3.7 C
تهران
چهارشنبه, ۲۸. آذر , ۱۴۰۳

چالش سنت و تجدد در اندیشه‌های دکتر طباطبایی

به نام خداوند جان و خرد

مقدمه

شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که مهم‌ترین چالش فکری در ایران امروز هنوز بعد از گذشت دو قرن چالش سنت و تجدد است سؤال از چیستی سنت و تجدد و رابطه جهان ایرانی با این دو مفهوم هنوز ذهن روشنفکر ایرانی را به خود مشغول داشته است. کمتر کتابی را می‌توان در حوزه علوم انسانی و اجتماعی یافت که به این چالش نپرداخته باشد و یا حتی اشاره‌ای به آن نکرده باشد. همه این‌ها نشان‌دهنده اهمیت این مفاهیم در حوزه روشنفکری ایران است. به قول دکتر میلانی رویارویی سنت و تجدد کلید درک و شناخت تاریخ صدسال اخیر ایران است. (۱)

درواقع می‌توان گفت که بررسی اندیشه‌های متفکران ایرانی جز در این چهارچوب یعنی چالش میان سنت و تجدد و پاسخ آن‌ها به این چالش قابل‌بررسی نیست. ازاین‌روست که ما به بررسی موضوع چالش سنت و تجدد در اندیشه‌های سید جواد طباطبایی می‌پردازیم.

دور از حقیقت نخواهد بود اگر طباطبایی را به‌عنوان یکی از فعال‌ترین و عمیق‌ترین متفکران ایرانی در حال حاضر به شمار آوریم کتاب‌های او در حوزه روشنفکری ایرانی همیشه با شدت و حدت خاصی دنبال شده است. طباطبایی به‌عنوان روشنفکری سکولار در مسیری متفاوت با جریان غالب این سال‌ها یعنی جریان به‌اصطلاح روشنفکری دینی گام برمی‌دارد و شاید به همین دلیل باشد که از سوی جریان روشنفکری دینی نیز مورد بی‌اعتنایی قرارگرفته است اما اندیشه‌های او آن‌قدر چالش‌برانگیز هست که نمی‌توان به آن‌ها بی‌توجه ماند. بحث‌های او در رابطه با زوال اندیشه در ایران به‌طور اعم و اندیشه سیاسی به‌طور اخص و سنت و مدرنیته، بحث‌های بسیار بنیادی و حیاتی و به همین دلیل قابل تعمق و بررسی است. هدف از نوشتن این مقاله بررسی و کاوش بیشتر در مبحث سنت و تجدد در اندیشه‌های دکتر طباطبایی است.

این مقاله سعی خواهد کرد تا رابطه میان این دو مفهوم و جایگاه جهان ایرانی در این چالش را از چشم‌انداز یکی از متفکران مهم ایرانی که متأسفانه به خاطر شرایط دهه هفتاد ناچار به ترک وطن شد بپردازد. در ابتدا به بررسی هرکدام از این مفاهیم در دستگاه فکری طباطبایی پرداخته و سپس به رابطه این دو مفهوم باهم می‌پردازیم و سپس جایگاه جهان ایرانی را در این چالش موردبررسی قرار می‌دهیم.

 

چیستی سنت و مدرنیته:

پرسش از چیستی سنت بدون شک هنگامی آغاز شد که سنت در بحران قرار داشت چراکه سؤال از آب در درون آب بی‌معناست؛ اما جالب اینجاست که همان‌طور که گیدنز می‌گوید: «در علوم اجتماعی اغلب آنچه موردبحث قرار می‌گیرد تجدد است و نه سنت» (۲). شگفت آنکه در بررسی آثار طباطبایی نیز به‌خوبی می‌توان به صحت این سخن پی برد.

