4.8 C
تهران
شنبه, ۱. دی , ۱۴۰۳

عصرِ عُسرت و معمّای ۲۸ مرداد (بخش سوم)

    • جُدا از بحث‌های بی‌پایانی که حدود ۷۰ سال جامعۀ سیاسی ایران را به خود مشغول کرده، ابتداء باید به پرسش‌های اصلی و مقدّم بر بحثِ «کودتا» پاسخ داد!
    • خلیل ملکی به دکتر مصدّق: «در شرایط فعلی هیچ‌کس از وضع خود و از وضع کشور راضی نیست و موجِ نارضایتیِ وخیم سراسر کشور را فراگرفته است».
    • مصدّق خطاب به دکتر سنجابی: «آقا! جنابعالی امروز صبح، چَرس (مادۀ افیونی) کشیده‌اید. شاه فرمان عزلِ مرا نمی‌تواند بدهد و برفرض هم بدهد ما به او گوش نمی‌کنیم!».

بخش نخست

بخش دوم

به‌سوی ۲۸ مرداد

درحالی‌که از آغاز اردیبهشت ۳۲ رهبران سیاسی درگیرِ جنگی تمام‌عیار شده بودند، با فرارسیدن ۲۸ مرداد جامعۀ ایران شاهدِ دگرگونی‌های شگفتی بود.

مردمی که در شعارها و وعده‌های مصدّق بهروزی خود را می‌دیدند، با بن‌بست مذاکرات نفت و تداوم تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی، روزبه‌روز از مصدّق ناامید شده بودند. دو سال پیش از ۲۸ مرداد ۳۲ در سفر به آمریکا و دیدار با ترومن و اچسُن، وزیر خارجۀ دموکرات آمریکا (۳۰ مهر ۱۳۳۰) مصدّق به آنان گفته بود:

نیروهای مسلّح و پلیس ایران مدت ۲ ماه است که هیچ‌گونه حقوقی دریافت نکرده‌اند و خودِ این امر، به تنهائی خطر مهمی‌ بشمار می‌رود. بودجۀ دولت، با کسری حدود چهارصد میلیون تومان روبرو است و فقر و آشوب در سراسر کشور، گسترده است. معلّمین مدارس، حقوق ماهیانه‌ای به مبلغ یک‌صد تومان که معادل ۲۵ دلار است دریافت می‌کنند، این مبلغ به‌دشواری هزینۀ پرداخت اجارۀ یک اطاق را در ماه کفایت می‌کند، درنتیجه: بسیاری از معلّمین، هوادار و متمایل به کمونیسم شده‌اند و این افکار را در سراسر مدارس کشور ترویج می‌دهند» [۱].

خلیل ملکی – یک سال پیش از ۲۸ مرداد– به مصدّق هشدار داده بود:

«آقای دکتر مصدق! در شرایط فعلی هیچ‌کس از وضع خود و از وضع کشور راضی نیست و موجِ نارضایتیِ وخیم سراسر کشور را فراگرفته است» [۲]

 

رفراندوم: آری! یا نه!

یکی از ویژگی‌های جنبش‌های پوپولیستی آشوب زایی و آشوب زیسـتی است. این امر باعث می‌شود تا جامعه – هر بار- از بحرانی به بحرانی دیگر و از عصبیّتی به عصبیّت دیگر پرتاب شود. فقدان اعتدال و سُلطۀ شور و شعار بر شعور و عقلانیّت سیاسی باعث می‌شود تا رهبر جنبش، شکست‌های خود را به «دشمن» و «عوامل خارجی» نسبت دهد. درواقع، «دشمن» موضوع و محورِ همۀ نگاه‌ها و دیدگاه‌های رهبر است. در فقدان یـک برنامـۀ دقیق و روشـن، رهبر می‌کوشد تا با ایجاد بحران‌های تازه، کشتیِ طوفان‌زدۀ قدرت خود را به ساحل عافیت بکشاند.

