تاثیر رویدادهای سیاسی میان کشورها بیشباهت به قانون ظروف مرتبطه در علم فیزیک نیست. در سیاست و امور بینالمللی نیز هرگونه رویداد دور یا نزدیک سرانجام در کشورهای دیگر تاثیرگذار خواهد بود. میزان این تاثیر مسلماً یکسان نیست و در ارتباط با زبان، فرهنگ و فاصله کشورها با یکدیگر متغیر است. مسلماً اتفاقات یک کشور در دیگر کشورها عیناً قابل تکرار نیست و در تاریخ کمتر نمونهای در رد این اصل یافت میشود. رویدادهای مشابه در کشورهای عرب زبان طی چند سال گذشته یک نمونه گویا از این مدعاست. در حالیکه حوادث تونس در مصر، لیبی و سوریه موئثربودند دیدیم که هر یک مسیری متفاوت را پیمودند.
اکنون باید پرسید در جهان پر تلاطم امروزی کدام یک از رویدادها، بیشترین تاثیر مشابه با اوضاع ایران را خواهد داشت، مثلا آیا میتوان انتظار داشت که حوادث اوکراین در ایران تکرار شود؟ پاسخ به این پرسش بسیار مشکل است زیرا همانقدر که میتوان جوانب مشابه میان شرایط سیاسی و اقتصادی این دو کشور یافت، به همان اندازه نیز اختلافات فاحش میان آنها به چشم میخورد. در حالی که رژیم اوکراین همانند رژیم اسلامی در ایران خشن، فاسد، و متکی به بیگانه است، در عین حال از لحاظ سیاسی و تشکلهای حزبی و ساختاری به مراتب از شرایط ایران پیشرفتهتر به نظر میرسد. میزان خشونت علیه احزاب و گروههای مخالف کمتر از آن است که در ایران مشاهده میشود و در اوکراین یک نظام فاشیستی مذهبی مستقر نبود. اما آنجا که شاید بتوان روی جنبههای مشابه دو کشور نتیجهگیری کرد به نظر میرسد شباهت نسبی تجربه خیزش سبز در ایران و رویدادهای اخیر اوکراین میتواند مفید واقع شود. در حوادث اخیر اوکراین نقش رهبری مبارزه در دست مردم بود از اینرو به خوبی توانستند در برابر یورش حکومت انسجام خود را حفظ کنند، در حالیکه در ایران یکی از دلایل شکست حرکت مردمی، عدم استقامت، جسارت و صراحت رهبران جنبش سبز بود. در قیام مردم ایران یکپارچگی اهداف وجود نداشت در حالی که در اوکراین سرنگونی بلا قید و شرط نظام حاکم مد نظر بود اکنون باید در انتظار نتیجه مبارزات مردم اوکراین برای آنها آرزوی موفقیت کرد.
درسی از تونس:
اگر در مورد مفید واقع شدن تجربه اوکراین برای مبارزان ایرانی نتوانیم به سادگی به نتایج مطلوب برسیم، در مورد آنچه در تونس رویداده است چنین ابهامی وجود ندارد. همانطور که میدانیم تونس کشوری بود که نخسیتن جرقه انقلابهای موسوم به ” بهار عربی ” از آنجا آغاز شد. متاسفانه در تونس هم مانند ایران اسلامیستهای نسبتاً افراطی سعی کردند و موفق شدند با روشهای انحصارطلبانه خود انقلاب تونس را مصادره کنند و به خیال خود حکومتی برای اجرای اصول و موازین شریعت بپا سازند. خوشبختانه بر خلاف آنچه در ایران روی داد، زنان تونس که تجربه ایران را فراموش نکرده بودند، از همان روزهای نخست توانستند ائتلاف بزرگی علیه حکومتاسلامی تونس ایجاد کنند. همکاری اتحادیههای کارگری و بخش بزرگی از طبقه متوسط تونس موجب شد اسلامیتهای حزب ” نهضت” سرانجام به این نتیجه برسند که نخواهند توانست نظر خود را بر جامعه پیشرفته تونس تحمیل کنند. بیش از دو سال مبارزه مداوم مردم تونس سرانجام اسلامیستها را ناچار کرد بر سر میز مذاکره نشسته و در مورد یک قانون اساسی جدید که حافظ حقوق اساسی همه مردم باشد، به توافق برسند. این توافق اصولی یکی از بزرگترین دستآوردهای سالهای اخیر برای مردم تونس و نمونه و سرمشقی برای مردم دیگر کشورهای اسلامی است. در قانون اساسی جدید تونس حقوق سیاسی و اساسی زن و مرد مساوی شناخته شده است. این نوآوری بیسابقه و دیگر اصول مدرن در این قانون اساسی، که به تایید و تصویب رسیده است، شاید بتواند آغازگر یک تغییر و تحول اساسی در همه کشورهای اسلامی بشود.
مسلماً تاریخ سیاسی تونس از دیگر کشورهای اسلامی و حتی کشورهای شمال آفریقا، متفاوت و شاید بتوان گفت پیشرفتهتر است. ولی با این وجود پس از چند سال تلاش تونسیها موفق شدند با همه اختلافات سیاسی، مذهبی و اجتماعی سرانجام راهحلی بیابند که هم مورد قبول اسلامگراها باشد و هم حقوق غیرقابل انکار زنان و دیگر عوامل پیشرو جامعه را تأمین کند. یکی از مشکلات باقیمانده و لاینحل در این قانون اساسی نوین تونس مسئله تباین مذهب رسمی و جامعه مدنی و سکولار است. در ماده شش این قانون با زبانی بسیار پیچیده و گنگ سعی شده است هم مذهبگراها و اسلامیستها را راضی نگه دارند و هم سکولارها را. از اینرو در یک ماده هم از آزادی عقیده سخن رفته است و حفظ احترام مقدسات، بدون آنکه «مقدسات» تعریف شود. شاید بهتر از این در شرایط موجود امکانپذیر نبوده است. با این همه موفقیت بزرگی نصیب مردم تونس شده است و توانستهاند برای یکی از مشکلات سیاسی کشور اسلامی راهی بیابند.
پاریس: بیست و هشتم فوریه دوهزاروچهارده