بررسی کتاب‌ها و مقالات نوشته‌شده توسط ایشان نشان می‌دهد که دغدغه اصلی او بیش از آنکه معطوف به سنت باشد معطوف به تجدد است چراکه به عقیده او «حتی ارزیابی منطقی سنت مستلزم اتخاذ موضع اندیشه جدید است زیر ا در شرایطی که خروج از سنت و اندیشه قدیم و گسست از آن به‌ضرورت صورت گرفته است و امکان بازگشت به سنت و تجدید آن وجود ندارد ناچار باید با تکیه‌بر اندیشه‌های نو به ارزیابی سنت پرداخت.» (۳)

اما تجدد چیست؟ برای اینکه به این سؤال پاسخ دهیم باید به این نکته توجه کنیم که روش طباطبایی در بررسی‌های خود «روش تحلیل گفتار (discourse analysis) است، در جهت توصیف ساختار و توضیح شیوه عملکرد عناصر و مفردات قوام دهنده گفتار، با تأکید بر انسجام درونی». (۴)

به‌عبارت‌دیگر او در بررسی‌های خود چه در حوزه اندیشه سیاسی و یا به‌طور کلی‌تر اندیشه، از این روش استفاده می‌کند. بررسی کتاب‌های او نیز نشان‌دهنده این مدعاست که او به تجدد نیز چنان یک گفتمان نگاه می‌کند. ازنظر طباطبایی تجدد (Modernity) بی‌آنکه بتواند به‌صرف نوگرائی (Modernism) و نوسازی (Modernization) فرو کاسته شود تفکری است در ماهیت دوران جدید و لوازم و الزامات آن. (۵)

درواقع تجدد یک گفتمان جدید اندیشه است. یک نظام اندیشه‌ای جدید تا یک دوره از تاریخ که فقط مختص به غرب می‌باشد گرچه در بررسی‌ها او از اندیشه سیاسی در غرب این مساله مطرح می‌شود و گاهی که از تجدد صحبت می‌کند از لحاظ زمانی آن را به سده‌های ۱۳ و ۱۴ میلادی به عقب می‌برد، زمانی که بحث رابطه میان شرع و عقل در بین متألهین مسیحی شروع شد. به نظر می‌رسد که او نیز مانند دیگر متفکران به تجدد هم به‌صورت یک دوره از تاریخ و هم به‌صورت یک گفتمان جدید می‌نگرد. او در ضمن نگاه اولیه به تجدد آن را دوره‌ای بعد از قرن وسطی و رنسانس می‌داند. از نگاه او «ریشه اصلی رنسانس در قرن ۱۲ میلادی است و آن‌وقتی است که مسیحیت متوجه شد که در کنار شرع، عقلی هم وجود دارد که می‌تواند مستقلاً عمل کند.» (۶) اما این عقل، عقل دوران روشنفکری نیست و این نقطه‌ای است که رنسانس را از مدرنیته جدا می‌کند. «در سده‌های‌ ۱۲ و ۱۳ میلادی‌ این‌ بحث‌ به‌طورجدی‌ آغاز شد که‌ نسبت‌ عقل‌ و شرع‌ چیست‌؟ و مبنای‌ عقل‌ و عرف‌ در استقلال‌ آن‌، در کنار مبنای‌ شرع‌ موردقبول‌ قرار گرفت‌، اما این‌ عقل‌، عقل‌ روشنگری‌ نبود، زیرا در روشنگری‌، منظور از عقل‌، خرد خود بنیاد بود.» (۷)

اما در کنار نگاه تاریخی به مدرنیته نگرش اصلی طباطبایی یک نگرش هستی‌شناسانه نیز است. می‌توان تعریف طباطبایی از تجدد را همراستا با دکتر بابک احمدی در دسته‌ای قرار داد که به آن چون رویکردی فلسفی یا جهان‌بینی تازه‌ای نگاه می‌کنند (۸). برای او تجدد گفتمانی جدید است که بر مبنای جدیدی استوارشده است این مبنا چیزی جز خرد نیست.

«تجدد دو عنصر اصلی و اساسی در غرب دارد:

۱- خرد دموکراتیک (از ماکیاولی به این‌طرف) یعنی حاکمیت منبعث از مردم و به کار گرفتن عقل مردمی در تمامی امور معیشتی مردم، روابط و مناسبات و فرهنگ مردم.

۲- خرد تکنولوژیک یعنی باید این فکر در ما رسوخ کند که از کلیه منابع بهره‌برداری عقلانی کنیم.» (۹)

در کنار خرد، طباطبایی در بحث از تجدد به موضوع سوژه نیز می‌پردازد از نگاه او در فلسفه جدید موضوعی مطرح شد به نام سوژه که درواقع حیثیت درونی انسان است در استقلال و آزادی‌هایش. (۱۰)

ایجاد سوژه به‌عنوان فاعل شناسا که با ابژه کردن همه‌چیز سعی در شناخت طبیعت به‌منظور تسلط بر آن داشت منجر به ایجاد مفهوم فرد در تفکر مدرن شد. مساله مطرح‌شدن فرد در فکر و اندیشه غربی است که خودمختار و دارای حقوق ویژه خویش است. (۱۱) درواقع تجدد گفتمانی است بر مبنای خردگرایی و انسان‌مداری که هر دو منجر به ایجاد سوژه شناسا می‌گردد سوژه انسانی با داشتن خرد خود بنیاد که مانند خرد سنتی کاشف از وحی نیست بلکه خود بنیاد و نقاد است شروع به تسلط بر طبیعت می‌کند. از نظر طباطبایی «خرد دوران روشنفکری خرد خود بنیادی بود که منشأ هر قانونی به شمار می‌آمد و جز از قانون‌هایی که خود واضح کرده بود تبعیت نمی‌کرد…. عقل روشنفکری عقل استقلالی است». (۱۲)

به‌طور خلاصه تجدد از منظر دکتر طباطبایی گفتمانی جدید است که با گفتمان سنت تفاوت دارد این تفاوت بنیادی و در مبانی است چراکه نظام‌های فکری جدید و قدیم مبانی نظری متفاوتی دارند. مبانی تجدد همان‌طور که پیش‌تر موردبحث و بررسی قرار گرفت از نظر طباطبایی خرد خود بنیاد و نقاد است اگر ما این تفاوت را متوجه شویم آنگاه بسیاری از معضلات ما حل خواهد شد به نظر او «بسیاری از مشکلات ما در همین نکته نهفته است که با مبانی نظری تفکر قدیم می‌خواهیم به موضوعات جدیدی بپردازیم به‌عنوان‌مثال از دیدگاه او نمی‌توان بر پایه حقوق شرع و مبانی آن حقوق بشر تدوین کرد.» (۱۳) چراکه این مفاهیم بر دو نظام اندیشه‌ای متفاوت استوارشده است این دامی است که روشنفکری دینی در آن گرفتارشده است وضع واژگان زیبا اما بی‌معنایی چون جامعه مدنی النبی، دموکراسی دینی، حقوق بشر اسلامی و غیره نشانگر این مشکل است که در فهم مبانی متفاوت دو گفتمان سنت و تجدد است. درهرصورت گرچه ایشان اشاره‌ای کوچک به سوژه یا Subject می‌کند اما بیشترین تأکید او در بحث تجدد همان خرد خود بنیاد و نقاد است که بنای تجدد بر روی آن استوارشده است تأکید او بر زوال اندیشه عقلانی در ایران در بحث انحطاط ایران در این بستر قابل‌توجه است.

حال با توجه به آنچه در مورد تجدد از منظر دکتر طباطبایی آمد به سراغ طرف دیگر این چالش یعنی سنت خواهیم رفت و سعی خواهیم کرد تا نگرش ایشان را به مفهوم سنت نشان دهیم.

دکتر جواد طباطبایی
دکتر جواد طباطبایی

متأسفانه همان‌طور که خود ایشان نیز در مصاحبه‌ای گفته‌اند مفهوم سنت در نوشته‌های ایشان کاملاً شکافته نشده است. «این‌که می‌گویید مفهوم سنت در گفته‌های من هنوز روشن نیست درست است کوشش کرده‌ام تا در نوشته‌های که در دست انتشار یا تهیه است منظورم را کم‌وبیش روشن کنم.» (۱۴) به همین دلیل آنچه در این قسمت می‌آید بیش از آنکه نظریات مستقیم ایشان باشد برداشت نویسنده از مطالعه آثار ایشان است. من سعی کردم تا خود را در چشم‌انداز ایشان قرار داده و از این زاویه به بررسی مفهوم سنت بپردازم. با این توضیح به دنبال یافتن پاسخ چیستی سنت از منظر طباطبایی می‌پردازم. ایشان به‌درستی بر این باورند که سؤال از چیستی سنت هنگامی مطرح می‌شود که سنت در بحران قرارگرفته است و ما از آن خارج‌شده‌ایم «بحث در سنت جز با خروج از سنت که خود به معنای پایان حضور زنده و زاینده سنت است امکان‌پذیر نمی‌تواند باشد. به‌عبارت‌دیگر سخن، بحث درباره سنت خود نشان از این واقعیت دارد که دوره حضور زنده و زاینده سنت برای همیشه سپری‌شده است و بنابراین تجدید سنت به دلیل امتناع آن به صورتی می‌تواند امکان‌پذیر باشد که از بنیاد با جوهر سنت در تعارض جدی است. تا زمانی که سنت عنصر بنیادینی از حیات معنوی یک قوم باشد پرسش فلسفی از آن امکان‌پذیر نمی‌شود و امکان پرسش فلسفی درواقع به معنای آغاز دوره گذار از قلمرو سنت است.» (۱۵) پس هنگامی‌که چیستی سنت را موردبررسی قرار می‌دهیم خارج از این گفتمان ایستاده‌ایم این پرسش نشان می‌دهد که سنت به بحران رسیده و در شرایط بحرانی قرارگرفته است.

طباطبایی در پاسخ به این پرسش در جای دیگری سنت را به‌صورت خلاصه یک نظام اندیشه‌ای معرفی می‌کند. «اگر سنت را به‌اجمال نظام اندیشه‌ای بدانیم بر مبنای خاص استوار است. باید بگوییم که با صرف بازگشت به این اندیشه سنتی و به‌ویژه تکرار آن نمی‌توان مفاهیم جدید تدوین کرد.» (۱۶) اگر نگرش او در مورد تجدد را موردبررسی قرار دهیم و در کنار این گزینه قرار دهیم خواهیم دید که او سنت را نیز چونان یک گفتمان اندیشه‌ای یا یک نظام معنایی به بیان فوکوئی اپیستمه نگاه می‌کند. گفتمانی که بر مبانی خاص استوارشده است؛ اما این مبنا چیست؟ در پاسخ به این سؤال و با مراجعه به نوشته‌های او می‌توان حدس زد که در گفتمان سنت آنچه غایب است خرد نقاد و خود بنیاد است که همه‌چیز حتی خود را مورد نقادی قرار می‌دهد. این خرد در دوران روشنگری که به عقیده بسیاری از متفکران مترادف با مدرنیته است منشأ هر قانونی به شمار می‌آمد و جز از قانون‌های که خود وضع کرده بود تبعیت نمی‌کرد؛ اما در گفتمان سنت آنچه در مرکز گفتمان قرار می‌گیرد و به عناصر گفتمان معنا و وحدت می‌دهد وجود منبعی غیر بشری است و انسان از طریق وحی و واسطه می‌تواند به منبع حقیقت دسترسی پیدا کند.

در گفتمان سنت، انسان، انسانی است مکلف و ناتوان که تعریف و تکالیفش را نه خودش، بلکه کتب مقدس و مفسرین آن معین می‌کنند. عقل انسان سنتی، عقلی است که از لاهوت به او اعطاشده است. عقلی است در محدوده شرع، پس مبانی نظام فکری سنت با مبانی نظام فکری تجدد متفاوت است. به همین دلیل نمی‌توان این دو نظام فکری متفاوت را که بر مبانی متفاوتی استوار هستند باهم ترکیب کرد و از دل آن اصطلاحات فارغ از مضمون استخراج کرد.

با توجه به آنچه در پیش آمد نگاه طباطبایی به مفاهیم سنت و مدرنیته و چالش میان این فلسفه است. او با نگرشی فلسفی دو نظام معنای خاص را در برابر هم قرار می‌دهد و می‌نویسد: «شکافی را که میان دو دوران قدیم و جدید ایجادشده را باید به‌عنوان امری محتوم و بنابراین غیرقابل‌بازگشت تلقی کرد.» (۱۷) در همین چارچوب است که میرسپاسی در نقد اندیشه‌های طباطبایی می‌نویسد «پروژه طباطبایی را مانند اغلب پروژه‌های فلسفی با طرح تقابل دو مفهوم متضاد می‌توان فهمید. از نظر او تقابل به معنی تضاد مانعه‌الجمع است و خرد جدید ریشه شناخت مشکلات جامعه ایران است.» (۱۸)

این دو گفتمان بر مبنای نظری خاص استوار است نگاه‌ها او بخصوص در این قسمت به‌شدت تقلیل گرایانه است از چشم‌انداز او مبنا تجدد صرفاً خرد نقاد و خود بنیاد است به صورتی که می‌توان تجدد را به این خرد فروکاست. بحث او در حوزه سنت نیز کاملاً مشخص نیست اما آنچه معلوم است آن است که مبنا گفتمان سنت خرد خود بنیاد نیست بلکه به نظر می‌رسد که این بنیاد شریعت است که متصل به منبع فیض شرع است.

ازنظر طباطبایی باوجوداین شکاف و این گسست تنها راه شناخت صحیح سنت و درکان از موضع تجدد امکان‌پذیر است. درواقع او در گفتمان تجدد ایستاده و از نگاه بیرونی سعی در شناخت سنت دارد. خود او می‌نویسد: «اندیشه تجدد را به‌عنوان تکیه‌گاهی در بیرون سنت اما برای طرح پرسشی نو در ماهیت سنت پیش کشیدم.» (۱۹)

به همین دلیل است که تأکید او در آثارش حداقل در آثار منتشرشده‌اش بیشتر بر تجدد است، «چراکه تأکید بر موضع تجدد و تکرار آن با توجه به این ملاحظه بنیادین صورت گرفته که در شرایط امتناع اندیشه و تصلب سنت، تنها با نقادی از سنت می‌توان به‌طورجدی با سنت روبه‌رو شد و گرنه نمی‌توان سنت را با امکانات خود سنت مورد پرسش قرارداد.» (۲۰)

اما رابطه جهان ایرانی با این چالش به چه صورت است؟ از یکسو به عقیده طباطبایی ما از سنت اندیشه قدیم خارج‌شده‌ایم و دیگر توان بازگشت به آن را نداریم. «در شرایطی که خروج از سنت اندیشه قدیم و گسست از آن به‌ضرورت صورت گرفته است اگرچه ناخواسته و ناآگاهانه، امکان بازگشت به سنت و تجدید آن وجود ندارد. از سوی دیگر دوران جدیدی در جهان آغازشده است که براثر اندیشه تجدد از بنیان دگرگون‌شده» (۲۱) در این شرایط جهان ایرانی نیز خواسته یا ناخواسته در برابر این جریانات قرار گرفت.

«در شرایط خلأ اندیشه عقلانی که به‌ناچار شالوده استوار هر تمدنی است دوران جدیدی که در مغرب زمین سده‌های پیش از آن آغازشده و استقراریافته بود ازنظر تاریخچه اسباب تمدن بر اوضاع‌واحوال ایرانی به‌طور طبیعی تحمیل شد یعنی به‌ناچار و ازآنجاکه امکان دیگری وجود نداشت به پذیرش آن تن دردادیم بی‌آنکه در شرایط امکان و درک شالوده نظری آنتوان کامل داشته باشیم.» (۲۲)

در این شرایط چه راه‌حلی در برابر جهان ایرانی قرارگرفته است؟ از نظر طباطبایی این راه چیزی نیست جز پذیرش تجدد یعنی راه‌حل، «جز از مجرای تجدد یعنی تأسیس اندیشه فلسفی دوران جدید امکان‌پذیر نخواهد شد.» (۲۳) به نظر او در شرایط کنونی امتناع و در وضعیت بحران و بن‌بست که ایران‌زمین و تمدن ایرانی چند سده‌ای است تا در غرقاب آن فرورفته است پرسش از بنیاد سنت و نقادی آن در بوته محک پرسش‌های دوران جدید و اندیشه تجدد چونان یگانه راهی است که در برابر ما قرارگرفته است هرچند که افق سخت تاریک و پرتگاه‌های هولناک در کمین است راهی که باید در نهایت به نوزایش فرهنگ تمدن ایران‌زمین منتهی شود. دست‌کم اینک و اینجایی که ما ایستاده‌ایم کور راهی تاریک بیش نیست و ناهمواری‌های آن را جز به توسن اندیشه‌ای نوآیین و تجدید تفکری بر مبنای تجدیدنظر اساسی در مبنای سنت نمی‌توان پیمود. (۲۴)

سعید گلکار

دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران

منابع:

۱- عباس میلانى، تجدد و فرا تجدد در بستر ایرانیت، مردم‌سالاری ۳۸۶ سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۸۱

۲- آنتونى کویین، جهان رهاشده، علی‌اصغر سعیدى، نشر علم و ادب، ۱۳۷۹ ص ۷۱

۳- جواد طباطبایى، ابن خلدون و علوم اجتماعى، نشر طرح نو ۱۳۷۴ ص ۷۱

۴- جواد طباطبایى، درآمدی فلسفى بر تاریخ اندیشه سیاسى در ایران، نشر کریمى ۱۳۷۴ ص ۵

۵- همان‌جا، ص ۲

۶- سید جواد طباطبایى، توسعه فرآیند تجدد فرهنگ توسعه، سال اول شماره ۳ ص ۴۸

۷- سید جواد طباطبایى، تجددى دیگر، همشهرى، سال دوم، شماره ۳۸۸۸۳۳۳، ۵/۴/۸۲

۸- بابک احمدى، معماى مدرنیته، نشر مرکز ۱۳۷۷ ص ۲۴

۹- سید جواد طباطبایى، توسعه، فرآیند تجدد، فرهنگ توسعه سال ۱ شماره ۳، ۱۳۷۱ ص ۳۸

۱۰- سید جواد طباطبایى، سنت، مدرنیته، پست‌مدرن، راه نو، سال ۱ شماره ۸، ۱۳۷۷

۱۱- همان‌جا

۱۲- سید جواد طباطبایى، تجددى دیگر همان‌جا

۱۳- همان‌جا

۱۴- سید جواد طباطبایى، «روشنفکرى دینى» ترکیبى متضاد و بی‌معنا. مجله تلاش شماره ۲۵

۱۵- طباطبایى، ابن خلدون و علوم اجتماعى ص ۱۰۲

۱۶- طباطبایى، تجددى دیگر همان‌جا

۱۷- طباطبایى ابن خلدون و علوم اجتماعى ص ۵۳

۱۸- على میر سپاسى، دموکراسى یا حقیقت، نشر طرح نو ۱۳۸۱ ص ۸۱

۱۹- طباطبایى ص ۸

۲۰- همان‌جا ص ۸

۲۱- جواد طباطبایى، دیباچه‌اى بر نظریه انحطاط ایران، نشر نگاه معاصر ۱۳۸۱ ص ۱۳

۲۲- طباطبایى، ابن خلدون و علوم اجتماعى ص ۷۱

۲۳- همان‌جا ص ۴۷

۲۴- همان‌جا ص ۳۶۲

 

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر