همه میدانند که هیچ فردی از نظر فیزیکی «جاوید» و جاودان نیست. آنچه از شماری آحاد بشر در ابعاد کشوری یا جهانی باقی میماند، اندیشه است و عملکرد. میلان کوندِرا نویسنده چکتبار فرانسوی در رمان «جاودانگی» با تیزبینی به این وسوسهی انسان در ابعاد فردی پرداخته است.
شعار «جاوید شاه» در ایران اما به مفهومی نظر دارد که به فرد محدود نیست و نه تنها فراتر از شاخصهای فردی از جمله جنسیت است بلکه به زمان و شرایط خاص هر دوره، مثلاً امروز، نیز محدود نمیشود و بیانگر هویت فرهنگی و تاریخی یک دولت – ملت کهن است که «شاه» و نه الزاماً شخص شاه، در آن حلقهی همبستگی و اتصال ملتی گوناگون و پرتنوع است. به همین دلیل نیز پیامدهای بیکفایتی شخصی که حامل این مفهوم است میبایست فقط دامان خودش را بگیرد و نه این مفهوم و یا ملت را. این را نیز توماس هابس اندیشمند انگلیسی در کتاب «لِویاتان» به روشنی تشریح کرده و چون حق خلع شاه بیلیاقت را توسط ملت مطرح کرد، مجبور به ترک موقت انگلیس شد تا بعدها شاگرد وی جان لاک، با به رسمیت شناختن حق مقاومت در برابر شخص شاه و قدرت حاکم، پایههای لیبرالیسم را بنا نهد.

بر همین مبنا، شعار «مرگ بر شاه» نیز صرفاً شخص شاه را نشانه نگرفته بود بلکه علیه هویت و موجودیت دولت – ملت ایران بود. میگویید نه؟ به جمهوری اسلامی و ۴۷ سال شرایط کشور نگاه کنید!
هفت سال پیش در ۲۵ اسفند ۱۳۹۷ طی سرمقالهای در کیهان لندن با عنوان «از «بگو مرگ بر شاه» تا «بگو برگرد شاه» به شعاری پرداخته شد که آن زمان در برخی اعتراضات سر داده شد؛ و طبیعی است آنچه از «شاه» تجربی و بلافصل در دسترس ایرانیان قرار دارد، عملکرد پادشاهانی است که ایران نوین را ساختهاند و ولیعهدشان از همان روز وقوع جمهوری اسلامی آنها را تنها نگذاشته است.
آن سرمقاله نیز به این نکته مربوط بود که همه میدانند شاه فقید سالهاست در قید حیات نیست! پس چرا معترضان جوان در کنار مردمی که زمانی سادهلوحانه شعار میدادند «به کوری چشم شاه، زمستونم بهاره!» حالا با ریتم «بگو مرگ بر شاه» انقلاب ۵۷ شعار میدهند: بگو برگرد شاه؟!
شخص «شاه» که میگفت اینها بجای «تمدن بزرگ» به شما «وحشت بزرگ» را وعده میدهند، در خاک آرمیده. گذشته به تاریخ پیوسته و جمهوری اسلامی که آمد تا راه ایران را به سوی آینده مسدود کند، خود بیشازپیش به انسداد دچار شده؛ اما مردمی که «بگو برگرد شاه» را در این مدت به «جاوید شاه» تبدیل کردهاند میدانند برای عبور از این نظام باید که پای خود را بر سکویی از تاریخ معاصر ایران محکم کنند. این سکّو نمیتواند جز دوران پهلویها باشد چرا که ایران در زمان آنان بود که در منطقه و جهان با بازتاب مفهوم «شاه» در «شخص شاه» پادشاهی میکرد.
آیا شعار «جاوید شاه» بدون وجود و حضور ولیعهد دموکرات پهلویها بازهم سر داده میشد؟ بسیار بعید به نظر میرسد چرا که زمینه عینی و عملی برای طرح آن وجود نمیداشت. هنوز به دلیل وجود پهلوی است که هفت سال بعد از «بگو برگرد شاه!» در ۲۹ مهرماه امسال شعار «جاوید شاه» سر داده میشود و به تجربه میتوان گفت که مانند پرچم شیروخورشید سراسری و غالب خواهد شد. وگرنه بدون مفهوم «شاه» و بدون پهلوی، اپوزیسیون جمهوری اسلامی عمدتاً چیزی جز آن روی سکهی خودش نمیبود!