متن کامل گفتگوی شاهزاده رضا پهلوی با شبکه آی ۲۴:
از لحظهای که جمهوری اسلامی در تهران وجود نداشته باشد، کل اوضاع در ایران و منطقه بهطور مثبت تغییر خواهد کرد
شاهزاده رضا پهلوی بهتازگی در گفتگویی با بخش فرانسوی شبکه تلویزیونی i24 به پرسشهای کریستیان ملارد درباره مسائل مختلف مربوط به ایران و خاورمیانه از جمله موضوع حمله نظامی به ایران، مواضع روسیه و چین و سیاستهای اروپا، روند جاری در ترکیه، نقش جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان، «پیمان ابراهیم» و صلح اعراب و اسرائیل، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و مهمتر از همه شرایط ایران و سرنگونی جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با یک حکومت مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشر که در «پیمان نوین» مطرحشده، پاسخ داده است.
***
مهمان امروز من رضا پهلوی فرزند آخرین پادشاه ایران و دشمن شماره یک آیتاللهها است.
اگر در ایران هنوز یک سیستم پادشاهی حاکم میبود او بر این کشور حکومت میکرد. رضا پهلوی پسر بزرگ محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران متولد ۱۹۶۰ در تهران است.
او در یک مدرسه خصوصی در کاخ سلطنتی تحصیل کرد و سپس درحالیکه هنوز جوان بود بهعنوان خلبان جنگی آموزش دید.
در ۱۸ سالگی برای تحصیل به آمریکا رفت و تحصیلات خود را در یک مدرسه معتبر به نام «لوییز ایرفورس بیس» در تگزاس ادامه داد. وی از آمریکا شاهد این بود که انقلاب، کشور و ناگزیر پادشاهی پدرش را به لرزه درآورده است.
در ۱۹۷۹ او به پدر و مادرش که بهتازگی مجبور به ترک ایران شده بودند، به ترتیب در مراکش، باهاما و مکزیک پیوست.
وقتی پدرش در سال ۱۹۸۰ در مصر درگذشت، رضا پهلوی طبق قانون اساسی ۱۹۰۶ خود را شاه ایران اعلام کرد. او در دسامبر ۲۰۱۱ سروصدای زیادی درصحنه بینالمللی بر پا کرد. به این دلیل که وی از شورای امنیت سازمان ملل متحد در نیویورک خواست تا علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی را به جرم جنایت علیه بشریت در دادگاههای بینالمللی محاکمه شود.
امروز رضا پهلوی همچنان در ایالاتمتحده زندگی میکند اما در ایران نام او اغلب در جریان اعتراضات علیه رژیم حاکم بر ایران شعار داده میشود.
او در همهجا شبکههای خود را فعال کرده؛ بهطور منظم به اروپا سفر میکند و در پاریس، برلین، لندن، آمستردام یا رُم با مخالفان رژیم حاکم بر ایران دیدار و گفتگو میکند از جمله مخالفانی که برخی از آنان زمانی مخالفان پدرش بودند.
او همچنین با رسانههای خارجی که مبارزه و تلاشهای او را برای سرنگونی جمهوری اسلامی بازتاب میدهند گفتگو میکند. پخش سخنان شاهزاده رضا پهلوی: «با هر دیدگاه متفاوت سیاسی، مسئله اینست که امروز همه ما در یک کشتی هستیم. همه ما یک تهدید مشترک داریم. همه ما با یک دشمن مشترک روبرو میشویم یعنی رژیم اسلامی که امروز بر کشور ما حکومت میکند.»
وی همچنین در ایالاتمتحده آمریکا با جمعیت بزرگ ایرانیان ارتباط برقرار میکند و سخنان وی از تلویزیونهای مختلف خطاب به جامعه سه و نیم میلیونی ایرانیان ساکن در آمریکای شمالی پخش میشود. او چندین بار به کنگره آمریکا دعوتشده تا چشمانداز خود را درباره ایران ترسیم کند.
رضا پهلوی در ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۰ از هدف و برنامه خود صحبت کرد و در یک سخنرانی ۱۵ دقیقهای «پیمان نوین» خود را در حساب اینستاگرامش با ۱/۷ میلیون دنبال کننده منتشر کرد و با آن مردم را به خیزش فراخواند.