در چنان شرایطی اعلام برگزاری «رفراندوم برای انحلال مجلس» به اختلافات موجود بین نیروهای نهضت ملّی افزود. انحلال مجلس هفدهم در حالی صورت می‌گرفت که نمایندگان آن در انتخاباتی تحت نظارت دولت مصدّق انتخاب‌شده بودند. از این گذشته، شیوۀ غیر دموکراتیکِ برگزاری رفراندوم نیز با گفته‌ها و باوری‌های دیرین مصدّق مبنی بر «استقرارِ دموکراسی و انجام انتخابات آزاد» مغایرت داشت. حیرت‌انگیز اینکه، دو صندوقِ جداگانه برای اخذِ آرای مخالفان و موافقان تعیین‌شده بود، شیوه‌ای که در تاریخ انتخاباتی جهان سابقه نداشت چراکه مخالفان -با برگه‌های «نه!» و در محلّی جداگانه – چه‌بسا – موردِ شَتم وُ شماتتِ هوادارانِ حزب توده و دیگران قرار می‌گرفتند. محمّد علی موحـّد- باوجود علاقه و احترام عمیق نسبت به مصدّق- می‌نویسد:

انحلال مجلس ـ البتّه ـ به‌موجب تفسیر اصل ۴۸ قانون اساسی در اختیار شاه بود، امّا مصدّق نمی‌خواست آن تفسیر را به رسمـّیت بشناسد و حاضر نبود چنین تقاضائی را از شاه بکند و می‌دانست که در صورت تقاضا هم شاه آن را نخواهد پذیرفت؛ بنابراین، تنها راهِ انحلال مجلس، توسل به رفراندوم بود، امّا رفراندوم در ایران سابقه نداشت و برخی از اعضاء فراکسیون نهضت ملّی آن را نمی‌پسندیدند». [۳]

 

موافقان رفراندوم انحلال مجلس

دکتر غلامحسین صدیقی (وزیر کشور)، دکتر کریم سنجابی، خلیل ملکی، احمد رضوی، دکتر مظفر بقائی، مهندس حسیبی، اصغر پارسا و برخی دیگر از سران جبهۀ ملّی با رفراندومِ انحلال مجلس مخالف بودند و آن را مغایرِ قانون اساسی و «زمینۀ قانونیِ عزل مصدّق از طرف شاه» می‌دانستند و حتّی دکتر عبدالله معظّمی (رئیس مجلس و هوادار مصدّق) در اعتراض به این تصمیم مصدّق از ریاست مجلس استعفاء داد… مهندس حسیبی در یادداشت‌های روزانۀ خود یادآوری می‌کند که به همراهِ تنی چند به نزدِ مصدّق رفته و او را از رفراندوم برای تعطیل مجلس بر حذر داشته است [۴].

دکتر غلامحسین صدیقی، وزیر کشور مصدّق، دربارۀ غیرقانونی بودنِ رفراندوم می‌گوید:

علی میرفطروس
علی میرفطروس

ـ «گریه کردم و به دکتر مصدّق گفتم: هر چه شما بگوئید ما اجرا می‌کنیم، امّا رفراندوم [برای انحلال مجلس] کار درستی نیست» [۵]

دکتر صدیقی به یاد می‌آورد که محمود نریمان (یکی از شریف‌ترین و صدیق‌ترین یاران مصدّق) به او گفته بود:

– «تاریخ، ما را به خاطر این اشتباه [رفراندومِ انحلال مجلس] نخواهد بخشید».

خلیل ملکی در مخالفت با رفراندوم به مصدّق هشدار داده بود:

–«آقای مصدّق! این راهی که شما می‌روید به جهنّم است ولی ما تا جهنّم نیز با شما می‌آئیم!» [۶]

دکتر بقائی و علی زُهری نیز خطاب به دکتر مصدّق گفتند:

به‌شرط اینکه نخست‌وزیر از تصمیم خطرناک انحلال مجلس دست بردارد، حاضر هستیم به فوریـّت از نمایندگی مجلس شورای ملّی استعفاء کرده و از مجلس مستقیماً خود را تسلیم زندان شما نمائیم». [۷]

دکتر سنجابی (حقوقدان) معتقد بود که طبق قانون اساسی، در غیابِ مجلس، شاه حـّقِ صدورِ فرمان عزل نخست‌وزیر را دارد و لذا به مصدّق گفته بود:

شما (اگر) مجلس را ببندید، در غیاب آن، ممکن است فرمان عزل شما از طرف شاه صادر شود، آن‌وقت چه می‌کنید؟».

مصدّق با زبانی تلخ و توهین‌آمیز به دکتر سنجابی‌پاسخ داد:

ـ «آقا! جنابعالی امروز صبح، چَرس (مادۀ افیونی) کشیده‌اید! شاه فرمان عزل مرا نمی‌تواند بدهد و برفرض هم بدهد ما به او گوش نمی‌کنیم» [۸]

این روایت‌ها نشان می‌دهند که باوجود هشدارهای سران جبهۀ ملّی، دکتر مصدّق تصمیم گرفته بود تا فرمان عزلِ خود را نپذیرد و لذا، فرمان شاه حتّی اگر در روزِ روشن و توسط فردی غیرنظامی به وی ابلاغ می‌شد، در تصمیم مصدّق تغییری داده نمی‌شد؛ نکتۀ مهمّی که بسیاری از پژوهشگران آن را نادیده گرفته‌اند!

روزنامۀ نیویورک‌تایمز ضمن اینکه اقدام مصدّق در انجام رفراندوم را با اقدام هیتلر در آلمان نازی شبیه دانست، نوشت:

طرز اجرای رفراندوم، مسخره‌آمیز بوده و نه‌تنها اصل رأی مخفی رعایت نشد بلکه در خیابان‌هایی که به محل اخذ آرای مخالفینِ انحلال مجلس منتهی می‌شد، نوشته‌شده بود: آن‌هایی که در این محل رأی می‌دهند خائنین به وطن هستند». [۹]

خبرنگار روزنامۀ معتبر Le Monde (چاپ پاریس) از تهران دربارۀ چگونگی انجام رفراندومِ انحلال مجلس با تیترِ «اخذ آرای موافق و مخالفِ انحلال مجلس، در ۲ مرکز مختلف، انجام شد!» گزارش داد:

به نظر می‌رسد که یک توافق ضمنی بین حزب توده و جبهۀ ملّی برقرارشده است، به این شکل که طرفداران جبهۀ ملّی در میدان سپه و طرفداران حزب توده در ایستگاه (راه‌آهن) آراء خود را به صندوق بریزند. تمام سفارتخانه‌ها بسته‌اند و حدود سه هزار نیروی نظامی ‌از ۴ نقطۀ محل اخذ رأی و نقاط استراتژیک تهران محافظت می‌کنند. گروه‌های وابسته به حزب توده خیلی عظیم‌تر هستند و طولِ صف‌های آنان به چند صد متر بالغ می‌شود. شعارها و پلاکاردهای جبهۀ ملّی حاکی از اعلام حمایت از دکتر مصدّق و درخواست انحلال مجلس است، درحالی‌که شعارهای حزب توده ـ اساساً ـ علیه مجلس و درخواست تشکیل مجلس مؤسّسان برای تغییر رژیم فعلی است. نحوۀ اخذ رأی، مخفی نیست زیرا نه‌فقط یک محل جداگانه برای کسانی که می‌خواهند رأی منفی بدهند در نظر گرفته‌شده بلکه هر یک از شرکت‌کنندگان در این رفراندوم باید ورقه‌ای را پـُر کنند که اسم و آدرس خود را روی آن بنویسند.

محلّی که برای اخذ رأی طرفداران مجلس در نظر گرفته‌شده، مقابل مجلس است و روی یک پلاکاردِ بزرگ این جمله بچشم می‌خورد:

ـ «کسانی که اینجا رأی می‌دهند، مخالف انحلال مجلس هستند».

تا ساعت ۹ به‌وقت محلّی، فقط سه نفر برای اعلام رأی «نــــه» در این صندوق حضور یافتند و از این سه نفر تعداد زیادی عکس گرفته شد و از آن‌ها فیلم‌برداری شد و مورد اهانت و آزار قرار گرفتند.» [۱۰]

روزنامۀ معروف واشنگتن‌پست نیز نوشت:

–«چیزی به سقوط دولت دکتر مصدّق توسط مجلس باقی نمانـده بـود کـه وی پیش‌دستی کـرد و مجلس را منحل نمود». [۱۱]

به جرأت می‌توان گفت که در صورت عدم انحلال مجلس در این رفراندوم بی‌سابقه و غیر دموکراتیک، از وقوع رویدادهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۳۲ نیز جلوگیری می‌شد. هندرسون در گزارش ۴ اسفند ۱۳۳۱ به «تحقیرِ مستمرِ شاه توسط مصدّق» اشاره‌کرده بـود [۱۲]. مصدّق ضـمن محدود کردن اختیارات مالی و قانونی شاهِ جوان، بستن دفاتر شاهپورها و شاهدخت‌ها و اخـراج مـادر و خواهر شاه بـه خـارج، ممنـوع کـردن رجـال سیاسـی و نظـامی از ارتبـاط مسـتقیم بـا شـاه هرگونه «شئونات متصوّرۀ شاه» را بر باد داده بود [۱۳]، بااین‌همه، به قول حسین مکّی و ماتیسون (کاردار سفارت آمریکا در تهران) تا قبل از انجام رفراندوم:

شاه، آرام و سربه‌راه، در دست‌های مصدّق بود». [۱۴]

هندرسون در گـزارش ۱۰ مـارس ۱۹۵۳ (۱۹ اسـفند ۱۳۳۱) رَوَنـد حرکت‌های آیندۀ مصدّق را چنین توصیف می‌کند:

زمانی همه امیدوار بودند که مصدّق می‌تواند مشکل نفت را حل‌وفصل کند و مصدّق نیز مخالفان خود را با این حربه می‌کوبید که «آنان درراه او سنگ‌اندازی و مانع‌تراشی می‌کنند»، ولی اینک [با آخـرین پیشـنهادات آمریکا و انگلیس] برای خودِ مصدّق روشن‌شده که راهِ فرار ندارد. پیشنهادهای اخیر انگلیس دربـارۀ غرامـت ـ چه در صورتِ ردّ و چه در صورتِ قبول ـ به سقوط مصدّق منجر خواهد شد [زیرا] پرحرارت‌ترین اعضای جبهۀ ملّی که جزو نزدیکان دکتر مصدّق‌اند، با این پیشنهادها مخالفت می‌کنند و مصـدّق ناچـار اسـت کـه بـا آنـان همدل و همراه باشد. در چنین شرایطی، مطمئن‌ترین راه این است که او ابتداء به دربار بپـردازد و کـانون تمرکز مخالفانش را برچیند و آنگاه شکست مذاکرات نفت را اعلام کند.

هندرسون در همین گزارش تأکید می‌کند:

– «مصدّق که انگلیسی‌ها را بیرون رانده، مجلس شورای ملّی را فلج و مجلسِ سنا را نیـز منحـل کـرده، همـۀ سیاستمداران معروف را تار وُ مار و صاحب‌منصبان ارشـدِ لشـکری و کشـوری را برکنـار نمـوده و چندین عضو خاندان سلطنتی را به تبعید فرستاده، اینک به سراغ شاه رفته اسـت. شـاید بعـد از شـاه، نوبـت مجلس باشد که بخواهد خود را از شرِّ آن نیـز برهانَـد…مصـدّق مانند بسیاری از اعضای خاندان قاجار، کینه‌ای پنهـانی نسـبت بـه شاه دارد. او شاه را به چشم «فرزندِ آن شیـّاد و ستمکار» [رضاشاه] می‌نگرد کـه همـواره در تضـعیف قدرت و اعتبار او می‌کوشد». [۱۵]

مصدّق گوهر عزّت و استقلال ایران را در نگین ارادۀ خود داشت، امّا او در توفانِ عُسرت‌ها و عصبیـّت‌های سیاسی، نتوانست این بارِ امانت یا گـوهرِ عـزّت و اسـتقلال را به ساحل پیروزی برساند. خلیل ملکی در انتقاد از سرسختی و عدم انعطاف مصدّق در مسئلۀ نفت یادآور شده بود:

