچوب گروه شبهنظامی واگنر، مسلمانان جهادی را تارومار کردهاند. با کسب شهرت بهعنوان یک مسلمانکش بیرحم که برخلاف رهبران غربی، از به کار بردن حداکثر خشونت باکی ندارد. پوتین اکنون از سوی نیجریه نیز دعوتشده است تا برای سرکوب بوکوحرام وارد معرکه شود.
در میانمار (برمه)، پوتین در قامت بزرگترین کمککننده به نظامیان بودایی برای سرکوب مسلمانان روهینگیا ظاهرشده است. سخنگویان آوارگان مسلمان برمه میگویند بمبهای آتشزایی که برای نابودی روستاهای مسلمان به کار میرود تماماً ساخت روسیهاند. درصحنه دیپلماتیک نیز پوتین نقش خود را بهعنوان «جنگجوی صلیبی» علیه مسلمانان از یاد نبرده است. او محدودیت فروش مدرنترین سلاحها به هند راــ که از زمان گورباچف وضعشده بودــ برداشت تا موقعیت دهلینو را در برابر پاکستان تقویت کند. روسیه پوتین به همه قطعنامههای شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی در ایران رأی مثبت داده است و تاکنون، از عرضه کوچکترین کمک اقتصادیـنظامی به رژیم خمینیگرا خودداری کرده است. از دید پوتین، رژیم خمینیگرا تنها یک گاو شیرده است که پس از گرفتن شیرش، میبایستی با یک لگد از او تشکر کرد. پوتین به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل برای دخالت نظامی در یمن رأی مثبت داد و همواره از تحریم شورشیان حوثیــ که از حمایت ایران برخوردارندــ بهعنوان یک سازمان تروریستی، پشتیبانی کرده است.
روسیه در زمان پوتین به عضویت سازمان همکاری اسلامی درآمد. اما در سال ۲۰۱۹، حجم بازرگانی روسیه با ۵۷ کشور با اکثریت مسلمان کمتر از پنج درصد بود. آقای خامنهای و اطرافیان کمعقل او فکر میکنند که پوتین در روز مبادا به دادشان خواهد رسید. آنان نتوانستهاند یا نخواستهاند «ولادیمیر قهرمان» را چنانکه هست ببینند. در ماجرای قرهباغ، در قفقاز جنوبی، پوتین با دخالت در آخرین لحظه، مانع از آن شد که قرهباغ علیاــ با اکثریت مسیحیــ به کنترل باکوی بهاصطلاح مسلمان برگردد. در مسئله فلسطین، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه پوتین، میگوید «هر راهحلی که عرضه شود، امنیت اسرائیل خط قرمز روسیه است!» درباره اینکه پوتین چگونه ایران را از بازار نفت و گاز حذف کرده است در جای دیگر نوشتهایم. امروز نیز پوتین تهران را زیر فشار قرار داده است که از تولید نفت بیشتر خودداری کند و بدینسان، تحریم نفت روسیه از طرف غربیان را بیاثر یا کم اثر کند.
پوتین با چند شگرد بچهگولزن، ایران را از مجموعه محاسبات جهانی بیرون کرد. او با هدیه یک قرآن خطی به آقای خامنهای کوشید تا «رهبر عالیقدر مسلمانان جهان» را مانند کودکی که یک قاقالی میگیرد، فریب دهد. سردار عزیز جعفری، فرمانده پیشین سپاه پاسداران، میگوید «حاج قاسم» در سفرش به مسکو برای دیدار با پوتین، از فرودگاه تا کرملین از «اتومبیل مخصوص پوتین» استفاده کرد. سردار نمیداند که پوتین ۵۰ اتومبیل ضدگلوله دارد و فرستادن یکی از آنان برای آوردن «حاج قاسم» به کرملین برای شرفیابی چیزی جز بچهگولزنی نبود. وقتی میرسیم به نوشتن قانون اساسی جدید برای سوریه، نه «حاج قاسم» دعوت میشود و نه حتی سید علی. همچنین، لاوروف بهروشنی میگوید: «در قانون اساسی آینده، تعیین اسلام بهعنوان دین رسمی سوریه مطرح نیست!»
اکنون نزدیک به پنج سال است که اسرائیل با حملات هوایی مکرر، مواضع جمهوری اسلامی و مزدورانش را در سوریه در هم میکوبد. در آخرین آمار تلویحی بنیاد شهید در سال ۲۰۱۸، تلفات ایران و عوامل آن بیش از ۵۰۰ نفر برآورد شده بود. این در حالی است که روسیه کنترل آسمان سوریه را در اختیار دارد و بهآسانی میتواند به اسرائیل امر کند که از این حملات علیه «مرغابیهای نشسته» اسلامی دست بردارد. اطرافیان پوتین او را با لقب پرون یا «خدای رعدوبرق» میستایند زیرا توانسته است با بهکارگیری وسیع نیروی هوایی علیه شهرهای گوناگون در گرجستان، سوریه، اوکراین و چند کشور آفریقایی، روسیه را بار دیگر در نقش یک قدرت بزرگ نظامی جلوه دهد. اما آنطور که ولادیمیر پروپ یادآور میشود، «خدای رعدوبرق» پدیدهای گذرا است، میآید، میترساند، میسوزاند اما سرانجام، محو میشود. اگر صبر کنیم، شاید جنگ اوکراین نشان دهد که پوتین بیش از آنکه «پرون» باشد «استریبوگ» است یعنی خدای بادها!
برگرفته از ایندیپندنت فارسی