***
- اعلیحضرت، به برنامه ملاردان لیبرتی در شبکه آی ۲۴ خوشآمدید. اخیراً شما یک پیام به ملت ایران دادید که به آنها پیشنهاد «پیمان نوین» برای یک آینده خیلی متفاوت از وضعیت فعلی که اکنون ملت ایران با آن مواجه است میدهد؛ بنابراین اولین سؤال من این است که شما به هموطنان خود میگویید تنها گزینه قابلقبول، حکومت مردم ایران بدون استبداد و بدون انحصارطلبی قدرت توسط یک فرد یا گروه خاص است. به نظر شما آیا واقعاً چنین چیزی ممکن است؟ آنهم بعد از ۴۱ سال حکومت آیتاللهها که من آن را «آیتُلارشی» میدانم.
- اولازهمه کریستیان اجازه میخواهم تا از شما برای دعوت به برنامه جدیدت تشکر کنم؛ و سپاس از اینکه فرصت دادی تا با بینندگان شما صحبت کنم.
دقیقاً به دلیل ۴۱ سال زندگی زیر ستم و تاریکی و نقض کامل حقوق بشر است که مردم ایران میدانند نهتنها چه چیزی را دیگر نمیخواهند بلکه درواقع میدانند چه چیزی میخواهند؛ و این چیزی جز حاکمیت ملت و اراده مردم نیست. این موضوع اهمیت گذار بهسوی برقراری نهادهای دموکراتیک را نشان میدهد که هدف اصلی تلاشهای ما علیه این تئوکراسی است. بدون این نهادها هرگز ما بهعنوان حقوق خود بهعنوان یک ملت و خواسته مردم از دولتهایشان در مقایسه با آنچه امروز وجود دارد نخواهیم رسید.این چیزیست که مردم میخواهند و انتظارش را از حکومت آینده خوددارند و این همان چیزی است که امروز مخصوصاً جوانانی که در تظاهرات هستند بهطور خیلی واضح و روشن میگویند. من شک ندارم که نهتنها چنین چیزی ممکن است بلکه بهسرعت رخ خواهد داد؛ بهمحض اینکه ما از این رژیم عبور کنیم؛ رژیمی که در حال سقوط آزاد است.
- حالا که شما از ارتش و مردم خواستار نافرمانی مدنی در تمام کشور و با تمام روشهای مربوطه شدید، آیا واقعاً فکر میکنید باوجود تمام جنایات و کشتار رژیم تروریستی، مردم صدای شما را شنیده و از شما پیروی میکنند؟
- در زمان جنگ ایران و عراق، ارتش ایران به نحو بسیار خوبی از ملت و کشورش دفاع کرد و هرگز ابزار سرکوب ملت نبوده. برعکس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مردم نسبت به این سازمان حس وحشت دارند. اعضای این سازمان نهتنها از طرف مردم و حتی اکثریت اعضای این سازمان اصلاً هیچ امتیازی در این موقعیت ندارند؛ اما اغلب اعضای آن برخلاف فرماندهانشان که با سوءاستفاده از منافع ملت ثروتمندتر میشوند، میخواهند از این وضعیت خارج شوند. درواقع آنها نمیخواهند دیگر در این کشتی باشند که در حال غرق شدن است. به همین دلیل است که من بهطور فزایندهای گزارشها و پیامهایی دریافت میکنم که ارتشیها یا اعضای سپاه پاسداران میخواهند به مردم بپیوندند و در آیندهای متفاوت سهم داشته باشند و از رژیمی که بههیچوجه دیگر اعتبار ندارد دفاع کنند. این بدین معناست که برای رسیدن به هدف عبور از این رژیم، برای اجتناب از خشونت تا حد زیادی دقیقاً اعضای نیروهای نظامی و شبهنظامی هستند که میتوانند سپر حفاظتی برای مردم علیه این رژیم سرکوبگر باشند. این سبب میشود که میزان خسارات یعنی جان باختن انسانها در فرایند تغییر رژیم محدود و یا دستکم به حداقل برسد.
- شما در پیام خود میگویید نمیخواهید کشورتان به ابرقدرتهای خارجی فروخته شود. یادتان هست که از طرف غرب، آمریکا و فرانسه، جیمی کارتر و والری ژیسکار دستن به پدر شما خیانت شد و آنها در آن زمان، کارت خمینی را بازی کردند. امروز چه چیزی باعث میشود که شما فکر کنید ایران جدید شما دوباره مورد طمع آمریکا، روسیه و چین قرار نگیرد؟ با توجه به اینکه همین اخیراً معاهدهای سیاسی و اقتصادی برای مدت ۲۵ سال [با چین] امضا کردند.
- فقط استحکام نهادها و نظام سیاسی است که میتواند استقلال و حاکمیت یک کشور را قویتر و استوارتر کند. کشوری دموکراتیک که از سوی حدود ۸۵ میلیون ساکنانش نمایندگی میشود قابلفروش نیست؛ به هرکسی که میخواهد باشد. به دلیل اینکه رژیم حاکم بر ایران هیچ مشروعیتی ندارد و به دلیل دشمنیاش در برابر غرب، برای حمایت از خود چارهای جز اتحاد با چین و روسیه ندارد؛ بنابراین در چنین وضعیتی کشور بیشتر در معرض فروش قرار دارد تا وقتیکه کشورمان توسط یک حکومت واقعاً نمایندهی مردم نمایندگی شود. پس این حاکمیت ملت است که فروخته نشدن کشور را تضمین میکند و این چیزیست که در رژیمهایی که از ملت خود ریشه میگیرند وجود دارد؛ چیزی که کاملاً متمایز با وضعیت کنونی است.
- والاحضرت، شما در آمریکا در تبعید زندگی میکنید. کمی بیشتر از دو هفته دیگر انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. شما بهطور مشخص چه انتظاری از این کشور دارید؟ ما شاهد جوّی هستیم که بسیار رقتانگیز و آزاردهنده است. انتظار شما چیست؟
- موضع من درباره سیاست آمریکا و سیاست خارجیاش همیشه این بوده که از دولتهای آنچه دموکرات و چه جمهوریخواه خواستهام که رویکردی دوحزبی، آنطور که اینجا مینامند، به کشورم داشته باشند؛ بنابراین اهمیتی ندارد که چه کسی پس از انتخابات در ۲۰۲۱ به کاخ سفید میرود. مهم اینست که در سمت مردم ایران بایستد و بفهمد در ایران چه میگذرد و بفهمد که خواستههای هممیهنانم چیست. بجای اینکه وارد معامله با رژیمی بشود که فقط به دنبال یک طناب نجات است و در لبه پرتگاه قرار دارد.
- اما جو بایدن نامزد دموکرات اخیراً درباره سیاست دونالد ترامپ گفت ممکن است روش هوشمندانهتری برای مقابله باسیاست بیثباتسازی ایران در خاورمیانه و دیپلماسی وجود داشته باشد. آیا واقعاً فکر میکنید آیتالله خامنهای و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کلمه دیپلماسی را میفهمند؟
- آن چیزی که میفهمند تنها حلقه نجاتی است که امروز بهطرف آنها انداخته میشود تا بتوانند قدرتشان را مدت طولانیتری حفظ کنند. این بازیای است که رژیم همواره انجام داده و نمیتوان به آن اعتماد کرد. منظورم اصرار آنها برای بقای رژیم است آنهم در مقابل خواست ملت ایران که خواهان آزادی و حاکمیت خود هستند. شما نمیتوانید در آن روزی که کشور آزاد شود با دشمن در یک جبهه باشید و نه در سمت مردم ایران! مردم ایران دولتهایی را که در کنار این رژیم ایستادهاند فراموش نخواهند کرد؛ دولتهایی که بجای ایستادن در کنار مردم ایران ایستادن در مقابل آنها و در کنار رژیم را انتخاب کردند.
- پس از تخریبهای اخیرِ در دو بخش از مراکز هستهای و انبارهایی که کلاهک هستهای در خود جایداده بودند توسط حملات سایبری اسرائیل و مخالفانی در داخل ایران، آیا برنامه هستهای ممکن است به تأخیر افتاده باشد و یا هنوز هم تهدیدی برای اسرائیل و منطقه است؟
- ما نباید فقط روی برنامه هستهای تمرکز کنیم. باید فراتر برویم. مسئله اصلی خود رژیم، ساختار و ماهیت آن است. این انگشتِ روی ماشه است که تهدیدکننده است و در این مورد عامل تهدیدآمیز رژیمی است که همیشه تلاش کرده تا برای بقای خودش سیاست ویرانگر تروریسم، دخالت در کشورهای همسایه، ماجراجویی و گسترش شبکهاش مانند حزبالله در لبنان و یا جاهای دیگر را گسترش دهد تا در قدرت بماند. پس چگونه میتوان به رژیمی اعتماد کرد که در تمام این سالها مشغول چنین کارهایی بوده و تغییری در رفتارش ایجاد نشده است. این فقط تغییر رژیم را به تأخیر میاندازد و منافع هممیهنان مرا از بین میبرد چون ما روی یک زمین هستیم. خواستههای هموطنان من و ارزشهایی که به آنها مربوط است ازجمله حقوق بشر و آزادی مانند کشورهای دموکراتیک است؛ اما جای تعجب است که کشورهای بهاصطلاح دموکراتیک به وضع موجود یعنی تداوم این رژیم ادامه میدهند بجای اینکه طرف مردمی باشند که میخواهند این رژیم را سرنگون کنند. این [جایگزینی جمهوری اسلامی با یک حکومت دموکراتیک] منافع مشترک ما و کشورهای دموکراتیک را تأمین میکند.
- شما برخورد اروپاییها بهویژه نگرش امانوئل ماکرون، آنگلا مرکل و بوریس جانسون را که میخواستند تحریمهای آمریکا را دور بزنند و توافق هستهای با رژیم ایران را که یک رژیم تروریستی است نجات دهند، چگونه ارزیابی میکنید؟
- دقیقاً یکبار دیگر به شما میگویم: رژیم آماده است هر کاری بکند تا آنها موافقت کنند که این رژیم به حیات خود ادامه دهد. این به دلیل فقدان مشروعیت رژیم است. ازاینروست که به سمت اردوگاه روسها و چینیها متمایل شده است. این به آن معناست که ایرانیها نخواهند توانست چنانچه باید پذیرای کشورهای غربی باشند؛ بنابراین اگر در درازمدت نگاه کنیم، آیا منافع استراتژیک کشورهای بهویژه غربی داشتن یک ایران آزاد لائیک و دموکراتیک است یا یک حکومت مذهبی که فقط بهعنوان نیروی سرکوب در ایران حکمرانی میکند؟! عنصری که متعاقباً آوارگان و پناهندگان بیشتری را روانه غرب خواهد کرد؛ روانهی کشورهایی که در حال حاضر بسیاری از آنها دیگر ظرفیت پذیرش آنها را ندارند و اشباعشدهاند؛ کشورهای غربی با موج اسلامگرایی که به وجود آمده در حال تغییر هستند؛ مسئلهای که این روزها حتی در اروپا فراتر از منطقه ما گسترشیافته! پس ممکن است درواقع به سود منافع استراتژیک این کشورها باشد که حتی اگر ما اینجا دوباره در مورد منافع اقتصادی صحبت میکنیم باید بپذیرید که با رژیمی سروکار دارید و در حال معامله هستید که سرتاپا فاسد است و شما با عناصر سپاه پاسداران معامله میکنید. با رژیمی معامله میکنید که از تروریسم، قاچاق انسان و مشابه حمایت میکند و من تعجب میکنم چطور سهامداران شرکتهای اروپایی حاضر هستند با پذیرش این مسئولیت حقوقی و قانونی، منافع خود را در معامله با چنین رژیمی به خطر بیاندازد. این پرسشی است که در این کشورها مطرح است.
- واکنش شما نسبت به گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی که مدتهاست میگوید از ماه مه ۲۰۱۹ رژیم ایران توافق هستهای را رعایت نکرده، چیست؟
- نباید تعجب کرد. فراموش نکنید این اولین باری نیست که رژیم توافقات خود را نقض میکند. سالها قبل دو سایت نطنز و فُردو نیز کشف شد که رژیم وجود آنها را اعلام نکرده بود؛ بنابراین رژیم هیچگاه صادق نبوده و همیشه طفره رفته و همواره به دنبال راهی برای پنهان کردن نیات خود بوده است. نباید اصلاً تعجب کرد؛ و یکبار دیگر هم باید بدانید که این رژیم برای بقای خود دست به هر کاری میزند و نباید در تله آن افتاد. اجازه بدهید سرفصل دیگری را بازکنیم. اخیراً یک توافق سیاسی برای عادیسازی روابط بین اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیجفارس ایجادشده است…
- … آیا فکر میکنید اتحاد منسجم و قویتری بین کشورهای اسرائیل، امارات متحده عربی و عربستان برای رویارویی با رژیم ایران و نیروهای نیابتیاش در منطقه ایجادشده؟
- …آنچه ما شاهد آن هستیم یکروند عادیست که نشانگر خواست طبیعی و مشروع کشورهای حاشیه خلیجفارس برای گام نهادن در مسیر توسعه و پیشرفت باروحیه همکاری مشترک است. آنچه من آن را اتحادی برای پیشرفت مینامم و صرفاً آن را نمیتوان یک اتحاد علیه ایران و یا رژیم ایران نامید؛ و اطمینان دارم که این همان اتحادیست که میلیونها ایرانی هم دوست دارند بخشی از آن باشند، نه اینکه بخشی از «محور مقاومت» ی باشند که رژیم و نیروهایش در همدستی با سوریه و یا حزبالله مانع این توسعه طبیعی و مشروع در منطقه ما میشوند.
اگر شما میگویید که جمهوری اسلامی در تضاد با این محور اتحاد جدید است، قطعاً این ائتلاف جدید در تضاد با «محور مقاومت» است که رژیم و شبکههایش آن را نمایندگی میکنند. این چیزیست که امروز دیگر ثابتشده؛ نهتنها در ایران بلکه در عراق، در لبنان و در تمام کشورهایی که یا مستقیم از سوی رژیم ایران و یا غیرمستقیم از طریق شبکههای نیابتیاش در منطقه رنج میبرند.
- اینیک سؤال فرعی است. این روزها شاهد تحولات فزایندهای در منطقه هستیم که بهسرعت در حال پیشرفت است. خصوصاً در مورد خطر این محور که اشاره کردید یعنی ایران، ترکیه، شبکه حزبالله، حماس و جهاد اسلامی…
- من بارها گفتهام؛ کریستیان، شما سالهاست که مرا میشناسید. من با هرگونه دخالت و برخورد نظامی در منطقه مخالف هستم چون معتقدم اینیک سناریوی باخت- باخت است؛ اما باید بگویم بهترین ارتش حاکم در ایران مردم هستند که در خیابانها حضور دارند. آنها نیاز به حمایت دارند و بهترین راه برای پایان بخشیدن به مشکلی که وجود دارد کمک کردن به مردم ایران است تا آنها بتوانند از شرّ این رژیم همواره ستیزهجو رها شوند و آن را سرنگون کنند و بجای آن رژیمی برآمده از قدرت مردم و سکولار را بر پا سازند؛ رژیمی که شرایط را در منطقه و فراتر از آن عوض کند.
- بر اساس گفتههای برخی منابع داخلی که با من در تماس هستند ایرانیها شاید نه اکثریت اما شاید اکثریت بزرگی مایلاند که اسرائیلیها و آمریکاییها برای بیرون راندن رژیم و آیتاللهها دست به اقدام نظامی بزنند. آیا این چیزی نیست که از مردم میشنوید؟
- این انتظار خوبی نیست. من مخالف این ایده هستم زیرا همانطور که گفتم من سناریوهایی را که معتقدند تغییر از طریق نظامی به استقلال و یک فرمول دموکراتیک ختم میشوند در نظر نمیگیرم. تاریخ این را ثابت کرده است. در مقابل ما دیدهایم که کشورهای زیادی که تحت دیکتاتوری بودهاند و با حمایتهای بینالمللی توانستهاند از شرّ دیکتاتوری رها شوند، آنها بدون هیچ مداخله نظامی. این حمایتها لخ والسا را برای کشور لهستان به ارمغان آورد و نلسون ماندلا را برای آفریقای جنوبی. همچنین نمونههای دیگری که ثابت میکند برای برچیدن یک دیکتاتوری نیازی به مداخله نظامی نیست. این را میتوان با پشتیبانی مدنی و حمایت از ملت و آرزوهای آنها برای آزادی به دست آورد. کاملاً در همان بستر کشورهایی که میگویند به حقوق بشر احترام میگذارند و ادعا میکنند دموکراتیک هستند و البته هستند؛ بنابراین بهعنوان یک دموکراسی باید تلاش کنند که به کشورهای دیگر برای رسیدن به دموکراسی و رهایی از شرّ رژیمهایشان کمک کنند. مردم ما آماده هستند ولی پشتیبانی دریافت نمیکنند. ما به مداخله خارجی نیازی نداریم. ما خودمان میتوانیم این کار را انجام دهیم؛ اما آنچه من میگویم اینست که اگر پشتیبانی و حمایت داشته باشیم، با روند کوتاهتر و راحتتر میتوانیم به آزادی برسیم. ولی نهتنها اینطور نیست بلکه کشورهایی که قاعدتاً طرف ما هستند اصرار دارند عمر این رژیم را افزایش دهند. خواسته یا ناخواسته با حفظ وضع موجود! ولی این چیزیست که دیگر عملی نیست.
- نگاه شما نسبت به سیاست روسیه که چشمان خود را روی حملات هواپیماهای اسرائیل به اهداف رژیم ایران و حزبالله در سوریه میبندد و درعینحال رابطه خوبی با رژیم ایران و ترکیه دارد چیست؟ ازجمله به آنها سیستمهای پدافندی نظیر اس ۴۰۰ میفروشد.
- همانطور که قبلاً گفتم رژیم تمام مشروعیت خود را ازدستداده و برای باقی ماندن بر سر قدرت به کشورهای دیگر احتیاج دارد و برای بقا به روسها و چینیها تکیه کرده است. من فکر میکنم روسیه به سقوط رژیم نه نمیگوید. روشن است که رژیم در مسیر سقوط است اما چشم خود را بسته و بالاتر از این افق نزدیک، آیندهای بلندمدتتر را برای خود میبیند. نباید لزوماً فکر کرد که مسکو با دیدن ضعف و سقوط رژیم بر حمایت خود از دمشق و تهران اصرار خواهد کرد. شاید تا امروز چنین حمایتی بوده اما میتوان علائمی را دید که صحنه بازی تغییر کرده است.
- شما فکر میکنید که موضع پوتین ممکن است تغییر کند؟ میدانیم که پوتین مانند بسیاری از روسها، شطرنجباز است. او شطرنجباز خوبیست و وی را مغر متفکر کرملین مینامند. آیا پوتین میتواند در ذهن خود به دنبال تنها یک نقشه خاص باشد یا موضع او تغییر خواهد کرد و از یک نقطهبهنقطه دیگر چرخش خواهد داشت؟
- نمیتوانم تصور کنم که روسها در بلندمدت منافع تمدنی در اتحاد با غرب نداشته باشند و در عوض بیایند با افراد رادیکال و مذهبی در منطقه ما معامله کنند! من این را منطقی نمیبینم.
- حالا در مورد شخص دیگری صحبت کنیم؛ شخصی که بخشی از خبرهای روز را به خود اختصاص داده. نظر شما در مورد رفتار رئیسجمهور ترکیه، اردوغان که دقیقاً روسیه را در سوریه، لیبی و قفقاز به چالش میکشد و حتی ایالاتمتحده را در ناتو چیست؟ میخواهم بگویم او یک ارمغان مسموم بود!
- در اواسط قرن بیستم، پدربزرگم روابطی نزدیک و در جهت سازنده با آتاتورک در ترکیه برقرار کرد. روابطی برای آوردن مدرنیته، سکولاریسم و توسعه به هر دو کشور ما. متأسفانه از زمان انقلاب در ایران شاهد تغییر مدرنیته و سکولاریسم به سمت یک تئوکراسی بودیم. چیزی که در ترکیه کمتر آشکار و بسیار نگرانکننده است بازگشت از سکولاریسم به عقب در این روزهاست. واقعیت اینست که در حال حاضر شما در مورد دولتی صحبت میکنید که بجای اینکه حامی ائتلاف پیشرفتی باشد که چند لحظه قبل دربارهاش صحبت کردیم و در بخشهای دیگر منطقه ما در حال رخ دادن است، مستعد حمایت از سازمانهایی مانند اخوان المسلمین یا حماس است!
- اگر به شما بگویم که امانوئل ماکرون رئیسجمهوری فرانسه در حال مذاکره علنی با حزبالله در لبنان است، شما متعجب یا نگران نمیشوید؟
- این هم به همان مشکل بازمیگردد. عامل اصلی مشکلات منطقه، رژیم ایران است و یکی از شعبههای رژیم ایران حزبالله لبنان است و تا زمانی که شما رژیم را با حزبالله لبنان که از خامنهای دستور میگیرد حمایت کنید چطور انتظار دارید مشکلات در کشوری مانند لبنان حل شود؟!
از لحظهای که جمهوری اسلامی دیگر در تهران وجود نداشته باشد، کل اوضاع تغییر خواهد کرد. سیاست مداخله در امور همسایگان وجود نخواهد داشت. سیاست جدید، سیاستی خواهد بود که خواستار صلح، ثبات و همکاری با تمام کشورهای منطقه و فراتر از آن خواهد بود. از زمان روی کار آمدن یک حکومت جدید در ایران دیگر خبری از حمایت از تروریسم و یا تهدیدات هستهای و سایر تهدیدات نخواهد بود. باید دوباره این سؤال را از آقای ماکرون و دیگر تصمیم گیران غربی بپرسید که آیا نمیبینند در ایران چه اتفاقی در حال روی دادن است؟ آیا شما خیابانهای ایران را نمیبینید؟! آیا میلیونها ایرانی را نمیبینید؟ مردمی که میخواهند شنیده شوند و بیش از هر زمان دیگری به پشتیبانی شما نیاز دارند ولی شما همچنان اصرار به گفتگو و معامله با رژیم و نمایندگان این رژیم دارید؟! در فردای آزادی چه پاسخی به ملت ایران خواهید داشت؟ در این شرایط بحرانی در کجای این خطکشی ایستادهاید؟ شما در حال معامله با رژیم هستید! آیا شما در سمت مردم ایران هستید که خواهان رسیدن به آزادی هستند یا در حال معامله با رژیمی که برای ادامه بقای خود حاضر به انجام هر کاری از طریق سرکوب، نهفقط در کشور خود بلکه در کشورهای دیگر است؟!
- و آخرین سؤال والاحضرت؛ سازمان ملل بهزودی تحریم خرید و تحویل تسلیحات برای ایران را برمیدارد. غربیها بهویژه اروپاییها از آمریکا که میخواهد این تحریمها را تمدید کند حمایت نکردهاند. آیا شما فکر میکنید که عواقب آن میتواند فاجعهبار باشد؟ چون رژیم ایران دوباره توسط روسها و چینیها و دیگران مسلح میشود.
- البته اینیکی دیگر از حلقههای نجات برای رژیم است. اوباما به آنها پول نقد داد، امروز میگذارند بهراحتی مسلح باشند. من این را به نفع ثبات منطقه نمیبینم. این باعث تداوم بقای رژیم میشود. آنها خرید اسلحه را بهانه کردهاند تا مردم خود را سرکوب کنند. این میتواند به آیندهای فاجعهبارتر از امروز بیانجامد. سؤال من اینست که چرا چنین رژیمی میتواند برای مدت طولانی در منطقه حاکم باشد؟! موضوع فقط زمان است. این رژیم به لحاظ تاریخی محکومبه نابودی است. مسئلهی ما هزینهی این تغییر است. من از این زاویه نگاه میکنم؛ از زاویهای که هممیهنانم میبینند. نگاه ما بهسوی کشورهای دیگر است؛ به آنجایی که آنها ایستادهاند. زمانی که شما ابزار و امکان بیشتری به رژیم میدهید تا آن را در جهت نادرستی به کار ببرد به زندانبان کمک کردهاید، نه به زندانی! آیا این سیاست منطقی است؟ روزی وجدان عمومی، برحسب آنچه در آینده رخ میدهد به این پرسش پاسخ خواهد داد.