رهبری زمانی واقع‌بین است که اوّلاً تابع احساسات نباشـد، نیــروهای فعــّال و ذخیـرۀ خـود را بتوانـد خـوب حساب و برآورد کند و نیروهای رقیب یا دشمن را نیز آن‌طوری که هست، حساب کند و هیچ اقدام بی‌موردی کـه نتیجه‌اش حتماً شکست است، به عمل نیاورَد. ثانیاً: رهبری واقع‌بین باید تقاضاها و خواسته‌های خود را نیز نه مطابق آخرین و بـالاترین آمـال و آرزوهـای خـود، بلکه متناسب با نیروی خویش و نیروی دشمن در دستور روز قرار دهد…رهبری واقع‌بین در هـدف و ایـدئولوژی نباید سازش‌کار باشد، امّا در سیاستِ روز، سازش‌کاری برای رسیدن به قسمتی از هدف‌های اعلام‌شده نه‌تنها مجاز، بلکه ضروری است … به دور انداختن شعار «یا همه‌چیز یا هیچ‌چیز» ضروری است (زیـرا) دنیای مـا، دنیـای نِسبی است، باید در مراحل چند به هدف نزدیک شویم. به امید ایده‌آل مطلقِ «همه‌چیز یا هیچ‌چیز»، همه‌چیز را از دست دادن اگر هم ارزش اخلاقی داشته باشد، ارزش سیاسی و اجتماعی ندارد». [۱۶]

در آن شرایط بی‌انعطاف و «همه‌چیز یا هیچ‌چیز»، طرحِ «ت. پ. آژاکس» توسط دولت‌های انگلیس و آمریکا تدوین شد؛ طرحی که اضمحلال حزب توده را نیز هدف اصلی خود قرار داده بود و بیشتر به یک «طرح کودکانه» شباهت داشت تا به یک «طرح کودتا» و لذا، چنانکه نشان داده‌ایم شکست آن محتوم و مُسلّم بود.

 

پرسش‌های بی‌پاسخ!

جدا از بحث‌های بی‌پایانی که حدود ۷۰ سال جامعۀ سیاسیِ ما را به خود مشغول کرده، پرسش یا پُرسش‌هایی است که مقدّم بر بحث «کودتا» است:

۱- با توجـّه به بیماری و خستگی‌های مصدّق که یک سال پیش از ۲۸ مرداد خود را «فدائی بازنشسته» [۱۷] می‌نامید و معتقد بود که: «مردم از دولتی که زیاد سرِ کار بماند حمایت نمی‌کنند و خسته می‌شوند» [۱۸] آیا او در جستجوی راهی بود تا شرافتمندانه و غرورآمیز قدرت سیاسی را ترک کند؟

۲- باوجود هشدارِهای یاران نزدیک مصدّق، چرا وی در انجام رفراندوم انحلال مجلس اصرار داشت؟

۳- باوجود هشدارهای یاران نزدیک مصدّق، چرا وی از پذیرفتنِ فرمان شاه خودداری کرد؟

۴- با توجه به بن‌بست یا شکست مذاکرات مربوط به نفت، آیا مصدّق تصمیم گرفته بود تا شاهنامۀ زندگی سیاسی‌اش را با نوعی تراژدی به پایان برَد؟

۵- آیا مصدّق می‌خواست تا مانند یک قهرمان مظلوم از میدان نبرد با دولت انگلیس بیرون آید؟

پاسخ به این پرسش‌ها -متأسفانه-در تحقیقات پژوهشگران این دوره مفقود یا مغفول است ولی با توجه به روایت برخی یاران مصدّق می‌توان به آن‌ها اندیشید شاید روشنگرِ «معمّای ۲۸ مرداد» باشند.

 

مهندس زیرک زاده – که تا آخرین لحظات در کنار مصدّق بود – می‌گوید:

–«مصدّق چون از سقوط دولت خود مطمئن بود برای حفظ آبروی ملّت ایران [؟] بهتر خواست که دولت ملّیِ او با یک کودتای خارجی سرنگون شود تا با یک جنگ داخلی که می‌توانست رنگ ایرانی بگیرد» [۱۹]

 

به روایت دکتر غلامحسین صدیقی:

– وقتی خانۀ دکتر مصدق را غارت می‌کردند، وی (دکتر صدیقی) به‌اتفاق دکتر مصدق و دکتر شایگان می‌روند از دیوار بالا، روی پشت‌بام همسایه در گوشه‌ای می‌نشینند. دکتر شایگان می‌گوید: «بد شد!»، مصدّق یک‌مرتبه از جا می‌پرَد و می‌گوید:

جی بد شد!؟ بایستیم این اراذل‌واوباش ما را در مجلس ساقط کنند؟ درحالی‌که حالا دو ابَرقدرت ما را ساقط کردند. خیلی هم خوب شد! چی‌چی بد شد؟!». [۲۰]

 

ادامه دارد

 

علی میرفطروس

ali@mirfetros.com

[۱] -Foreign relations of the United States, vol. X, n° ۱۴۷, p. 328

همچنین نگاه کنید به ملاقات مصدّق با هندسون در ۱۳ ژانویۀ ۱۹۵۲/۲۲ دی‌ماه ۱۳۳۱

Henderson to the Department of State, January 15, 1952, telegram 2640-888,10/1-1552

[۲]-روزنامۀ شاهد، دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۳۱

[۳]-موحـّد، ج ۲، صص ۷۶۲ ـ ۷۶۳.

[۴]-موحـّد، ج ۲، ص ۷۶۳

[۵]-نراقی، احسان، آزادی (مجموعۀ مقالات و مصاحبه‌ها)، نشر افکار، تهران، ۱۳۸۳ ص ۱۹۲

[۶]-ملکی، خاطرات سیاسی، با مقدمۀ محـّمد علی کاتوزیان، ص ۱۰۴؛ سنجابی، ص ۱۳۸

[۷] -اطّلاعات، شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۳۲؛ روزنامۀ شاهد، ۱۱ مرداد ۱۳۳۲؛ دربارۀ سایر مخالفت‌ها با رفراندوم انحلال مجلس، نگاه کنیـد بـه: باختر امروز، شماره‌های ۱۵، ۱۳، ۲۵، ۲۳، ۲۲ و ۲۷ تیر ۱۳۳۲؛ اطّلاعات، ۲۲-۲۸ تیرماه و ۱۱ مرداد ۱۳۳۲؛ شاهد، شماره‌های ۲۲ تا ۲۴ تیرماه و ۱۱ مرداد ۱۳۳۲

[۸]-سنجابی، امیدها و ناامیدی‌ها، صص ۱۳۴-۱۳۵ و ۱۳۸؛ تاریخ شفاهی هـاروارد، نـوار شـمارۀ ۱۱؛ مقایسـه کنیـد بـا روایـت دکتر کاتوزیان، پیشین، ص ۲۳۰، در پاسخ مصدّق به دکتر غلامحسین صدیقی.

[۹] -New York times, August 4, 1953 –

[۱۰] -Le Monde, 4 aout, 1953, p. 12

مقایسه کنید با گزارش روزنامۀ اطّلاعات، ۱۳ مردادماه ۱۳۳۲

[۱۱] -Washington Post, August 4, 1953

[۱۲] – Henderson to the Department of State, February 23, 1953, telegram- 788,00/2-2352

[۱۳]-نگاه کنید به: «نامۀ شاه به مادرش» در: رستمی، فرهاد، پهلوی‌ها، خاندان پهلوی به روایت اسناد، ج ۱، صص ۲۴۹-۲۵۰

[۱۴]-مکّی، ج ۱، ص ۱۹

Mattison to the Department of State, July 17, 1953, telegram 788,00/7-1753

[۱۵] – Henderson to The Department of State, March 10, 1953, telegram -788.00/3-1053

مقایسه کنید با نظر حسین مـکّی، خاطرات، ج ۱، ص ۱۹۱؛ گفتگو با حسین مکّی، فصلنامۀ تاریخ معاصر ایران، بهار ۱۳۷۶، ص ۱۹۱؛ دکتر مظفّر بقائی، خاطرات، صص ۲۵۴-۲۶۶

[۱۶] -خلیل ملکی، مقالـــۀ «تحلیـــل مختصـــری از گذشته بـــرای ترســـیم راه آینـــده»، در: نبرد زندگی، ســـال اول، شمارۀ ۲۶، ۱۰ اردیبهشت، ۱۳۳۵، صص ۲۷-۵۹

[۱۷] -مصدّق، نامه‌ها، ج ۱، ص ۱۰۵

[۱۸]-موحـّد، ج ۱، ص ۴۳۲ به نقل از یادداشت ۱۸ خرداد ۱۳۳۱ مهندس کاظم حسیبی

[۱۹] -زیرک زاده، پرسش‌های بی‌پاسخ در سال‌های استثنائی، ص ۱۳۸

-[۲۰] نراقی، احسان، پیشین، صص ۱۹۱-۱۹۲

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر