گشادن گره ٢٨ مرداد

انتشار گزارش سازمان‌های اطلاعاتی امریکا درباره برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی به گمانپروری‌های بسیار دامن زده و حساب‌های بسیاری را به‌هم‌ریخته است. چنانکه کیسینجر نخستین بار خاطرنشان ساخت، خود گزارش دگرگونی چندانی در موقعیت نمی‌دهد. جمهوری اسلامی از سال حمله هشداردهنده امریکا به عراق تولید سلاح هسته‌ای را متوقف کرده است ولی فراوری اورانیوم تا به تولید کیک زرد معروف برسد که برای ساختن بمب لازم است و پژوهش‌های گسترده در زمینه‌های مربوط را ادامه می‌دهد. اهمیت واقعی گزارش را در انتشار آن می‌باید جست. پس‌ازاین گزارش حکومت امریکا گزینه جنگ را در رویاروی‌اش با جمهوری اسلامی از دست می‌نهد. اگر قرار باشد جمهوری اسلامی به راه کره شمالی کشیده شود ــ دست برداشتن از برنامه سلاح اتمی در برابر گرفتن پاره‌ای امتیازات و تضمینات ــ این نخستین و مهم‌ترین به شمار می‌رود.

راه‌حل کره شمالی برای مشکل اتمی جمهوری اسلامی اکنون تنها گزینه برای امریکاست و فشار اقتصادی از یک‌سو و امتیازات اقتصادی و امنیتی از سوی دیگر کارت‌هایی است که برای بازی در اختیار دارد. آمریکائیان هم‌اکنون در معامله با رژیم در ایران دستاوردهایی داشته‌اند. آرام‌تر شدن عراق در بخش مهمی فرا آمد مستقیم گفتگو‌های مستقیم دو طرف است. پس‌ازاین گفتگو‌ها بود که گروه شیعیان مقتدا صدر شش ماه آتش‌بس اعلام کرد و به گفته مقامات نظامی امریکا فرستادن بمب‌های کنار جاده از ایران به عراق بازایستاد. آن بمب‌ها مسئول کشته شدن نیمی از سربازان آمریکائی و بریتانیائی بوده‌اند. (فرستادن سلاح از ایران به شیعیان عراقی ادامه دارد و آن‌ها آماده در دست گرفتن کامل منطقه خود با منابع نفتی‌اش می‌شوند). با این نشانه‌ها دیگر تردید نمی‌توان داشت که بحران اتمی جمهوری اسلامی که تا چند هفته پیش جنگ با امریکا را تقریباً اجتناب‌ناپذیر جلوه می‌داد رو به مرحله تازه‌ای از روابط دو کشور می‌رود.

برای گروه‌های فراوانی در طیف راست مخالف جمهوری اسلامی این تحولات حالتی یأس‌آور دارد. آن‌ها نمی‌توانند تلخی خود را پنهان کنند زیرا چه آشکار و چه در نهان همه امیدشان به سرنگون کردن رژیم، بر دشمنی امریکا با جمهوری اسلامی بسته بود و در میانشان کم نیستند کسانی که سرخورده به کناری می‌روند و سودی در مبارزه نمی‌بینند. از آن میان عناصری که در انتظار حمله امریکا خواب جانشینی جمهوری اسلامی را می‌دیدند وضعی از همه بد‌تر دارند ولی آمریکائیان با تکرار نکردن تجربه چلبی، به آنان خدمتی جانانه کرده‌اند و دست‌کم بخشی از آبرویشان را نگه‌داشته‌اند (چلبی ناکام از چلبی کامیاب آبرومند‌تر است.) آن‌ها نیز که زیر شعار صلح در پی متحد ساختن همفکران بودند فرش را از زیر پای خود کشیده می‌بینند؛ هرچند این تسلی را دارند که خطری کشنده از ایران گذشته است.

دکتر داریوش همایون

* * *

بالا گرفتن خطر جنگ و بحث‌ها و حرکت‌هایی که برانگیخت؛ و اکنون دگرگونی در استراتژی امریکا و دست برداشتن از طرح تغییر رژیم ــ با عنصر نیرومند نظامی که در آن می‌بود ــ یک پیامد مسلم داشته است: سیاست در ایران دیگر زیر سایه ٢٨ مرداد نخواهد بود، به این معنی که حکومت در ایران با مداخله امریکا تعیین نخواهد شد. آمریکائیان گزینه جنگ و تغیر رژیم را به کناری نهاده‌اند؛ آن بخش طیف راست ایران نیز که سی سال در انتظار به میان کشیدن پای امریکا نشسته بود و دوسه‌ساله گذشته را فعالانه در آن می‌کوشید ناگزیر است چشم از پشتیبانی امریکا برگیرد. جهان و ایران، هیچ همانندی با پنج شش دهه پیش ندارد. آنچه زمانی ناگزیر شده بود دیگر ناممکن شده است؛ و چه‌بهتر. ما هنوز می‌توانیم با ناتوانی خود از سازش با یکدیگر راه را بر مداخله بیگانگان بگشاییم، همچنان که پنجاه‌وچند سال پیش کردیم. ولی این بار مداخله از سوی قدرت‌هایی ضعیف‌تر از ایران و به‌منظور تجزیه بخش‌هایی از میهن خواهد بود و بختی هم نخواهد داشت. تنها کار ما را بد‌تر و دشوار‌تر از اینکه هست خواهد گردانید.

دورنمای جمهوری اسلامی دارای بمب اتمی هنوز در افق هست و امریکا و متحدان غربی آن هرچه بتوانند، مگر جنگ، برای جلوگیری از آن خواهند کرد (متحدان غربی امریکا به‌ویژه فرانسه در بریدن از جمهوری اسلامی گوشه چشمی هم به فروش‌های سرسام‌آور به همسایگان عرب غرق در پول ایران دارند؛ فرانسویان تا همین‌جا به‌تازگی یک‌قلم هفتاد فروند ایرباس ٣۵٠ تازه به هواپیمایی امارات فروخته‌اند.) ما به‌عنوان نیرو‌های مخالف همچنان می‌توانیم از گرفتاری‌های خارجی رژیم برای دفاع از قربانیان حقوق بشر در ایران و شاید موارد دیگر، بهره‌برداری کنیم. ولی رؤیاهای سی‌ساله، می‌باید از پرباد‌ترین سر‌ها نیز بیرون برود؛ راه‌حل آن‌ها هیچ بختی ندارد. گره ٢٨ مرداد از سیاست ایران گشاده است.

آمریکائیان اکنون سهم خود را در آزاد کردن بخش سنتی مخالف رژیم (آن‌ها که می‌خواهند پرانتز جمهوری اسلامی به هر ترتیب بسته شود و آب‌رفته به جوی بازآید) با رها کردنشان ادا کرده‌اند. در میان مخالفان دیگر نیز نمی‌توان موضع دراماتیک حزب مشروطه ایران را در این فرایند نادیده انگاشت. آن حزب با اعلام اینکه در صورت حمله به ایران در کنار هر نیرویی، صرف‌نظر از نام و پیشینه آن، خواهد ایستاد که از ایران دفاع کند نقطه پایان‌بر پدیده‌ای گذاشت که به درست یا نادرست مانند لکه‌ای بر سیاست در ایران چسبیده بود. آن اعلام به‌هیچ‌روی در پشتیبانی از رژیم نبود که دشمنان حزب جلوه دادند. منتقدان حزب نیز معنای تاریخی آن را درنیافتند. اکنون گردوخاک‌ها فرونشسته، احتمال حمله ازمیان‌رفته است و دیگر ضرورتی به ایستادن در کنار هیچ دشمن ایران، بزرگ‌ترینشان جمهوری اسلامی، نیست. آنچه خواهد ماند پایان یافتن کوشش‌ها برای تکرار گذشته است، در یک‌سوی طیف مخالف؛ و فرافکنی بحث پنجاه‌ساله و شصت‌ساله بر موقعیت کنونی است، در سوی دیگر آن.

در سی‌ساله گذشته ما در فرایندی حذفی، پاره‌ای بند‌های دست‌وپا گیر فرهنگ و سیاست جهان‌سومی ایران را، یکایک بازکرده‌ایم ــ بیشتر، (دیگران برایمان بازکرده‌اند) این آخری، ٢٨ مرداد، یکی از بد‌ترین بود به‌ویژه به سبب دیرپا بودن سنت مداخله بیگانه در ایران. مردمی که هنوز راز ماندگاری جمهوری اسلامی را در پشتیبانی امریکا و لگام سیاست خارجی امریکا را در دست‌های بریتانیا می‌دانند بیش از این‌ها لازم دارند؛ زیرا در این سیاست تازه نیز دلایل تازه‌ای بر اثبات تئوری‌های توطئه خود می‌یابند. روی سخن ما با اقلیت آگاه جامعه است که همه‌چیز از اوست. در آن اقلیت آگاه است که چنین دگرگونی می‌تواند نگاهی تازه به سراسر موقعیت ملی ما بیاورد.

 

ژانویه ٢٠٠٨
www.d-homayoun.info

مطالب مربوط

بیرون از جهان سوم در تهران

خرافات، سراسر بجای مذهب

پادشاهی و رهبری

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر