“اگر مردم در زمینه سبد کالا به زحمتی افتادند٬ من به عنوان رئیس جمهور از آنها عذرخواهی میکنم.”
آقای روحانی! چه بهتر میبود اگر به جای عذرخواهی تنها در مورد این حادثه شرمآور با استفاده فرصت کمیاب از تلویزیون زنده، همانند شیرمرد روزگار، محمد نوریزاد، دل به دریا میزدید و از مشارکت در انقلاب منحوس که این چنین ملت را بروز سیاه نشانده است استغفار میکردید. همان انقلابی که ملت ایران را به چنین روزی رسانده است که باید به جای یک زندگانی مرفه و شرافتمندانه چشم امیدشان به ماهانههای احمدینژاد یا بستههای کالائی شما باشد. همه این بدبختی و سیهروزی که ملت ما گرفتار آنست تنها و تنها ثمره همان انقلاب شوم و کارکرد رژیم ستمگر منتج از آن است. روزگار ملت غیور ایران را به جائی رساندهاید که به خاطر بسته کالایی بیارزشی با هموطنان خود دست به گریبان میشوند و بر رخسار یکدیگر پنجه میکشند. حتماً خواهید گفت این تنگدستی مردم به علت “تحریمهای ظالمانه” اجانب است. چرا نمیگوئید چه سیاستهای اشتباهی موجب برقراری این تحریمها شده است؟
آیا نامه سیام نوری زاد خطاب به “رهبر معظمتان” را خواندهاید؟ این نامه به خوبی میتواند بخشی از ادعانامه دادستان ملت علیه نظام جمهوریاسلامی و شخص خامنهای باشد. شما نیز بخشی از همان نظام هستید. فراموش نکنید در دادگاه نورمبرگ این اصل مسلم به تائید رسید که هر فردی در برابر مقام ما فوق اعمال خود مسئول است و بهانه اطاعت از فرمان نمیتواند مانع گناهپذیری افراد شود. سکوت در برابر و مشارکت در اجرای قوانین، مقررات، احکام و فرامین ضدانسانی و ضد منافع ملی به حساب شخص شما نوشته خواهد شد و شما باید روزی در برابر اعمالتان پاسخگو باشید.
تحریمهای بیگانه نمیتواند بهانه شکست فضاحت بار سیاست اقتصادی رژیم باشد. در این مورد هم به مردم دروغ میگوئید چون تحریمها یکی از نتایج سیاست مرگبار هستهای شماست. همانگونه که نوریزاد خطاب به خامنهای میگوید: «به راحتی فریب روسها را خوردید و با ریسمان آنها به اعماق چاه هستهای فرو شدید تا مگر با دستیابی به بمب اتمی دست به گلوی اسراییل و آمریکا ببرید و اسم خود را با شجاعت بیامیزید و مدال آن را برگردن تاریخِ این مرزوبوم بیاویزید. روسها شما را بر زانوی خود نشاندند و پولهای مردم را با امضای شما برداشتند و بردند و آشغالهای هستهای خود را برای سرگرم شدن شما پیش روی شما فرش کردند و برای شما فرصتی فراهم آوردند تا هر چه میخواهید شعار بدهید و رجز بخوانید و برای آمریکا و اسراییل خط و نشان بکشید و همزمان به همان مدال شجاعت بیندیشید.
شما هرگز ندانستید و اکنون نیز نمیدانید که: به موازات نفرتی که شما بر سر اسراییل میباریدید و میبارید، کارگزارانِ نفوذیِ اسراییل در هیئت سرداران سپاه و احمدینژاد و جناب شریعتمداریِ کیهان، خواستههای اسراییل را از امضاها و فریادهای شما بر میکشیدند و هنوز نیز بر میکشند.»
آقای روحانی! شما از مردم میخواهید انقلابی را جشن بگیرند که وطنشان را ویران کرد، میهنشان را به جنگ خانمانسوز کشاند، حیثیت معنوی و سرمایه ملیشان را به بادفنا سپرد، مشتی اجامر و اوباش را بر سرشان به حکومت نشاند، صدها هزار جوان را در جنگ و انتقامجوئی به خاک و خون کشید و میلیونها ایرانی را به تبعید راند. نخستین رئیس جمهورش از ترس جان ناچار به فرار شد و آخرین سه رئیس جمهورش که مجموعاً بیست و چهار سال بر این خراب شده حکومت کردند امروز از مطرودین هستند و “فتنهگر” یا “انحرافی” خوانده میشوند. رژیم منبعث از این انقلاب شوم بیش از آنکه اسلامی خوانده شود از خصائص استالینی برخوردار است و خامنهای که از شرایط جهان مدرن بیاطلاع است برای انحصار و حفظ قدرت شیوه و روش قهرمان محبوبش استالین را برگزیده است. نوریزاد در همان نامه در این مورد نیز خامنهای را مورد خطاب قرار داده و مینویسد:
“من گاه به این میاندیشیدم که مشکل شما نداشتن شناخت از جهان مدرن است. که در این جهان، داستان مذهب و گرایشات دینی داستانی حاشیهای و فردی و درونی است و کلاً در آن جوامع، حساسیتهای دینی از صورت جامعه کوچیده و به درون افراد پناه برده و هرگز نیز فرصتی برای ظهورنمییابند. مدتهاست که دانستهام جناب شما نه تنها از جهان مدرن، که شناختی نیز از جامعهی خویش ندارید. شما خدا وکیلی چقدر کِردستان را، خوزستان را، بلوچستان را و همین تهران را میشناسید؟
شما که خوش سخناید، تلاش کنید یک دقیقه – آری یک دقیقه – بدون شعار و بدون بکار بردن واژگان کلیشهای دربارهی مردم ایران صحبت کنید. به امر جناب شما اقلیتهای اعتقادی هرگز فرصتی برای برآمدن و استخدام و قرارگرفتن در جایگاههای بایستهی کشورشان را که نداشتهاند هیچ، به مختصر بهانهای نیز دستگیر و اعدام شدهاند یا بیدلیل در حبس ماندهاند. به محض قرارگرفتن در یک محفل سنی یا زرتشتی یا یهودی شما اما به وادی شعار گریز میزنید و هیچ نیز به این نمیاندیشید که اگر بشود بر یک حباب پوک خانه ساخت به تربیت ناشی از شعار نیز میتوان دل بست. شما سرمایههای نقدی و انسانیِ کشور را یا تباه فرمودهاید یا از ریخت انداختهاید آقا. جامعهای پرداختهاید بینخبه با انبوه مداحان. جامعهی بینخبه و مداح محور، مطلوبترین فضا و فرصت را برای رفتارهای ناجورحکومتی فراهم کرده است. جامعهی بینخبه و مداح محورِ امروز ما، درست همان است که شما خواستهاید و میخواهید. چرا که در یک ساختار درست و پسندیده و قانونی، آقا مجتبای شما فرصت جولان نمییابد و سپاه و اطلاعات فرش زیر پای شما نمیشوند. سخن از اطلاعات شد، شما خبر دارید آیا چرا آقای روحانی و همکاران او را هنوز که هنوز است به وزارت اطلاعات راه ندادهاند؟”
به جای عذرخواهی اگر شهامت گفتن حقایق را به ملت را ندارید، انتخاب شرافتمندانه استعفاست نه عذرخواهی.
پاریس: هفتم فوریه ۲۰۱۴