هربار که رژیم اسلامی با ناامیدی به پایان خط تداومش نزدیک میشود برای نجات خود حیله نوینی میآفریند و به سهولت غربیها را فریب میدهد. این بار نیز احتمالاً با استفاده از ضعف واشنگتن رژیم موفق خواهند شد باز هم کلکی جور کند و بر تداوم سلطه خونبار خود چندگاهی بیافزاید. در وضعیت کنونی که پس از اعمال تحریمهای سنگین بر ملت ایران در طول چند سال اخیر سرانجام رژیم هم از دسترسی به درآمدهای نفتی هنگفت محروم شده و به زانو در آمده بود، ناگهان بلندگوهای رژیم علیه تحریم به صدا در آمدند. فشار چندین دهه انواع تحریم علیه مردم بیپناه اشکالی نداشت اما حالا چون فروش و درآمد نفت تقلیل یافته بود، جیرهخواران رژیم و عوامل شرکتهای چند ملیتی نفتی خیرخواه و هوادار مردم ایران شدند و از سوی دیگر رژیم هم به فکر چاره افتاده و در حال تغییر چهره خود و تنظیم مجدد بازیگران صحنه حکومتی در جهت جلوگیری از فروپاشی و طولانی کردن سلطه مرگبارش شد.
پیش از این نیز یکبار در دوران پس از فضاحت بینالمللی کشتارهای وحشیانه رستوران میکونوس که طی آن تعدادی از رهبران سیاسی یکی از سازمانهای کُرد در برلین به دست عوامل رژیم ترور شدند، کشورهای اروپایی سفرای خود را فراخواندند و تهران مجبور شد با استفاده از انتخاب محمد خاتمى و گفتگوی تمدنهایش اندکی از آبروی از دست رفته خود را باز خرید کند. اما خاتمی در دو دوره ریاست جمهوری خود نتوانست هیچ تغییری در دیکتاتوری بیرحمانه رژیم ایجاد کند و پس از هشت سال هنگامی که بازی تظاهر آمیزش به پایان رسید و خود وی نیز به تدارکچی بودنش اذعان کرد، وی را مرخص کردند و احمدینژاد توسط خامنهای به عنوان رئیس جمهور بعدی به ملت ایران تحمیل شد. صحنه سازیهای به اصطلاح اصلاحات نیز جملگی به فراموشی سپرده شدند و پس از هشت سال فساد، قتل و جنایت و اتلاف بزرگترین درآمد نفت در تاریخ ایران، تیم روحانی و ظریف را به میدان آوردهاند تا در پناه شعارهای مردم فریب دولت روحانی، سپاه پاسداران تحت فرماندهی شخص خامنهای همچنان به اعدامها، نقض حقوق اساسی ملت ایران و چپاول اموال ملت ادامه دهند.
اوباما هم سانسور شده است!
روند رویدادهای جهانی نشانگر آن است که نظم و نزاکت متداول بینالمللی که پس از جنگ دوم جهانی و به ویژه پس از سرنگونی نظام کمونیستی در جهان مستقر شده بود به علت ضعف آشکار رهبری در غرب در معرض خطر جدی قرار دارد. تداوم کشتار بیش از یکصد هزار مردم بیگناه و بیخانمان شدن میلیونها نفر دیگر از مردم سوریه، تجاوز آشکار رژیم ولادیمیر پوتین به یک کشور همسایه و توسعه تروریسم اسلامی در خاور میانه و آفریقا جملگی به گونهای مستقیم و یا غیر مستقیم با ضعف مشهود رهبری در آمریکا و اروپا مرتبطند. یکی از نتایج ناخواسته و تبعات این تزلزل و عدم تعهد به مبانی دمکراسی و حقوق بشر در برابر زیادهرویهای بیشرمانه رژیمهای دیکتاتوری به نحوی روز افزون قابل مشاهده است. ازدیاد تصاعدی تعداد اعدامها در ایران، تداوم رژیم جنایتکار اسد در سوریه و یاغیگریهای پوتین در روسیه نشانههای خطرناکی هستند از روال حوادث مشابه در آینده. مطالعه دقیق پیام امسال اوباما به ملت ایران به مناسبت نوروز نمونه دیگریست از این تزلزل و ضعف اراده ایستادگی در برابر متجاوزین به حقوق ملتها. در این پیام هفصد و سی شش کلمهای امسال حتی یکبار هم جمله ” حقوق بشر” به چشم نمیخورد. تنها در یک مورد فقط کلمه “حقوق” مورد استفاده قرار گرفته است، آن هم به صورتی گُنگ و نامفهوم: در این رابطه میخوانیم: “یک توافق جامع بر سر مسأله هستهای – و ایرانی که حقوق جهانی را در داخل و خارج حمایت میکند.” ( ترجمه رسمی : وبسایت کاخ سفید) منظور از “حقوق جهانی” چیست؟ آیا منظور حقوق مُندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر است؟ اگر چنین است، چرا اوباما “بشر” را فراموش کرده است؟ کدام یک در نظر رئیس جمهور آمریکا مهمتر است، جلب رضایت غاصبان حقوق ملت و قصابان رژیم یا میلیونها زن و مرد، جوان و پیر ایرانی؟ این عقبنشینی آشکار پرزیدنت اوباما در برابر متجاوزین به حقوق بشر در ایران زمانی بهتر آشکار میشود که به پیامهای نوروزی سالهای پیش ایشان مراجعه شود. به عنوان نمونه در پیام سال پیش در مورد حقوق بشر در ایران چنین میخوانیم “ایرانیان شایسته برخورداری از حقوق و آزادیهائی هستند که مردم همه جای دنیا از آن برخوردارند.” آیا امسال ایرانیها به آن آزادیها رسیدهاند که آقای اوباما خود را از تکرار آن اصل بینیاز میبیند؟ آیا هزارها زندانی بیگناه در سیاهچالها و شکنجهگاههای رژیم نخواهند پرسید که چرا ناگهان امسال سرنوشت شوم آنها به فراموشی سپرده شده است؟ نمایش اینگونه ضعفها است که خیرهسران و قُلدرمآبهائی از نوع پوتین، بشار اسد و خامنهای این چنین نسبت به اصول و موازین بینالمللی بیاعتنا میشوند.
تا زمانی که بنیادینترین حقوق انسانی از تمام زنان و مردان ایرانی دریغ میشود، تا روزی که هزاران فعال سیاسی، رهبران جنبش زنان، روزنامهنگاران، دانشجویان و همچنین رهبران سیاسی مخالف در ایران زندانی هستند، این رژیم منفور باید در سطح جهانی تقبیح شود و باید دست رد بر سینهاش زد. پرزیدنت اوباما آیا نمیداند که هر گونه سازش با این رژیم در شرایط فعلی، موجب انزجار و ناامیدی میلیونها ایرانی خواهد شد؟ در پاسخگویی به پرسشها در زمینه پرونده هستهای، مسائل منطقهای و دیگر سئوالات نیز فرستادگان رژیم از جمله رئیس جمهور نظام به طور کامل ناتوان هستند چون بر اساس قانون اساسی فعلی جمهوریاسلامی، رئیس جمهور بیش از عروسک خیمهشببازی نیست. قدرت واقعی تمام و کمال در دست خامنهای است که شخصاً دشمن قسم خورده ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و تمام کشورهای آزاد و متمدن است. امروز خامنهای و هوادارانش تنها کسانی هستند که در منطقه سنگ پوتین را به سینه میزنند و “روزنامه” های سرسپردهشان از تجاوز به اوکراین حمایت میکنند. هر نوع کنار آمدن با این رژیم از سوی قدرتهای غربی تحت شرایط حاضر، بیحرمتی به میلیون ایرانی آزادیخواه و دیگر مردمان خاورمیانه است که از تحریکات و دخالتهای “سر مار” در تهران در رنج و عذاب به سر میبرند. تاریخ نشان داده است که نمایش ضعف در برابر متجاوزان به حقوق ملتها برای سرنوشت و صلح جهان فاجعه آفرین است.
پاریس، آدینه- اول فروردین یک هزار و سیصد و نود و چهار